یك آگهی عجیب برای فروش دفتر شعر منتشر شده؛ آیا این آگهی واقعی است؟
در حد نو، بهتر از سهراب سپهری فقط 2 میلیارد تومان!
«با سلام
یك دفتر پر از شعر نو به فروش میرسد
تمام شعرها را خودم سرودم.
هنوز به چاپ نرسیده.
میتوانید دفترچه را خریداری و به نام خود یا كسی كه دوستش داری ثبت، چاپ و هدیه كنید. شعرها در حد و حتی بهتر از سهراب و خیلی از شعرای معاصر است.
با خون دل و عاشقانه گفته شده و تماما از بهترین اشعار است...
به نام خود چاپ كنید و معروف شوید و پوزش را دهید...
شاید فرزندتان و نوههایتان عکس شما را در كتب درسی آینده ببینند. با خرید و چاپ این اشعار نام خود را در تاریخ ادبیات ایران ماندگار كنید... شعرهای نابی كه تاریخ مصرف ندارند.
شما یك شاعر هستین...»
اینها متن یك آگهی در دستهبندی «ادبی» سایت دیوار است؛ سایتی كه كاربران آن، كالاها و خدماتشان را در قالب آگهیهایی رایگان منتشر میكنند. لابد سر و كار شما هم به آن افتاده و برای خرید زمین، ملك، ماشین، لوازم خانه و... در آن سرك كشیدهاید، اما آیا فكرش را هم میكردید روزی آدم خیری پیدا شود و برای كارنامه ادبی شما هم جیفهای معنوی به فروش گذاشته باشد؟ البته معنوی با رقم ناچیز دو میلیارد تومان!
ماجرای این آگهی چیست؟ آیا واقعا كسانی هستند كه شعر مینویسند و از حق معنوی خود بر آن میگذرند و در قبال پول آن را به شما میبخشند كه به نام خود منتشر كنید؟ آیا چنین كسانی به سایت دیوار و فضاهای مشابه رسیدهاند؟ آیا پیش از این هم شما با چنین خرید و فروشی مواجه شدهاید؟ آیا اساسا این آگهی واقعی است یا مثل بسیاری از آگهیهای سر كاری دیگر برای خنده و برانگیختن تعجب ملت در این سایت منتشر شده؟ سعی میكنیم خیلی كوتاه به این پرسشها پاسخ دهیم.
آیا این آگهی واقعی است؟
آگهی فروش یك دفتر شعر به مبلغ دو میلیارد تومان حالا از سایت دیوار حذف شده است.
ممكن است اساسا متن آگهی بهعنوان شوخی از طرف آگهیدهنده منتشر شده باشد چنانكه انتشار بسیاری از آگهیهایی با محتواهایی سرگرمكننده و آشكارا غیرواقعی و البته مهمتر از آن، تعیین مبلغ عجیب دو میلیاردتومان برای این دفتر شعر، این گمانه را تقویت میكند. تلاش ما برای تماس با شماره تلفن آگهیدهنده هم بینتیجه ماند و نتوانستیم صدق و كذب آن را بسنجیم. اما به هر حال نمیتوان واقعیتی با این مضمون را كتمان كرد كه عدهای نوشتههایشان را میفروشند تا عدهای دیگر از آنها بهعنوان نوشتههای خودشان بهره ببرند.
واقعا فروش متن ادبی رایج است؟
اگر پاسخ ما به این سوال یك مثبت با تاكید باشد، چندان بهرهای از حقیقت نبرده است. نه اینكه نیست، كه مصداقهایی هم موجود است اما اگر بگوییم رایج و متداول است و مرتب رخ میدهد، شاید گزاف باشد. با این حال روایتهایی از این دست موجودند.
سالها پیش با مردی ایرانی كه همه عمر خود را در فرانسه زندگی كرده بود و از این رو بهسختی هم فارسی حرف میزد، آشنا شدم كه از من میخواست رمانش را ویرایش كنم و به دست ناشر بسپارم. ویرایش رمانش را پذیرفتم اما بهدستناشرسپردنش را نه. چند صفحهای از متن را كه خواندم متوجه شدم كار از اساس خراب است و نمیشود با ویرایش آن را به جایی رساند. وقتی ماجرا را با نویسنده در میان گذاشتنم بهصراحت گفت نویسنده این اثر او نیست و متن را به قیمت چهار میلیونتومان خریداری كرده است! حالا قرار بود چنین مبلغی را هم به من بدهد تا آن را ویرایش و آماده سپردن به ناشر كنم. البته متن را به او پس دادم و عذر خواستم و فقط پرسیدم چرا میخواهد در حالی كه خودش نویسنده این متن نیست آن را به نام خود منتشر كند. میگفت در مدتی كه در ایران بوده متوجه شده خیلی از آشنایانش كتاب منتشر كردهاند و شأن بهخصوصی در این انتشار دیده و خواسته از آنها عقب نماند. عجب صداقت آزاردهندهای!
و البته كه روایتهایی از این دست بسیارند.
یك دفتر پر از شعر نو به فروش میرسد
تمام شعرها را خودم سرودم.
هنوز به چاپ نرسیده.
میتوانید دفترچه را خریداری و به نام خود یا كسی كه دوستش داری ثبت، چاپ و هدیه كنید. شعرها در حد و حتی بهتر از سهراب و خیلی از شعرای معاصر است.
با خون دل و عاشقانه گفته شده و تماما از بهترین اشعار است...
به نام خود چاپ كنید و معروف شوید و پوزش را دهید...
شاید فرزندتان و نوههایتان عکس شما را در كتب درسی آینده ببینند. با خرید و چاپ این اشعار نام خود را در تاریخ ادبیات ایران ماندگار كنید... شعرهای نابی كه تاریخ مصرف ندارند.
شما یك شاعر هستین...»
اینها متن یك آگهی در دستهبندی «ادبی» سایت دیوار است؛ سایتی كه كاربران آن، كالاها و خدماتشان را در قالب آگهیهایی رایگان منتشر میكنند. لابد سر و كار شما هم به آن افتاده و برای خرید زمین، ملك، ماشین، لوازم خانه و... در آن سرك كشیدهاید، اما آیا فكرش را هم میكردید روزی آدم خیری پیدا شود و برای كارنامه ادبی شما هم جیفهای معنوی به فروش گذاشته باشد؟ البته معنوی با رقم ناچیز دو میلیارد تومان!
ماجرای این آگهی چیست؟ آیا واقعا كسانی هستند كه شعر مینویسند و از حق معنوی خود بر آن میگذرند و در قبال پول آن را به شما میبخشند كه به نام خود منتشر كنید؟ آیا چنین كسانی به سایت دیوار و فضاهای مشابه رسیدهاند؟ آیا پیش از این هم شما با چنین خرید و فروشی مواجه شدهاید؟ آیا اساسا این آگهی واقعی است یا مثل بسیاری از آگهیهای سر كاری دیگر برای خنده و برانگیختن تعجب ملت در این سایت منتشر شده؟ سعی میكنیم خیلی كوتاه به این پرسشها پاسخ دهیم.
آیا این آگهی واقعی است؟
آگهی فروش یك دفتر شعر به مبلغ دو میلیارد تومان حالا از سایت دیوار حذف شده است.
ممكن است اساسا متن آگهی بهعنوان شوخی از طرف آگهیدهنده منتشر شده باشد چنانكه انتشار بسیاری از آگهیهایی با محتواهایی سرگرمكننده و آشكارا غیرواقعی و البته مهمتر از آن، تعیین مبلغ عجیب دو میلیاردتومان برای این دفتر شعر، این گمانه را تقویت میكند. تلاش ما برای تماس با شماره تلفن آگهیدهنده هم بینتیجه ماند و نتوانستیم صدق و كذب آن را بسنجیم. اما به هر حال نمیتوان واقعیتی با این مضمون را كتمان كرد كه عدهای نوشتههایشان را میفروشند تا عدهای دیگر از آنها بهعنوان نوشتههای خودشان بهره ببرند.
واقعا فروش متن ادبی رایج است؟
اگر پاسخ ما به این سوال یك مثبت با تاكید باشد، چندان بهرهای از حقیقت نبرده است. نه اینكه نیست، كه مصداقهایی هم موجود است اما اگر بگوییم رایج و متداول است و مرتب رخ میدهد، شاید گزاف باشد. با این حال روایتهایی از این دست موجودند.
سالها پیش با مردی ایرانی كه همه عمر خود را در فرانسه زندگی كرده بود و از این رو بهسختی هم فارسی حرف میزد، آشنا شدم كه از من میخواست رمانش را ویرایش كنم و به دست ناشر بسپارم. ویرایش رمانش را پذیرفتم اما بهدستناشرسپردنش را نه. چند صفحهای از متن را كه خواندم متوجه شدم كار از اساس خراب است و نمیشود با ویرایش آن را به جایی رساند. وقتی ماجرا را با نویسنده در میان گذاشتنم بهصراحت گفت نویسنده این اثر او نیست و متن را به قیمت چهار میلیونتومان خریداری كرده است! حالا قرار بود چنین مبلغی را هم به من بدهد تا آن را ویرایش و آماده سپردن به ناشر كنم. البته متن را به او پس دادم و عذر خواستم و فقط پرسیدم چرا میخواهد در حالی كه خودش نویسنده این متن نیست آن را به نام خود منتشر كند. میگفت در مدتی كه در ایران بوده متوجه شده خیلی از آشنایانش كتاب منتشر كردهاند و شأن بهخصوصی در این انتشار دیده و خواسته از آنها عقب نماند. عجب صداقت آزاردهندهای!
و البته كه روایتهایی از این دست بسیارند.