اگر هزار وعده خوبان یكی وفا بكند
تفاوتی نمیكند چه دورهای و زمان روی كار بودن چه گروهی باشد، چون یكی از اتفاقات مشابهی كه همواره تكرار میشود این است كه منصوب شدهها یا انتخاب شدهها دست به كار دادن وعده و وعیدها به مردم میشوند.
این اتفاق تقریبا در همه دولتها، در بیشتر روسای جمهوری و در دورههای مختلف مجلس شورای اسلامی و شورای شهر حتی در دستگاهها، سازمانها و نهادهای مختلف دیده میشود.
وعدهها نیز جنسهای مختلفی دارد؛ از اقتصاد گرفته تا موضوعات سیاسی و اجتماعی و زیستمحیطی.
اگر همه این قولها و وعده و وعیدها روی هم جمع و در جامعهای پیاده میشد شك ندارم اكنون در مدینه فاضله افلاطون زندگی میكردیم كه همه مردم درآن در آرامش بودند و به اصطلاح «همهچیز آرومه» را همه جا میشنیدیم و دیگر مردم دغدغه حقوق شهروندی نداشتند.
اگر آن مدینه فاضله برپا میشد آن وقت همهمان لذت میبردیم از این كه دیگر این همه آمار نگران كننده در حوزههای مختلف
نمیشنویم.
اما متــــــــــــــاسفانه واقعیت چیز دیگــــــــــری است. بسیاری از این وعـــــدهها جامـــــه عمل نپوشیده و بیشتـــــر در حـــــد حــرف باقیمانده یا در كمــــال تعجـــب برعكس عمل
شدهاند.
یكی از نگرانیهای امروز جامعه جهانی و ازجمله كشورمان، داشتن محیطزیست سالم و پاك است كه به هیچ وجه نباید با آن بازی سیاسی كرد.
سیاسی بازی با محیطزیست میتواند بسیار خطرناك باشد. اگر درحوزه حفاظت از محیط زیست قولی به مردم داده شود و به آن عمل نشود، مثل همه زمانهایی كه وعدهای داده میشود و بلاتكلیف میماند، به اعتماد عمومی لطمه میزند.
اعتماد عمومی، مهمترین سرمایه هر جامعهای است. وقتی بدقولی اتفاق میافتد این سرمایه مخدوش میشود و همراه با كاهش اعتماد اجتماعی، مشاركت اجتماعی نیز سیر نزولی میگیرد.
سرمایه اجتماعی برای توسعه هركشوری ضروری است و نمیشود ادعا كرد بدون مشاركت مردم میتوان امورات را اداره كرد. پس انتظار میرود به منظور حفظ و پاسداشت این سرمایه به قولهایی كه به مردم داده میشود بیش از این بها داده شود.
همچنین انتظار داریم مسؤولان كشور از جمله روسای جمهور كه با رای مستقیم مردم انتخاب میشوند در زمینه شعارها و وعدههای خود حساسیت بیشتری به خرج دهند و هشیار باشند كه بد قولی آنها به كل كشور لطمه میزند، لطمهای كه جبران آن كاری بس دشوار خواهد بود.