ریشه یابی قتل عامهای خانوادگی
میزان خشونت در خانواده به كجا میرسد كه ناگهان همسری چشم بهروی محبت و علاقهاش میبندد و نهتنها نفس همسرش كه حتی فرزند و سایر اهالی خانه را در یك چشم برهم زدن میبُرد و تمامشان را در یك حركت دیوانهوار، از سر راهش برمیدارد؟ قصه پر غصهای كه مانندش را كم نخواندهایم و كم نشنیدهایم و هنوز هم در گوشه و كنار شهرهای مختلف كشور تكرار میشود.
دخالت بی جا، عامل قتل چهار نفر
25 مهر 97 برای سیروس، مربی ورزش بوكس ساكن محله نبرد تهران، سیاهترین سال عمرش بود. هم كشت و هم میخواست خودش را بكشد، اما زنده ماند تا از جنایتش بگوید. شاه كلید جنایت سیروس از نظر او در دخالتهای بیحدواندازه خانواده همسرش در زندگیشان بود و اینكه او تمام سَرو سِر زندگی مشترک را برای پدر و مادرش تعریف میكرد.
همین اختلافات باعث شد تصمیم بگیرند از هم جدا شوند. چهار سال با طلاق گذشت، اما همسر سیروس كه طاقت دوری از دو دختر 17 و 19 سالهاش را نداشت، از سیروس خواست دوباره با هم ازدواج كنند. ازدواج كردند، اما بعد از مدتی، همسرش دوباره بنای ناسازگاری گذاشت و این بار سیروس را تهدید كرد كه هم تركش میكند و هم دخترانش را با خودش میبرد.
یك هفته قبل از جنایت، همسر سیروس قهر كرد و به خانه پدرش رفت و یك هفته تمام همانجا ماند. در این مدت سیروس تلاش زیادی كرد او را به خانه برگرداند. پیامكهای زیادی برایش فرستاد، اما جوابی نگرفت.
سیروسكه میدید التماسهایشكوچكترین تاثیری روی همسرش ندارد، تصمیم گرفت خودش را بكشد. وسایلش را جمع كرد تا به ویلایشان برود، اما منصرف شد و تصمیم گرفت با حل كردن 20 قرص بیهوشی در شیرموز این بارعلاوه بر خود، خانوادهاش را هم بكشد.
همه، شیرموز حاوی قرص بیهوشی را خوردند، اما روی سیروس كه 13 سال تمام قرص اعصاب مصرف كرده بود، هیچ تاثیری نگذاشت. دو دخترش چون باید صبح زود بیدار میشدند، زود خوابیدند. پدرزنش خوابید، اما مادر زنش بهخاطر پادرد دیرتر خوابید. ساعت از 11 شب گذشته بود كه سیروس عواطف پدری و انسانیاش را یكجا سر بُرید. شیطان در جلدش رفته بود. انگار اصلا آن سیروسی نبود كه عاشق دخترانش بود. رفت بالای سرشان و بعد از خفهكردنشان، سر هر دو را با چاقو برید. حتی برای اینكه مرگ دختر كوچكش مثل دختر بزرگش طول نكشد، چند مشت به صورت او زد تا راحت بمیرد!
بعد از جنایت، انگار كه هیچ اتفاقی نیفتاده باشد، سیروس آب خورد و به سمت اتاقنشیمن خانه رفت كه دید مادرزنش بیدار است و به او گفت برود بخوابد. زن از همه جا بیخبر كه نمیدانست اجلش سر رسیده است به اتاقش رفت و خوابید. سیروس این بار چاقو به دست وارد اتاق آنها شد و پیرزن و پیرمرد را سربرید. بعد بالای سر دو دخترش رفت و با عطر و ادكلن موهایشان را شست. صورتشان را بوسید و نوازششان كرد. تا خود صبح بالای سرشان گریه كرد، اما دیگر فایدهای نداشت و تصمیم گرفت خودش را بكشد. 400قرص خورد و با چاقو رگ دستانش را زد تا بمیرد، اما نجات پیدا كرد و توسط پلیس بازداشت شد و به جنایت سیاه خود
اعتراف كرد.
باز هم آدم میكشم!
«بعد از كشتن شش نفر، اگر آزاد شوم، حتما برادرم را خواهم كشت.» این جمله هراسانگیز قاتلی شیرازی است كه اردییبهشت سال 90، پدر و مادرش، همسر برادرش و سهبرادرزاده 14، چهار و هفت سالهاش را با شلیك گلوله به قتل رساند.
پس از ارتكاب جنایت، در یكی از محلههای حاشیه شهر مخفی شد، اما مخفیگاه قاتل مسلح پس از مدتی توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد. شهرزاد، ابتدا مسائل ناموسی را علت قتل اعضای خانوادهاش بیان كرد، اما با تحقیقات تخصصی ماموران پلیس، دستش رو شد.
قاتلكه چهار فقره سابقهكیفری به اتهام قاچاق كالا، مواد مخدر و مجروح كردن پدرش را در پروندهاش داشت، بالاخره زبان به اعتراف باز كرد وگفت:« به دلیل اختلافهای خانوادگی با برادرم، تصمیم به قتل او و اعضای خانوادهاشگرفتم. روز حادثه، سلاحی را كه یك سال قبل از برادرم خریده بودم، داخل ساكی گذاشتم و راهی خانه پدری در شهرك میانرود شدم.
پس از ورود به بهانهای درگیری لفظی به راه انداخته و ابتدا پدر و مادرم را هدف گلوله قرار دادم. با شلیك گلولهها خانواده برادرم هراسان شدند. به سوی اتاق آنها رفتم و به طرف برادرم و همسرش شلیك كردم كه غرق در خون روی زمین افتادند. بعد هم حسن و سلیمان، دو پسرشان را هدف قرار دادم. از حدیث، دختر هفت سالهشان خبری نبود. دنبالش گشتم و او را پشت پرده پیدا كردم. حدیث التماسكرد او را نكشم، اما به سمت سرش شلیك كردم. از كشتن اعضای خانوادهام پشیمان نیستم و اگر آزاد شوم برادرم را خواهم كشت.»
دخالت بی جا، عامل قتل چهار نفر
25 مهر 97 برای سیروس، مربی ورزش بوكس ساكن محله نبرد تهران، سیاهترین سال عمرش بود. هم كشت و هم میخواست خودش را بكشد، اما زنده ماند تا از جنایتش بگوید. شاه كلید جنایت سیروس از نظر او در دخالتهای بیحدواندازه خانواده همسرش در زندگیشان بود و اینكه او تمام سَرو سِر زندگی مشترک را برای پدر و مادرش تعریف میكرد.
همین اختلافات باعث شد تصمیم بگیرند از هم جدا شوند. چهار سال با طلاق گذشت، اما همسر سیروس كه طاقت دوری از دو دختر 17 و 19 سالهاش را نداشت، از سیروس خواست دوباره با هم ازدواج كنند. ازدواج كردند، اما بعد از مدتی، همسرش دوباره بنای ناسازگاری گذاشت و این بار سیروس را تهدید كرد كه هم تركش میكند و هم دخترانش را با خودش میبرد.
یك هفته قبل از جنایت، همسر سیروس قهر كرد و به خانه پدرش رفت و یك هفته تمام همانجا ماند. در این مدت سیروس تلاش زیادی كرد او را به خانه برگرداند. پیامكهای زیادی برایش فرستاد، اما جوابی نگرفت.
سیروسكه میدید التماسهایشكوچكترین تاثیری روی همسرش ندارد، تصمیم گرفت خودش را بكشد. وسایلش را جمع كرد تا به ویلایشان برود، اما منصرف شد و تصمیم گرفت با حل كردن 20 قرص بیهوشی در شیرموز این بارعلاوه بر خود، خانوادهاش را هم بكشد.
همه، شیرموز حاوی قرص بیهوشی را خوردند، اما روی سیروس كه 13 سال تمام قرص اعصاب مصرف كرده بود، هیچ تاثیری نگذاشت. دو دخترش چون باید صبح زود بیدار میشدند، زود خوابیدند. پدرزنش خوابید، اما مادر زنش بهخاطر پادرد دیرتر خوابید. ساعت از 11 شب گذشته بود كه سیروس عواطف پدری و انسانیاش را یكجا سر بُرید. شیطان در جلدش رفته بود. انگار اصلا آن سیروسی نبود كه عاشق دخترانش بود. رفت بالای سرشان و بعد از خفهكردنشان، سر هر دو را با چاقو برید. حتی برای اینكه مرگ دختر كوچكش مثل دختر بزرگش طول نكشد، چند مشت به صورت او زد تا راحت بمیرد!
بعد از جنایت، انگار كه هیچ اتفاقی نیفتاده باشد، سیروس آب خورد و به سمت اتاقنشیمن خانه رفت كه دید مادرزنش بیدار است و به او گفت برود بخوابد. زن از همه جا بیخبر كه نمیدانست اجلش سر رسیده است به اتاقش رفت و خوابید. سیروس این بار چاقو به دست وارد اتاق آنها شد و پیرزن و پیرمرد را سربرید. بعد بالای سر دو دخترش رفت و با عطر و ادكلن موهایشان را شست. صورتشان را بوسید و نوازششان كرد. تا خود صبح بالای سرشان گریه كرد، اما دیگر فایدهای نداشت و تصمیم گرفت خودش را بكشد. 400قرص خورد و با چاقو رگ دستانش را زد تا بمیرد، اما نجات پیدا كرد و توسط پلیس بازداشت شد و به جنایت سیاه خود
اعتراف كرد.
باز هم آدم میكشم!
«بعد از كشتن شش نفر، اگر آزاد شوم، حتما برادرم را خواهم كشت.» این جمله هراسانگیز قاتلی شیرازی است كه اردییبهشت سال 90، پدر و مادرش، همسر برادرش و سهبرادرزاده 14، چهار و هفت سالهاش را با شلیك گلوله به قتل رساند.
پس از ارتكاب جنایت، در یكی از محلههای حاشیه شهر مخفی شد، اما مخفیگاه قاتل مسلح پس از مدتی توسط پلیس شناسایی و دستگیر شد. شهرزاد، ابتدا مسائل ناموسی را علت قتل اعضای خانوادهاش بیان كرد، اما با تحقیقات تخصصی ماموران پلیس، دستش رو شد.
قاتلكه چهار فقره سابقهكیفری به اتهام قاچاق كالا، مواد مخدر و مجروح كردن پدرش را در پروندهاش داشت، بالاخره زبان به اعتراف باز كرد وگفت:« به دلیل اختلافهای خانوادگی با برادرم، تصمیم به قتل او و اعضای خانوادهاشگرفتم. روز حادثه، سلاحی را كه یك سال قبل از برادرم خریده بودم، داخل ساكی گذاشتم و راهی خانه پدری در شهرك میانرود شدم.
پس از ورود به بهانهای درگیری لفظی به راه انداخته و ابتدا پدر و مادرم را هدف گلوله قرار دادم. با شلیك گلولهها خانواده برادرم هراسان شدند. به سوی اتاق آنها رفتم و به طرف برادرم و همسرش شلیك كردم كه غرق در خون روی زمین افتادند. بعد هم حسن و سلیمان، دو پسرشان را هدف قرار دادم. از حدیث، دختر هفت سالهشان خبری نبود. دنبالش گشتم و او را پشت پرده پیدا كردم. حدیث التماسكرد او را نكشم، اما به سمت سرش شلیك كردم. از كشتن اعضای خانوادهام پشیمان نیستم و اگر آزاد شوم برادرم را خواهم كشت.»
تیتر خبرها
-
میخواهم فینال جامجهانی را گزارش کنم!
-
ریشه یابی قتل عامهای خانوادگی
-
عملیــــــات سیـــــد عمـــــاد سلیمــانی
-
4 کشته در سرقت 420 هزار تومانی!
-
كمی تا قسمتی ابری
-
«جانعلی» غمگین است
-
پایین آمدن نقشها از دیوار سفارت
-
سالی 3 میلیون دلار ناقابل!
-
روحانی: باید قاطعانه با یکجانبهگرایی آمریکا مقابله کرد
-
بیبیسی خودش هم خجالت کشید