مغالطه مقبولیت

مغالطه مقبولیت


 هفته پیش از باستان‌شناسانی گفتیم كه تصور می‌كردند مرجع علمی برای رصد اخبار دیرینه‌شناسی هستند. گذشته از بی‌اطلاعی كسانی كه با موضوعات مربوط به رشته تخصصی خود آشنا نیستند، انتقاد جدی نیز به روزنامه‌نگارانی وارد است كه سراغ خبر دندان دایناسور را از مؤسسات و متخصصان باستان‌شناسی می‌گیرند. دیرینه‌شناسی  (Palaeontology) و باستان‌شناسی (Archaeology) دو حوزه كاملا مجزا از همدیگرند؛ با موضوعات، پرسش‌ها و رویكردهای متفاوت. موضوع پژوهش در دیرینه‌شناسی سنگواره‌ها هستند، پرسش‌های آن درباره زیست‌شناسی جانداران گذشته زمین و رویكرد آن زمین‌شناسی تاریخی است؛ درحالی‌كه موضوع باستان‌شناسی آثار به‌جا مانده از زندگی انسان‌هاست، پرسش‌های آن درباره زندگی و فرهنگ انسان‌های گذشته است و رویكرد آن كاوش در تاریخ بشر.
گویا اشتباه گرفتن دو حوزه باستان‌شناسی و دیرینه‌شناسی با همدیگر در فضای فارسی‌زبان بسیار رایج است. كافی است در گوگل دو عبارت دایناسور و باستان‌شناسی را همراه هم جست‌وجو كنید. دایناسورها ربطی به باستان‌شناسی ندارند، اما امتحان كردیم و ۱۳۹هزار نتیجه دربرداشت. حالا دایناسور و دیرینه‌شناسی را با هم جست‌وجو كنید. مطالعه دایناسورها شاخه‌ای از دیرینه‌شناسی است، اما این جست‌وجو فقط 26100 نتیجه دارد. به عبارت دیگر به ازای هر ده سند فارسی كه درباره دیرینه‌شناسی دایناسورها صحبت كرده‌اند، ۵۳ سند فارسی دیگر از باستان‌شناسی دایناسورها صحبت كرده‌اند. جست‌وجو به زبان انگلیسی نیز نتایجی مشابه دارد و باز هم كفه ترازو به نفع كسانی است كه مطالعه دایناسورها را در حوزه باستان‌شناسی تلقی می‌كنند، گرچه اعداد كمی متفاوت است. جست‌وجوی توأم دو واژه (Dinosaurو Archaeology باستان‌شناسی) هشت میلیون و 920هزار نتیجه دارد و جست‌وجوی Dinosaur  همراه Palaeontology یا همراه با Paleontology مجموعا هفت میلیون و 760هزار نتیجه به دست می‌دهد.
آیا می‌توان گفت موضوع مطالعه دایناسورها در حقیقت جزو باستان‌شناسی است، به این دلیل كه در جست‌وجوی گوگل تعداد اسناد مشترك میان دایناسورها و باستان‌شناسی بیشتر است؟ احتمالا نه! این همان چیزی است كه غلط مصطلح نامیده می‌شود و مصطلح‌بودن آن موجب نمی‌شود نادرستی آن را بپذیریم. ارتباط دایناسورها و دیرینه‌شناسی نه تنها عینیت تجربی دارد (به‌خاطر هزاران نفر دیرینه‌شناس متخصص دایناسورها و صفر نفر باستان‌شناس متخصص دایناسورها) بلكه عینیت اقتصادی نیز دارد. تاكنون میلیاردها دلار صرف بررسی‌های دیرینه‌شناسی مرتبط با دایناسورها شده، ولی هیچ‌كس به باستان‌شناسان بابت چنین جست‌وجویی دستمزد نمی‌دهد. این نمونه، مثالی كوچك اما روشن بود برای این‌كه دستاویزقراردادن اقبال عمومی به برخی نادرستی‌ها، موجب نمی‌شود حقیقت تغییر كند.