خدمت به اهل بیت(ع)، ذكر خداست
دارالشفای امام رضا(ع) تقریبا در همه تخصصها و رشتهها متخصص دارد؛ حتی در رشته پوست و مو كه یكی از حوزههای زیبایی به شمار میرود و در عین حال حوزه گستردهای از بیماریهای پوستی را هم شامل میشود. اگر به هر دلیلی گذرتان به بخش پوست دارالشفا بیفتد و اگر روزیتان باشد كه یكی از مهربانترین و عاشقترین متخصصان پوست و موی كشور را در این مركز ببینید و چاره دردتان را از وی بخواهید، او كسی نخواهد بود جز حبیبه فریدنی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران كه حالا حدود سه سالی میشود در زمره خادمان آقا امام رضا(ع) درآمده و در دارالشفاء مشغول خدمت به زائران و مجاورانی است كه برای معالجه امراض پوستیشان، مركز درمانی امام هشتم را برگزیدهاند.
اولین پرسشمان از دكتر فریدنی درباره طول مدت خدمتش در دارالشفاست و پاسخ وی البته جالب و شنیدنی: «حدود سه سال زنده شدن مجدد»، فریدنی در تشریح این سخنش به ما میگوید: «همین كه آمدهام اینجا یعنی خداوند یك زندگی مجدد به من داده است، زندگی ای بهتر از قبل، یعنی نور، یعنی روشنایی.»
این جمله را كسی بر زبان میراند كه جزو مجربترین و باسابقهترین متخصصان پوست و موی كشور است و بینیاز از مال دنیا. نور و روشنایی و حكمت هم در زندگی و خاندانش كم نبوده، چراكه در خانوادهای اهل علم و معرفت و حكمت و شریعت بزرگ شده، با این همه آغاز خدمتش در دستگاه اهل بیت(ع) را تولدی دیگر و زایش نور و روشنایی در وجودش میداند.
كودك امام رضایی
علقه و پیوند حبیبه فریدنی اما تنها به سالهای كوتاه خدمتش در مركز محدود نمیشود. او یادش میآید كه از كودكی امام رضایی بوده و در هر تعطیلاتی اولین مقصد خانواده، مشهد و حرم مطهر بوده است. شبهای زیادی را به یاد میآورد كه به جای اقامت در هتل، تا صبح در صحنهای حرم با كودكان مشغول بازی و شور كودكانه بودهاند؛ شبهای بلندی كه دلشان را به ضریح امام رضا(ع) گره میزده و هر بار به صحن و سرای حضرت مشتاقترشان میكرده. دوران كودكی حبیبه پر است از خاطرات سفرهای خانوادگی و پرشور و نشاط به مشهد مقدس و پابوسی امام رضا(ع).
درس و بحث و تحصیل و ازدواج و تربیت فرزند، اما برای سالهای دراز حائلی میشود میان آن كودك امام رضایی و خانم دكتری كه حالا دیگر هر سه چهار سال یكبار هم فرصت زیارت مشهد را پیدا نمیكند...
سالها میگذرد و دل شیدا اما دوباره یاد یار میكند و سرش را هوایی سفرهای زیارتی و چه فرصتی بهتر از حالا كه بچهها بزرگ شدهاند و میتوانند گلیمشان را از آب بیرون بكشند. فریدنی حالا دیگر یكی از پزشكان و متخصصان این كشور است و چه بهتر كه اینبار سفرهایش فقط زیارتی نباشد و به زیور خدمت هم آراسته شود، پس تصمیم میگیرد كه خودش را به دارالشفا معرفی كند و بشود پزشك محرومان و زائران و مجاوران امام مهربانیها. دكتر فریدنی میگوید: «فكر كردم كه از طرفی به زبانهای عربی و انگلیسی مسلطم و از سویی زائران خارجی و عربزبان زیادی به زیارت میروند و شاید من بتوانم با تكیه بر تخصصم در پزشكی و تسلطم به زبانهای خارجی، خدمتگزار خوبی در درگاه حضرتش باشم و در كنار خدمترسانی، فیض زیارت هم متوالی نصیبم بشود.»
سفر عشق، پرخطر است
تصمیم به خدمت اما همراه میشود با سختیها و دشواریهایی كه تا پیش از آن چندان سروكاری با آنها نداشت؛ سحرخیزی برای رسیدن به پرواز تهران ـ مشهد، خطرات رسیدن با عجله به فرودگاه كه حتی یكبار به تصادف منجر میشود و له شدن ماشینش و حادثهای كه نزدیك بوده به قطع دوپایش منجر شود و در نهایت سفر با هواپیماهایی كه تكانهایش خیلی وقتها صبح سحر، دل آدم را هوری میریزد و دلهره سقوط تا خود مقصد را به همراه دارد.
تمام این مسیر بلاخیز در طول سه سال گذشته، اما برای دكتر فریدنی چون شهد شیرین كرده است: «هر بار كه لحظهای به سقوط هواپیما یا تصادف در مسیر فكر میكنم، میگویم كاش اگر قرار بررفتن هم باشد، در این راه برویم، در راه اهلبیت، آخر خدمت به اهل بیت(ع) به نظرم یعنی ذكر خداوند و تقرب پروردگار.»
دكتر فریدنی از همان سالهای حضورش در دارالشفای امام رضا(ع)، به خدمت در درمانگاه حرم حضرت معصومه(س) در قم هم درآمده و اینبار البته به همراهی همسر متخصصش.
خانم دكتر فریدنی حالا 61 سال دارد و مدتی است نوهدار شده و حضورش در دارالشفای حرم امامرضا(ع) از ماهی یكبار به دوماه یكبار رسیده، با این حال هربار كه روپوش سفید خدمت و طبابت به تن میكند، بین 20 تا صد مریض را ویزیت میكند و گاهی آنقدر سرش شلوغ است كه زیارتش به سلامی از دور محدود میشود. بخش زیادی از مریضهایش هم زوار و مجاورانی هستند كه همان 13 هزار تومان هزینه ویزیت را هم ندارند و او رایگان دست طبابت بر سرشان میكشد؛ بیمارانی مبتلا به انواع بیماریهای پوستی واگیردار و غیرواگیردار؛ بهویژه زوار عربزبانی كه كاروانی سفر زیارتی میروند و گاه سفرهایشان تا 40 روز به طول میانجامد و یك گزش حشره حال پوستشان را خراب (و كل كاروان را نگران) و آنها را راهی دارالشفا میكند.
پاسخ دكتر فریدنی به این پرسش ما كه آیا بعد از خدمت در دارالشفا، خیرات و بركات بیشتری در زندگیتان جاری شده یا نه، هم جالب است و شنیدنی: «اصلا ما كل زندگیمان را مدیون اهل بیتیم، خدمت به اهلبیت، ذكر خداست و همین ذكر و تقرب به پروردگار و اطمینان و آرامش قلب و خاطر، خودش باارزشتر از هر چیزی است و دیگر بهدنبال خیرات و بركات و معجزه نیستم، گرچه گرفتاریهای جسمی زیادی دارم و هربار باید برای سفر به مشهد با پزشكم مشورت كنم.»
آرزوی خانم دكتر فریدنی حالا این است كه بتواند به زائران اباعبدا... در كربلا هم خدمت كند و طبیب خدمتگزار شهدای كربلا باشد؛ نهایت معرفت برای كسی كه میگوید: «من همه چیزم خداست، جدم خداست، بچهها و خانوادهام خداست ...»
اولین پرسشمان از دكتر فریدنی درباره طول مدت خدمتش در دارالشفاست و پاسخ وی البته جالب و شنیدنی: «حدود سه سال زنده شدن مجدد»، فریدنی در تشریح این سخنش به ما میگوید: «همین كه آمدهام اینجا یعنی خداوند یك زندگی مجدد به من داده است، زندگی ای بهتر از قبل، یعنی نور، یعنی روشنایی.»
این جمله را كسی بر زبان میراند كه جزو مجربترین و باسابقهترین متخصصان پوست و موی كشور است و بینیاز از مال دنیا. نور و روشنایی و حكمت هم در زندگی و خاندانش كم نبوده، چراكه در خانوادهای اهل علم و معرفت و حكمت و شریعت بزرگ شده، با این همه آغاز خدمتش در دستگاه اهل بیت(ع) را تولدی دیگر و زایش نور و روشنایی در وجودش میداند.
كودك امام رضایی
علقه و پیوند حبیبه فریدنی اما تنها به سالهای كوتاه خدمتش در مركز محدود نمیشود. او یادش میآید كه از كودكی امام رضایی بوده و در هر تعطیلاتی اولین مقصد خانواده، مشهد و حرم مطهر بوده است. شبهای زیادی را به یاد میآورد كه به جای اقامت در هتل، تا صبح در صحنهای حرم با كودكان مشغول بازی و شور كودكانه بودهاند؛ شبهای بلندی كه دلشان را به ضریح امام رضا(ع) گره میزده و هر بار به صحن و سرای حضرت مشتاقترشان میكرده. دوران كودكی حبیبه پر است از خاطرات سفرهای خانوادگی و پرشور و نشاط به مشهد مقدس و پابوسی امام رضا(ع).
درس و بحث و تحصیل و ازدواج و تربیت فرزند، اما برای سالهای دراز حائلی میشود میان آن كودك امام رضایی و خانم دكتری كه حالا دیگر هر سه چهار سال یكبار هم فرصت زیارت مشهد را پیدا نمیكند...
سالها میگذرد و دل شیدا اما دوباره یاد یار میكند و سرش را هوایی سفرهای زیارتی و چه فرصتی بهتر از حالا كه بچهها بزرگ شدهاند و میتوانند گلیمشان را از آب بیرون بكشند. فریدنی حالا دیگر یكی از پزشكان و متخصصان این كشور است و چه بهتر كه اینبار سفرهایش فقط زیارتی نباشد و به زیور خدمت هم آراسته شود، پس تصمیم میگیرد كه خودش را به دارالشفا معرفی كند و بشود پزشك محرومان و زائران و مجاوران امام مهربانیها. دكتر فریدنی میگوید: «فكر كردم كه از طرفی به زبانهای عربی و انگلیسی مسلطم و از سویی زائران خارجی و عربزبان زیادی به زیارت میروند و شاید من بتوانم با تكیه بر تخصصم در پزشكی و تسلطم به زبانهای خارجی، خدمتگزار خوبی در درگاه حضرتش باشم و در كنار خدمترسانی، فیض زیارت هم متوالی نصیبم بشود.»
سفر عشق، پرخطر است
تصمیم به خدمت اما همراه میشود با سختیها و دشواریهایی كه تا پیش از آن چندان سروكاری با آنها نداشت؛ سحرخیزی برای رسیدن به پرواز تهران ـ مشهد، خطرات رسیدن با عجله به فرودگاه كه حتی یكبار به تصادف منجر میشود و له شدن ماشینش و حادثهای كه نزدیك بوده به قطع دوپایش منجر شود و در نهایت سفر با هواپیماهایی كه تكانهایش خیلی وقتها صبح سحر، دل آدم را هوری میریزد و دلهره سقوط تا خود مقصد را به همراه دارد.
تمام این مسیر بلاخیز در طول سه سال گذشته، اما برای دكتر فریدنی چون شهد شیرین كرده است: «هر بار كه لحظهای به سقوط هواپیما یا تصادف در مسیر فكر میكنم، میگویم كاش اگر قرار بررفتن هم باشد، در این راه برویم، در راه اهلبیت، آخر خدمت به اهل بیت(ع) به نظرم یعنی ذكر خداوند و تقرب پروردگار.»
دكتر فریدنی از همان سالهای حضورش در دارالشفای امام رضا(ع)، به خدمت در درمانگاه حرم حضرت معصومه(س) در قم هم درآمده و اینبار البته به همراهی همسر متخصصش.
خانم دكتر فریدنی حالا 61 سال دارد و مدتی است نوهدار شده و حضورش در دارالشفای حرم امامرضا(ع) از ماهی یكبار به دوماه یكبار رسیده، با این حال هربار كه روپوش سفید خدمت و طبابت به تن میكند، بین 20 تا صد مریض را ویزیت میكند و گاهی آنقدر سرش شلوغ است كه زیارتش به سلامی از دور محدود میشود. بخش زیادی از مریضهایش هم زوار و مجاورانی هستند كه همان 13 هزار تومان هزینه ویزیت را هم ندارند و او رایگان دست طبابت بر سرشان میكشد؛ بیمارانی مبتلا به انواع بیماریهای پوستی واگیردار و غیرواگیردار؛ بهویژه زوار عربزبانی كه كاروانی سفر زیارتی میروند و گاه سفرهایشان تا 40 روز به طول میانجامد و یك گزش حشره حال پوستشان را خراب (و كل كاروان را نگران) و آنها را راهی دارالشفا میكند.
پاسخ دكتر فریدنی به این پرسش ما كه آیا بعد از خدمت در دارالشفا، خیرات و بركات بیشتری در زندگیتان جاری شده یا نه، هم جالب است و شنیدنی: «اصلا ما كل زندگیمان را مدیون اهل بیتیم، خدمت به اهلبیت، ذكر خداست و همین ذكر و تقرب به پروردگار و اطمینان و آرامش قلب و خاطر، خودش باارزشتر از هر چیزی است و دیگر بهدنبال خیرات و بركات و معجزه نیستم، گرچه گرفتاریهای جسمی زیادی دارم و هربار باید برای سفر به مشهد با پزشكم مشورت كنم.»
آرزوی خانم دكتر فریدنی حالا این است كه بتواند به زائران اباعبدا... در كربلا هم خدمت كند و طبیب خدمتگزار شهدای كربلا باشد؛ نهایت معرفت برای كسی كه میگوید: «من همه چیزم خداست، جدم خداست، بچهها و خانوادهام خداست ...»