اولین عکس را از جسد گرفتم
زهرا نجفی -تنها دختر شهردار اسبق تهران-اولین فردی بود كه بهعنوان مطلع در جایگاه قرار گرفت و در تشریح روز حادثه گفت: هفتم خرداد بعد از مراجعه راننده پدرم و دریافت كیف و نامه داخل آن، با همسرم به برج محل سكونت پدرم رفتیم. آقای آقازاده -راننده نجفی -چند بار در زد و بعد با كلیدی كه داشت در خانه را باز كرد. از او خواستم پدرم یا خانم استاد را صدا بزند، بعد از آن به سمت اتاقها رفت در اتاق خواب را باز كرد و فریاد زد «یا ابوالفضل». سریع وارد حمام شدم. با میترا استاد روبهرو شدم كه داخل وان بهصورت نشسته بود. جا خوردم. شوكه شدم و دیدم بدن او سرد است.
رئیس دادگاه: در صحنه، عكسی از اولین لحظات وجود دارد. شما گرفتید؟
زهرا نجفی: بله. همسرم با اورژانس تماس گرفته بود. اورژانس به او گفت او را بخوابانید من همان لحظه قبل از اینكه خانم استاد را بخوابانیم از او عكس گرفتم تا بگویم میترا در حالت نشسته بود .
رئیس دادگاه: آنچه دیدید را تشریح كنید.
زهرا نجفی: ابتدا متوجه تیر نشدم. بعد از اینكه اورژانس گفت به او ماساژ قلبی بدهید متوجه شدم روی سینه او جای گودی است و بعد از ماساژ خون بیرون زد بعد دو پوكه تیر آنجا بود و دیدم او تیر خورده بود. به همسرم گفتم ماساژ نده او تیر خورده است.
رئیس دادگاه: آیا جسد كاملا برهنه بود؟
زهرا نجفی: بله برهنه بود، اما حوله روی او بود.
رئیس دادگاه: آیا بالش روی جسد بود؟
زهرا نجفی: بالش كف حمام بود و روی جسد نبود.
رئیس دادگاه: مقتوله دوش گرفته بود؟
زهرا نجفی: نه بدن او خشك بود.
رئیس دادگاه: در صحنه، عكسی از اولین لحظات وجود دارد. شما گرفتید؟
زهرا نجفی: بله. همسرم با اورژانس تماس گرفته بود. اورژانس به او گفت او را بخوابانید من همان لحظه قبل از اینكه خانم استاد را بخوابانیم از او عكس گرفتم تا بگویم میترا در حالت نشسته بود .
رئیس دادگاه: آنچه دیدید را تشریح كنید.
زهرا نجفی: ابتدا متوجه تیر نشدم. بعد از اینكه اورژانس گفت به او ماساژ قلبی بدهید متوجه شدم روی سینه او جای گودی است و بعد از ماساژ خون بیرون زد بعد دو پوكه تیر آنجا بود و دیدم او تیر خورده بود. به همسرم گفتم ماساژ نده او تیر خورده است.
رئیس دادگاه: آیا جسد كاملا برهنه بود؟
زهرا نجفی: بله برهنه بود، اما حوله روی او بود.
رئیس دادگاه: آیا بالش روی جسد بود؟
زهرا نجفی: بالش كف حمام بود و روی جسد نبود.
رئیس دادگاه: مقتوله دوش گرفته بود؟
زهرا نجفی: نه بدن او خشك بود.