قتل مرموز زن جوان  در اتاق سرایداری

قتل مرموز زن جوان در اتاق سرایداری

سرایدار شركت بتن‌سازی كه به اتهام همسركشی تحت تعقیب پلیس آمل بود در پایتخت شناسایی و بازداشت شد. متهم در تحقیقات اولیه، منكر قتل همسرش شده است.
به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، ساعت 9 صبح 20 تیر امسال مردی با پلیس تماس گرفت و از كشف جسد زن 40 ساله‌ای در اتاق سرایداری شركت بتن‌سازی بخش دابودشت شهر آمل خبر داد. ماموران پاسگاه دابودشت در محل حاضر شده و مشاهده كردند زن 40 ساله‌ای كف اتاق افتاده و آثاركبودی و ضربه‌هایی بر بدن او وجود دارد كه نشان از درگیری با عامل جنایت داشت.
ماموران در تحقیق از همسایه‌ها متوجه شدند مقتول و شوهر 38 ساله‌اش به نام وحید در این اتاق سرایداری زندگی می‌كردند. شوهرش علاوه برسرایدار شركت بتن‌سازی در خرید و فروش جوجه هم فعالیت داشته است. پیش از حضور ماموران و امدادگران اورژانس او را دیدند كه به سرعت سوار خودرویش شده و محل را ترك كرده است. در حالی كه پلیس در جست‌وجوی مرد سرایدار بود، از طریق كارشناسان پزشكی قانونی باخبر شدند كه زن جوان براثر ضرب و جرح و خفگی به قتل رسیده و مرگ او براثر حادثه نبوده است . ماموران در ادامه تحقیقات متوجه شدند كه متهم با سوار شدن به پراید وانتش شهر را به مقصدی نامعلوم ترك كرده است. به همین دلیل دستور دستگیری متهم و توقیف خودرویش از سوی مقام قضایی صادر شد. پلیس در جست‌وجوی متهم بود تا این‌كه یك هفته بعد از این جنایت،روز دوشنبه 31 تیر امسال ماموران انتظامی تهران هنگام گشتزنی در خیابان شوش پایتخت متهم را شناسایی و او را دستگیر کردند. 
در ادامه متهم برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد.
متهم به همسركشی در جریان تحقیقات قضایی گفت: سرایدار شركت بتن‌سازی هستم و علاوه بر آن جوجه و مرغ خریده و برای فروش به تهران می‌بردم.یک سال و نیم پیش با مقتول آشنا شده و او را به عقد موقتم درآوردم و در خانه سرایداری زندگی می‌كردیم. اختلاف و درگیری با هم نداشتیم. حتی كتكش نزدم .او با خانواده‌اش اختلاف داشت و با آنها رفت و آمد نمی‌كرد. بعداز ازدواجمان او را با خانواده‌اش آشتی دادم. ساعت 6 صبح روز حادثه به بازار رفتم و جوجه خرید و فروش كردم. ساعت 9 كه بازگشتم هر چه در زدم همسرم در را باز نكرد و با كلیدی كه داشتم در را بازكردم ووارد ساختمان سرایداری شدم. دیدم همسرم روی زمین افتاده است. 
او به‌سختی نفس می‌كشید. به او تنفس مصنوعی دادم حالش بهتر نشد، بعد به اورژانس زنگ زدم و كمك خواستم.چند بار با پدرش تماس گرفتم، اما پاسخ نداد. ازخانه بیرون رفتم تا نزد خانواده اش بروم و ازآنها كمك بگیرم كه در تماس دوباره با پدرزنم متوجه شدم او به آمل آمده است. از او خواستم نزد همسرم برود وخودم نیز برای دریافت طلبم به تهران رفتم. عصر همان روز اقوام همسرم با من تماس گرفتند و خبر دادند كه او فوت شده و تهدید كردند كه بلایی سرمن می‌آورند من هم به خاطر ترس در تهران ماندم.
متهم برای تحقیقات به محل وقوع قتل منتقل شد.