حكمت توپخانه و رحمت میرداماد

حكمت توپخانه و رحمت میرداماد


 دمای 38 درجه شده بود قوز بالای قوز كاركردن در روزهای تعطیل؛ می‌شد به هر چیز در این روز دشوار لعنت فرستاد. پر كردن صفحات روزنامه كه به چاه ویل می‌مانند یك طرف ماجراست و دل كندن از آرامش خانه و دراز كشیدن زیر باد كولر یك طرف دیگرش. جمعه‌ای كه گذشت علاوه بر همه اینها قصه دیگری داشت كه بد نیست به سیاق سینمایی‌ها در چند صحنه توصیفش كنیم:
روز، خارجی، میدان توپخانه: دبیر صفحات فرهنگی روزنامه جام‌جم، سوار موتور به میدان توپخانه یا همان میدان امام خمینی(ره) رسیده است و زیر تیغ گرما، همه فكر و ذكرش رسیدن به دفتر روزنامه است و تدارك دیدن صفحات خواندنی كه هم سردبیران و مدیران را خوش بیاید و هم به دل مخاطبان بنشیند. ذهن دبیر دارد یكی دو سوژه را ناخواسته و ناخودآگاه بال و پر می‌دهد كه ناگهان مركبش سر ناسازگاری می‌گذارد و چرخ عقب پنجر می‌شود.
روز، داخلی، بلوار میرداماد: بحث امروز بچه‌های گروه فرهنگ و هنر جشن حافظ است كه پنجشنبه شب برگزار شده. گپ و گفت‌ها از حواشی جشن و صحبت‌های گلاب آدینه و انتخاب‌ها به اصل ماجرا كشیده می‌شود و به كاركرد جشن حافظ و تاثیرگذاری آن بر صنعت سینمای ایران می‌رسد. نتیجه بحث به یك سوژه خوب بدل شده كه می‌توان در صفحه 11 به آن پرداخت، اما لازم است محمدصادق علیزاده تاییدش كند.
روز، خارجی، میدان توپخانه: جزئیات بدبیاری دبیر گروه در گرمای ظهر جمعه تابستان را به همین خلاصه كنیم كه محمدصادق علیزاده چاره‌ای پیدا نمی‌كند جز دست به آچار شدن و البته پنج كیلومتر هل دادن موتور زیر تیغ آفتاب. طبیعی است كه در چنین اوضاعی نمی‌تواند به تماس‌های خبرنگاران گروه فرهنگی پاسخ بدهد و از همین جا آرام آرام نگرانی و تشویش به دفتر تحریریه روزنامه انتقال پیدا می‌كند.
روز، داخلی، بلوار میرداماد: خبرنگاران، نگران حال و احوال دبیر گروه هستند كه تلفن زنگ می‌خورد. خبر می‌رسد سیل آگهی‌ها به صفحات 10 و 11 جاری شده است.
زینب مرتضایی‌فرد از قبل یك صفحه كامل برای صفحه 12 تدارك دیده و گزارش جذابی درباره عكس‌های سعید صادقی عكاس جنگ نوشته است. قبلا هم این كار را كرده بود و صادقی گریزان از رسانه‌ها را به تحسین از جام‌جم واداشته
 بود.
تكلیف صفحه 11 هم از گپ و گفت‌ها روشن شده بود، حالا ملالی نبود جز سرنوشت دبیر گروه كه او هم بالاخره، خسته و آفتاب سوخته از راه می‌رسد و بعد از بذل و بخشش آگهی صفحه 12 و سامان دادن به امور، درباره همین عكسی كه در صفحه 9 می‌بینید، كیبوردفرسایی می‌كند تا یك روز نكبتی را به یك روز به یادماندنی بدل كند.