نتیجه غلبه اقتصاد  بر رسانه

نتیجه غلبه اقتصاد بر رسانه


اغلب رسانه‌های ما چه رسانه‌های دولتی و چه رسانه‌های خصوصی بیش از هر چیز كاركرد اقتصادی برایشان اهمیت یافته است، یعنی رسانه‌ها ابتدا به دنبال جذب بودجه‌اند و سپس و براساس این‌كه بودجه از كجا آمده برای تولید محتواهای مختلف برای خود برنامه‌ریزی می‌كنند. به هر حال رسانه ملی كه بخشی از بودجه‌اش از دولت می‌رسد اگر بخواهد نواقص دولتمردان را نقد كند یقینا ممكن است با واكنش آنها و گرفت و گیر در دریافت بودجه مواجه شود.
برای همین رسانه ملی سعی می‌كند به سمت تولید محصولاتی برود كه كمترین حاشیه‌سازی را برای آنها داشته باشند و در همین اوضاع هم هرازگاه سریال‌هایی تولید می‌گردد كه باز با انتقاد دولتیون مواجه می‌گردد. اگر از مدیران رسانه ملی انتظار داریم محصول كنش‌مند و به نفع مردم بسازند باید به دولتمردان هم بگوییم كه آستانه تحمل خود را بالا ببرند. بماند كه بودجه‌ای كه از دولت به رسانه‌های ما می‌رسد هم در نهایت متعلق به مردم است و اگر كسی بخواهد به روش هزینه‌كرد این بودجه ایراد بگیرد خود مردمان هستند.
برای آن‌كه تكلیف مشخص شود می‌توان از مردم رأی‌گیری كرد كه آیا دوست دارند بودجه‌های عمومی‌شان صرف تولید سریال‌هایی شود كه با رك و راستی، مشكلات اقتصادی-اجتماعی را نقد می‌كند یا دوست دارند صرفا محصولاتی سرگرم‌كننده و وقت پركن را ببینند؟ اگر این رأی‌گیری انجام شود یقینا تكلیف بر بسیاری از ارگان‌ها كه به خاطر تولید محصولات با پول ملت، بر سر ملت، منت می‌گذارند، مشخص خواهد شد.
رسانه ملی هم باید سعی كند تا جایی كه امكان دارد به سمت بی‌نیازی از بودجه‌های ارگانی برود تا مدام مجبور نشود به دلخواه این ارگان و آن نهاد حرف بزند.
رسانه ملی باید برنامه‌ای بچیند كه به سمت خودكفایی كامل برود و این خودكفایی جز در ارتباط مستقیم با مخاطب میسر نمی‌شود یعنی باید رسانه ملی محتواهایی تولید كند كه بیش از مدیران، مطلوب مخاطبان باشد و به این طریق رفته رفته به جای دولتمردان، بر دوش مخاطبانی بایستد كه به جای رسانه‌های جایگزین بر روی رسانه ملی سرمایه می‌گذارند.