ضعیف کشی در روز روشن

فیلمی كوتاه از آزار و اذیت یك توله خرس بار دیگر بی‌توجهی به محیط‌زیست و حیات‌وحش را سر زبان‌ها انداخت

ضعیف کشی در روز روشن

ویدئوی توله خرس زخمی را كه حالا در فضای مجازی دست به دست می‌شود بگذارید كنار. حتی تعریف ماجرا هم سخت است؛ این‌كه توله خرسی جدا مانده از مادر از تپه‌ای سقوط كند و گیج و گنگ در پی راهی باشد برای رسیدن به مادرش اما ناگهان مواجه شود با سیلی از سنگ و چوب كه چند نفر سمت او روانه كرده‌اند. این خلاصه ماجرایی است در ویدئوی چند دقیقه‌ای كه دیروز فضای مجازی را درنوردیده بود. البته این اولین بار نیست كه ماجرایی این‌چنینی پیش می‌آید. همین چند وقت پیش بود كه وقتی زنده‌گیری یك خرس موفقیت‌آمیز نبود منجر به تلف شدن این گونه جانوری شد. یا كمی نزدیك‌تر كه ماجرای زنده‌گیری چند گورخر در عین تلخی، مایه شوخی و مطایبه اهالی مجازی شد. اما این بار رفتار افراد داخل ویدئو بود كه موضوع را تكان‌دهنده می‌كرد.

قضیه  شكل اول
انتشار وسیع این ویدئو در فضای مجازی و حتی مشهور شدنش در رسانه‌های بیرونی، اولین واكنش‌ها را از سوی مسؤولان در پی داشت. یك‌روز بعد از این حادثه بود كه حسینعلی ابراهیمی كارنامی، مدیركل حفاظت محیط‌زیست استان مازندران روایتی از این ماجرا را به خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی سازمان حفاظت محیط‌زیست توضیح داد. او گفت:‌ روز شنبه گزارش مردمی مبنی بر پرت شدن یك توله خرس درمنطقه كوهستانی دراسله در شهرستان سوادكوه را دریافت كردیم. پس از دریافت خبر بلافاصله محیط‌بانان به منطقه اعزام شدند و خرس زخمی را به پناهگاه حیات‌وحش سمسكنده منتقل كردند كه متاسفانه به‌رغم تلاش دامپزشك، خرس تلف شد. آن‌طور كه حسینعلی ابراهیمی كارنامی گفته است پس از این رویداد در فضای مجازی فیلم‌هایی منتشر شده كه در آن افرادی به سمت خرس مجروح سنگ پرتاب می‌كنند و قصد آزار حیوان را دارند. البته مدیركل حفاظت محیط‌زیست مازندران با محكوم كردن این حركت اعلام كرد مكاتباتی با مراجع قضایی انجام شده تا مراجع ذی‌صلاح اقدامات برخورد با متخلفان را انجام دهند.
قضیه شكل دوم
البته كه قصد ما از نشر روایت مجزایی از آنچه مدیركل حفاظت محیط‌زیست استان مازندران می‌گوید، پلیسی كردن این ماجرا نیست. هر چند برخی شایعاتی هم پیرامون این موضوع می‌چرخد. به عنوان مثال نقل قول‌هایی وجود دارد مبنی بر این‌كه احتمال تیر خوردن حیوان قبل از افتادن وجود داشته اما بررسی نشده است. اما روایت سهیل اولادزاد، فعال محیط‌زیست هم شنیدنی است. چرا كه او در آن منطقه حضور داشته و از نزدیك شاهد این ماجرا بوده است. او می‌گوید: ساعت پنج بعد از ظهر بود كه از ماجرا مطلع شدم، نه از جانب اداره محیط‌زیست، بلكه از طرف یكی از مردمی كه در صحنه حضور داشت. گفتند یك توله خرس از كوه افتاده و مردم با سنگ و چوب او را می‌زنند. بی‌درنگ راه افتادم و با بچه‌های محیط‌زیست منطقه هم تماس گرفتم، آنها هم مطلع بودند، یك نفر محیط‌بان به همراه من آمد. ادارات محیط‌زیست مشخصا نه وسیله‌ای برای بیهوشی دارند نه وسیله‌ای برای زنده‌گیری. با تمام سرعتی كه می‌توان در جاده دراسله داشت به سمت محل راهی شدیم، نیمی از افرادی كه در این فیلم‌ها حضور دارند یا در محل حادثه بودند در جاده فحش می‌دادند كه چرا آنقدر دیر می‌رویم اما ظاهرا كمتر در جریان كمبود تعداد محیط‌بان در مناطق بودند. خرس 300 متر مانده به روستای دراسله به یك تیر برق با یك ریسمان بسته شده بود. بینی خرس خونریزی داشت، كل مسیر تنفسی بینی بسته شده بود و تنفس با دهان انجام می‌شد، دهان حیوان پر از كف و خون بود،  یك چشم حیوان هم به‌شدت آسیب‌ دیده و پر از خون شده بود، روی صورت حیوان یك سوراخ مشاهده می‌شد و قابلیت حركت نداشت. از افرادی كه در صحنه حاضر بودند پرسیدم چرا حیوان را می‌زنند همگی گفتند سنگی نخورده، از كوه پرتاب شده و به این حال و روز افتاده، از روستا با كمك یك شكارچی كه كمك حال آن روز ما بود، پتویی تهیه كردیم، خرس را پشت ماشین قرار دادیم. با دامپزشك‌های زیادی هماهنگ كرده بودیم تا بتوانیم تجهیزات لازم را برای درمان پیدا كنیم، ظاهرا این پیگیری ما موجب آزرده‌خاطرشدن شخصی با مسؤولیت خاص شده بود كه در برخی خبرها شنیدم در صحنه حضور داشت. هرچند ما او را ندیدیم.در نهایت خرسی كه هم خونریزی داخلی و هم ضربه مغزی شده بود به سمسكنده منتقل شد كه خارج از اختیارات من بود. به دلیل مسافت زیاد و خونریزی زیاد ناشی از ضرب و شتم، حیوان ساعت حدود 11شب همان روز تلف شد.
نیاز به آموزش و جلوگیری حیات‌وحش‌ستیزی
واكاوی این ماجرا و چرا و چگونگی این اتفاق بدون شك در فضایی احساسی امكان‌پذیر نیست؛ چرا كه ایجاد موج‌های احساسی، فضای بحث و تحلیل را از منطق خارج می‌كند. اما در همین بین هم بسیاری از دوستداران محیط‌زیست اظهارنظرهای جالبی داشته‌اند. سهیل اولادزاد كه شاهد عینی این ماجرا بوده است، می‌گوید: به نظرم بهتر این است كه به جای هیاهو كاری كنیم تا توله خرس‌ها، پلنگ‌ها، قوچ‌ها، شوكاها و مرال‌های دیگر را نجات دهیم. در هر بار شكار همین صحنه‌ها اتفاق می‌افتد.
نكته دیگری كه سهیل اولادزاد به آن تاكید دارد توجه به جوامع محلی در همین سیل نقدهاست. او می‌گوید: یادمان نرود كه در همین منطقه سوادكوه، سه هفته پیش خرس دیگری در تله سیمی افتاده بود، اما این‌بار روستاییان منطقه كشیك كشیدند تا زمان رسیدن ماموران محیط‌زیست كسی كوچك‌ترین آسیبی به خرس نزند.  رضا گلجانی، دیگر كارشناس حوزه محیط‌زیست است كه باور دارد در میان هیاهوی احساسی این ماجرا باید كمی به عقب نشست و به این ماجرا نگاه كرد. او حرف‌هایش را با نگاهی به جایگاه قانون در این ماجرا آغاز می‌كند. او می‌گوید: قانون برای چنین حوادثی چه چیزی را پیش‌بینی كرده است؟ مسلما به عنوان یك كارشناس نباید انتظاری فراتر از آنچه كه قانون پیش‌بینی كرده است، داشته باشیم. اگر قانون را مكفی نمی‌دانیم باید تلاش كنیم كه قانون بهبود یابد، اما اگر می‌خواهیم الگوی مناسبی برای جامعه باشیم سخن ما بهتر است چیزی فراتر از قانون نباشد.  گلجانی هم بر این باور است كه واكاوی این ماجرا به دور از احساس امكان پذیر است. این كارشناس محیط‌زیست می‌گوید: بهتر است به متخصصان آموزش محیط‌زیست، حقوق محیط‌زیست و جامعه شناسی این فرصت را بدهیم كه این مسأله را واكاوی و برای جلوگیری از تكرار مجدد چاره اندیشی كنند. شاید من اكولوژیست صلاحیت این را نداشته باشم كه این موضوع را تحلیل كنم. اگر می‌خواهیم محیط‌زیست جدی گرفته شود و به آن به عنوان یك مقوله تخصصی نگاه شود، بهتر است از خودمان شروع كنیم و خودمان آن را تخصصی بدانیم.
احساسات را كنار بگذاریم
شكی نیست كه جوامع محلی نسبت به زیست‌بوم زندگی‌شان نیاز به آموزش دارند. اما این ماجرا جنبه‌های مختلف دیگری به‌جز آموزش جوامع محلی هم دارد. پرسش‌هایی مطرح می‌شود كه یافتن پاسخ آنها می‌تواند سرنخی باشد برای پیشگیری از تكرار این فجایع. این‌كه آیا اصلا این رویداد، كه از نظر ما فاجعه‌است از نظر مردم محلی هم همین طور است؟ درست مثل خیلی از ما كه احتمالا سوسك، پشه، مارمولك و غیره را از محیط زندگیمان حذف می‌كنیم، آیا این هم واكنشی از همین نوع است؟ آیا آنها از حضور این حیوان كنار خانه‌شان می‌ترسند؟
نكته دیگری كه باید بدانیم این است كه در هر صورت خرس‌ها و باغداران، تضاد منافع دارند. باغدارانی كه در زیستگاه‌شان خرس رفت و آمد می‌كند، هرساله به وسیله خرس‌ها متضرر می‌شوند. در این میان نباید از سودجویان و فرصت‌طلبان هم غافل شد. به خصوص این‌كه در ماجرای اخیر روایت‌هایی مبنی بر دزدیدن پیكر نیمه‌جان توله خرس هم وجود داشت. این‌كه هنوز هم برخی روغن خرس را به قیمت گزافی می‌خرند و می‌مالند به خودشان كه شفا بگیرند! و برخی پوستش را می‌خرند و پهن می‌كنند كف اتاق و باید بدانیم این بازار وسوسه‌كننده‌ای است.
متخلفان شناسایی شدند
تا لحظه تنظیم این گزارش اخباری هم در خبرگزاری‌ها پیرامون این موضوع منتشر شده است. خبرگزاری میزان وابسته به قوه‌قضاییه به نقل از دادستان عمومی و انقلاب سوادكوه از دستگیری متهم به اتلاف یك قلاده توله خرس در این شهرستان خبر داد. رسول محمدی در این رابطه گفته است پرونده قضایی برای ضاربان این توله خرس در دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان سوادكوه تشكیل و با پیگیری عوامل انتظامی یكی از متهمان شناسایی و دستگیر شد. چند ساعت بعد ایرنا هم خبر از شناسایی دامدار سوادكوهی داد و نوشت علاوه بر این دامدار، كارگرش نیز كه در تلف شدن خرس قهوه‌ای مقصر است به دادگاه برای برخورد قضایی احضار شده است.  این ششمین قلاده از خرس قهوه‌ای از گونه‌های تحت حمایت است كه از سال ۹۶ تاكنون در مازندران تلف می‌شود. سال ۹۶ هم پنج قلاده خرس قهوه‌ای براثر گرفتار شدن در تله روستاییان، تصادف و شكارچیان متخلف تلف شدند.