روزانه 100 دستگاه اتوبوس شامل چند هزار زائر پاکستانی از مرز میرجاوه به قصد زیارت اربعین وارد ایران میشوند
دروازه شرقی حـــرم امام حسین (ع)
میگوید: «خسته نمیشوید از این همه زائر پذیرایی میكنید؟ اصلا چه احساسی دارید كه شبانه روز در حال خدمتید و خم به ابرویتان نمینشیند.» اینها را البته به زبان اردو میگوید و مُبَلغ گروه كه فارسی میداند برای مهدی ترجمه اش میكند و پاسخ مهدی یك جمله است: «ما افتخار میكنیم برای خدمت به زوار اباعبدا....»
اشك در چشمان زائر جوان پاكستانی حلقه میزند و با گریه میپرسد مگر زائر نزد شما چه مقامی دارد و جواب میشنود، اولین جایی كه پروردگار در روز عرفه به آن نگاه میكند، مكه و عرفات نیست و كربلاست. خداوند اول به زائر امام حسین(ع)نگاه میكند بعد به حجاج خانه خودش، كه امام حسین(ع)برای خدا عزیز است و زوارش هم و این است مقام زائر امام حسین(ع).
زائر جوان كه خود را از مولتان (شرقی ترین نقطه پاكستان) به میرجاوه و زاهدان در غرب كشورش رسانده، حالا بیمنبر و روضه میزند زیر گریه تا حال همه را منقلب كند؛ حال دو زائر پنجابی و لاهوری كه یكی از آنها فقط یك دست دارد. اشك در چشمان مبلغی كه از جامعه المصطفا آمده و در جمع شان نشسته هم حلقه میزند. حالِ مهدی هم كه كلا بارانی است.
مثل این حلقه كوچك باصفا، اینجا زیاد است؛ اینجا در شرقیترین نقطه كشورمان؛ جایی 2000 كیلومتر دورتر از كربلا.
ساعت از 3 صبح گذشته، اینجا اما مثل روز روشن است، مثل آسمان پرستارهاش، اصلا مثل صحن و سرای خود حرم امام رضا(ع) اینجا زائرسرای امام رضاست در شرقی ترین نقطه كشورمان در ورودی شهر زاهدان، همانجا كه زوار پاكستانی خوب میشناسندش؛ زواری كه چند سالی است دل به دلِ اربعین اباعبدا... دادهاند و میدانند بهترین مسیر رسیدن به سرزمین موعد، بهشتِ میرجاوه و زاهدان است؛ جایی كه میتوان بارِ خستگی و گرسنگی و تشنگی 14 روز سفر از عمق پاكستان را در زائرسراها و موكبهایش، یكجا بر زمین گذاشت و با حالی خوش و جسمی سرحال و قبراق دوباره طیطریق كرد تا كربلای ارباب.
ساعت از 3 صبح گذشته، اما اینجا زندگی مثل روز جاریاست. سفرههای غذا در یك طرف پهن میشود و در سمت دیگر جمع. جوانان مشكی پوش زاهدانی همچنان سرحال و پرانرژی درحال خدمت به زوارند؛ آخرین كاروانِ زوار روز پنجشنبه، تازه امشب و این وقت شب از راه رسیده و زائران، مشغول شام خوردن و استحمام و استراحتند. مهدی و دوستانش اما وقتی برای استراحت ندارند.
حالا خادم میانسالی كه مسؤول موتورخانه و نظافت حمام موقت زائرسراست، مهدی را صدا میزند تا برای مخازن خالی شده حمامها آب سفارش بدهد، اما به مهدی كه میرسد، خودش را میاندازد در بغل این جوان 35 ساله و گریه كنان میگوید مهدی جان برایم دعا كن. خادم 17 سالهای كه مسؤول دود كردن اسپند است و كمی دورتر با دیدن این صحنه، خودش را به آن دو نفر و آغوش مهدی میرساند و با بغضی كه حالا تركیده و هق هقی كه بند نمیآید، میگوید: «امشب خیلیها در حرم آقا اباعبدا...اند و ما اینجاییم، هزاران كیلومتر دورتر و مهدی آرامشان میكند كه: «شما هم در حرمید، اینجا هم حرم آقاست و شما هم خادمان زوارش، سیستان و بلوچستان حالا دروازه شرقی صحن اقا اباعبدا...ست...» اینها را میگوید و دوباره هرسه نفر میزنند زیر گریه...
این حالِ خوش مهدی وظیفهدان و همه 5000 خادمی است كه این روزها در شرق كشورمان؛ از نقطه صفر مرزی میرجاوه گرفته تا سطح شهر زاهدان و همه هشت موكب و تكایا و مساجد و حسینیههایش درحال خدمت به زوار پاكستانی و هندیاند كه از خاك كشورمان راهی كربلا میشوند. این حال خوشی است كه این فرزندان ایران هم برای خادمان و شهروندان زاهدانی و هم زوار خارجی ایجاد كردهاند.
پیادهروی اربعین، آغاز یک تحول
آنها كه پایشان این روزها به زاهدان و مرز میرجاوه باز شده، میدانند كه آنجا برای خودش كربلایی است؛ كربلایی كه حال و هوای امروزش را مدیون چند نفر از فرزندان شهداست؛ مدیون امثال مهدی وظیفه دان كه فرزند یكی از شهدای مرزبانی در سیستان و بلوچستان است و پنج شش نفر از رفقای هم استانی اش كه آنها هم فرزندان شهدای مرزبانی یا دفاع مقدس هستند. مهدی وظیفه دان كه مسؤول موكب و هماهنگ كننده خدمات از جمله حمل و نقل است در اینباره به ما میگوید: چهار سال پیش وقتی به اتفاق دوستانم كه همگی فرزند شهیدند درمسیر پیادهروی اربعین بودیم، در عراق چشممان به گروهی از زوار افتاد كه پوششی شبیه پوشش خودمان (یعنی مردم سیستان و بلوچستان) داشتند و زبانشان متفاوت بود، كنجكاوی كردیم و فهمیدیم زوار پاكستانی هستند كه برای رسیدن به كربلا از خاك كشور خودمان عبور میكنند و از مرز میرجاوه در نزدیكی زاهدان میآیند.
همانموقع تصمیم گرفتیم مثل عراقیها بشویم خادم زوار خارجی امام حسین در استان خودمان.
با سیبزمینی و ترشی شروع كردیم
در اربعین سال بعد، دیگر كسی مهدی و دوستانش را در عراق ندید، آنها مرز میرجاوه بودند، در یك ایستگاه صلواتی. یك ایستگاه صلواتی هم در زائرسرای امام رضا در زاهدان زدند. كلی تبلیغ كردند و توانستند خادمانی از دوستان و رفقا و بچههای بسیجی و هیاتهای مذهبی زاهدان جذب كنند تا با پولی كه از خیرین جمع كرده بودند به زوار خسته پاكستانی كه وارد ایران میشدند، آب و نانی برسانند: «با پولی كه داشتیم فقط توانستیم ترشی و سیبزمینی پخته به زائران بدهیم، اطلاعیه هم دادیم هركسی نذری دارد؛ مثلا آش یا عدسی و ... نذریاش را بیاورد لب مرز و زائرسرای امام رضا.»
پیش از شروع فعالیت آنها فقط موكب امام رضا در زاهدان برقرار بود، اما از سال 92 به بعد ستاد مردمی كه توسط بچههای زاهدان ایجاد شد به كمك سازمان حج و اوقاف كه متولی زائرسرای امام رضاست، خدمات رایگانش را از نقطه صفر مرزی تا سطح شهر زاهدان گسترش داد و فقط چند سال كافی بود تا به بركت نام امام حسین(ع)، ستاد مردمی آنها چند هزار نیروی خادم جذب كند، حجم خدمات به صدها ایستگاه صلواتی و هشت موكب شامل موكب امام رضا در ورودی شهر زاهدان و هفت موكب دیگر در مرز میرجاوه، پلیس راه زاهدان، و سطح شهر زاهدان برسد و مهمتر از همه تعداد زوار پاكستانی كه تا سال 92 تعدادشان از 2000 نفر تجاوز نمیكرد، امروز و تنها پس از پنج، شش سال به حدود 80 هزار نفر برسد.
بهشت زاهدان
مهدی میگوید: «قبلا زائران پاكستانی با مشكلات زیادی در ایران مواجه بودند، اما حالا از زمان ورود به خاك ایران تا خروج از مرز شلمچه در خوزستان دیگر هیچ دغدغهای ندارند. آنها در كاروانهای ده تا 15 اتوبوسی وارد ایران میشوند. در موكبی كه در مرز میرجاوه مستقر شده، توقفی كوتاه میكنند، پذیرایی میشوند و به سمت پلیس راه زاهدان روانه میشوند. در پلیس راه زاهدان توسط نیروهای ستاد مردمی به چند كاروان تقسیم و هركدام روانه یكی از موكبهای سطح شهر میشود. این تقسیمبندی براساس ظرفیت موكبها و خدماتی است كه میتوانند در روز به زوار ارائه دهند. زوار در هر یك از هشت موكب زاهدان، یك شبانهروز كامل استراحت میكنند، با سه وعده صبحانه و ناهار و شام پذیرایی میشوند، غبار راه از تن میگیرند و استحمام میكنند و ساعاتی را در مجالس روضه و منبر و احكام شرعی مینشینند كه به زبان انگلیسی و اردو برایشان برگزار میشود.
اینها همه خدماتی نیست كه زوار خارجی در زاهدان دریافت میكنند، گازوئیل و سوخت رایگان، تعمیر خودرو در صورت نیاز و خدماتی چون دوخت و دوز لباسها، واكس كفش، خدمات پزشكی و دندانپزشكی و... كه در ایستگاههای صلواتی زائرسرای امام رضا و سایر موكبها ارائه میشود، از دیگر خدماتی است كه باعث شیفتگی زوار پاكستانی و هندی به خاك ایران و استقبال روزافزونشان از سفر اربعین شده است.
اینجا حتی برای شادی كودكان هم چاره اندیشی شده؛ نشان به آن نشان كه یك مهدكودك بزرگ دارد و اسباب و وسایل بازی و سرگرمی با یك معلم مسلط به زبان انگلیسی و اردو. مهدكودك متعلق به بچههاست و آنقدر بچهها اختیار دارند كه روی دیوارهایش نقاشی كنند و رنگ شاد دلشان را روی آنها بپاشند.
والدین بچهها هم محروم از خدمات سرگرم كننده نیستند؛ خدماتی كه به گفته مهدی وظیفه دان، هر شب شامل پخش دو فیلم سینمایی از جمله سینمایی مختار میشود و مجالس فرهنگی و مداحی و سینه زنی كه اتفاقا همهاش با استقبال بی نظیر پاكستانیها روبهرو شده است.
مسیر طلایی زوار در خاك ایران
مهدی میگوید: امروز این سطح از خدمات رسانی به زوار خارجی درطول مسیری كه آنها در خاك كشورمان طی میكنند؛ یعنی از مرز میرجاوه تا مرز شلمچه و شهرهایی در استانهای كرمان و فارس و خوزستان به طور رایگان و تمام و كمال ارائه میشود، برای همین در پلیس راه خروجی زاهدان هم موكبی توسط بچههای جانباز و ایثارگر زاهدانی اداره میشود كه وقتی قافله اتوبوس زوار پاكستانی پس از یك روز استراحت در موكبهای زاهدان برای ادامه مسیر از شهر خارج میشوند، در آن موكب دوباره مختصر پذیرایی شده و ساعت ورودشان به شهر بعدی یعنی بم در كرمان به ستاد مردمی كه به همین منظور در آنجا شكل گرفته، اطلاع داده و برای دریافت خدمات در شهرهای بعدی هماهنگ میشوند.
البته ستاد مردمی خدمات رسانی به زوار خارجی اگرچه تنه اصلی این درخت پربركت است، اما ستاد اربعین كه تقریبا از همه نهادها و ارگانهای دولتی و عمومی نمایندگانی دارد، همچنین خیرین و بهویژه سازمان حج و اوقاف در كنار این ستاد مردمی، شبكهای منسجم تشكیل دادهاند كه همه نوع خدمات را در بهترین قالب و كیفیت به زائران ارائه کنند. همین است كه سال به سال به تعداد زائران خارجی اربعین که از خاک ایران عازم کربلا میشوند، افزوده میشوند.
چه زواری! چه خادمانی!
به همان میزان كه بر تعداد زوار پاكستانی سال به سال افزوده میشود بر تعداد افرادی كه خود را خادمان این زوار میدانند هم سال به سال اضافه میشود؛ طوری كه از یك گروه كوچك رفاقتی در سال 92 امسال به حدود 5000 نفر رسیدهاند؛ 5000 نفری كه در سایت تعبیه شده برای جذب خادمان توسط ستاد مردمی ایجاد شده است. قصه این خادمان هم عجیب است و دلنشین. مهدی نشان دكتر و استاد دانشگاهی را به ما میدهد كه خود را به زاهدان و موكب امام رضا رسانده و بساطی در گوشهای پهن كرده و كفش زوار را واكس میزند. یا خانم دكتر دندانپزشكی كه امسال هم مثل سالهای گذشته خود را به زاهدان رسانده و تاكید كرده حتی اگر جایی در یكی از شیفتهای كاری پزشكی پیدا نكند، میرود در آشپزخانه موكب مشغول پوست كردن سیبزمینی میشود.
مهدی حتی نشان خادم كاسبی را به ما میدهد كه در تاریكی هر شب كاملا ناشناس و گمنام، خود را به دهها چشمه سرویس بهداشتی زائر سرا میرساند و آنها را تمیز میكند و بیسروصدا به خانهاش میرود و این را فقط مهدی میداند كه زیرچشمی او را زیر نظر دارد و خدای آنها. اینجا خادمان خانم هم كم نیستند؛ خادمانی كه برخی شان همسران و مادران و فرزندان شهدا هستند و در بخش خواهران موكب امام رضا ایستگاه صلواتی زده اند و هر كاری از دستشان برآید برای زوار اباعبدا... انجام میدهند.
اشك در چشمان زائر جوان پاكستانی حلقه میزند و با گریه میپرسد مگر زائر نزد شما چه مقامی دارد و جواب میشنود، اولین جایی كه پروردگار در روز عرفه به آن نگاه میكند، مكه و عرفات نیست و كربلاست. خداوند اول به زائر امام حسین(ع)نگاه میكند بعد به حجاج خانه خودش، كه امام حسین(ع)برای خدا عزیز است و زوارش هم و این است مقام زائر امام حسین(ع).
زائر جوان كه خود را از مولتان (شرقی ترین نقطه پاكستان) به میرجاوه و زاهدان در غرب كشورش رسانده، حالا بیمنبر و روضه میزند زیر گریه تا حال همه را منقلب كند؛ حال دو زائر پنجابی و لاهوری كه یكی از آنها فقط یك دست دارد. اشك در چشمان مبلغی كه از جامعه المصطفا آمده و در جمع شان نشسته هم حلقه میزند. حالِ مهدی هم كه كلا بارانی است.
مثل این حلقه كوچك باصفا، اینجا زیاد است؛ اینجا در شرقیترین نقطه كشورمان؛ جایی 2000 كیلومتر دورتر از كربلا.
ساعت از 3 صبح گذشته، اینجا اما مثل روز روشن است، مثل آسمان پرستارهاش، اصلا مثل صحن و سرای خود حرم امام رضا(ع) اینجا زائرسرای امام رضاست در شرقی ترین نقطه كشورمان در ورودی شهر زاهدان، همانجا كه زوار پاكستانی خوب میشناسندش؛ زواری كه چند سالی است دل به دلِ اربعین اباعبدا... دادهاند و میدانند بهترین مسیر رسیدن به سرزمین موعد، بهشتِ میرجاوه و زاهدان است؛ جایی كه میتوان بارِ خستگی و گرسنگی و تشنگی 14 روز سفر از عمق پاكستان را در زائرسراها و موكبهایش، یكجا بر زمین گذاشت و با حالی خوش و جسمی سرحال و قبراق دوباره طیطریق كرد تا كربلای ارباب.
ساعت از 3 صبح گذشته، اما اینجا زندگی مثل روز جاریاست. سفرههای غذا در یك طرف پهن میشود و در سمت دیگر جمع. جوانان مشكی پوش زاهدانی همچنان سرحال و پرانرژی درحال خدمت به زوارند؛ آخرین كاروانِ زوار روز پنجشنبه، تازه امشب و این وقت شب از راه رسیده و زائران، مشغول شام خوردن و استحمام و استراحتند. مهدی و دوستانش اما وقتی برای استراحت ندارند.
حالا خادم میانسالی كه مسؤول موتورخانه و نظافت حمام موقت زائرسراست، مهدی را صدا میزند تا برای مخازن خالی شده حمامها آب سفارش بدهد، اما به مهدی كه میرسد، خودش را میاندازد در بغل این جوان 35 ساله و گریه كنان میگوید مهدی جان برایم دعا كن. خادم 17 سالهای كه مسؤول دود كردن اسپند است و كمی دورتر با دیدن این صحنه، خودش را به آن دو نفر و آغوش مهدی میرساند و با بغضی كه حالا تركیده و هق هقی كه بند نمیآید، میگوید: «امشب خیلیها در حرم آقا اباعبدا...اند و ما اینجاییم، هزاران كیلومتر دورتر و مهدی آرامشان میكند كه: «شما هم در حرمید، اینجا هم حرم آقاست و شما هم خادمان زوارش، سیستان و بلوچستان حالا دروازه شرقی صحن اقا اباعبدا...ست...» اینها را میگوید و دوباره هرسه نفر میزنند زیر گریه...
این حالِ خوش مهدی وظیفهدان و همه 5000 خادمی است كه این روزها در شرق كشورمان؛ از نقطه صفر مرزی میرجاوه گرفته تا سطح شهر زاهدان و همه هشت موكب و تكایا و مساجد و حسینیههایش درحال خدمت به زوار پاكستانی و هندیاند كه از خاك كشورمان راهی كربلا میشوند. این حال خوشی است كه این فرزندان ایران هم برای خادمان و شهروندان زاهدانی و هم زوار خارجی ایجاد كردهاند.
پیادهروی اربعین، آغاز یک تحول
آنها كه پایشان این روزها به زاهدان و مرز میرجاوه باز شده، میدانند كه آنجا برای خودش كربلایی است؛ كربلایی كه حال و هوای امروزش را مدیون چند نفر از فرزندان شهداست؛ مدیون امثال مهدی وظیفه دان كه فرزند یكی از شهدای مرزبانی در سیستان و بلوچستان است و پنج شش نفر از رفقای هم استانی اش كه آنها هم فرزندان شهدای مرزبانی یا دفاع مقدس هستند. مهدی وظیفه دان كه مسؤول موكب و هماهنگ كننده خدمات از جمله حمل و نقل است در اینباره به ما میگوید: چهار سال پیش وقتی به اتفاق دوستانم كه همگی فرزند شهیدند درمسیر پیادهروی اربعین بودیم، در عراق چشممان به گروهی از زوار افتاد كه پوششی شبیه پوشش خودمان (یعنی مردم سیستان و بلوچستان) داشتند و زبانشان متفاوت بود، كنجكاوی كردیم و فهمیدیم زوار پاكستانی هستند كه برای رسیدن به كربلا از خاك كشور خودمان عبور میكنند و از مرز میرجاوه در نزدیكی زاهدان میآیند.
همانموقع تصمیم گرفتیم مثل عراقیها بشویم خادم زوار خارجی امام حسین در استان خودمان.
با سیبزمینی و ترشی شروع كردیم
در اربعین سال بعد، دیگر كسی مهدی و دوستانش را در عراق ندید، آنها مرز میرجاوه بودند، در یك ایستگاه صلواتی. یك ایستگاه صلواتی هم در زائرسرای امام رضا در زاهدان زدند. كلی تبلیغ كردند و توانستند خادمانی از دوستان و رفقا و بچههای بسیجی و هیاتهای مذهبی زاهدان جذب كنند تا با پولی كه از خیرین جمع كرده بودند به زوار خسته پاكستانی كه وارد ایران میشدند، آب و نانی برسانند: «با پولی كه داشتیم فقط توانستیم ترشی و سیبزمینی پخته به زائران بدهیم، اطلاعیه هم دادیم هركسی نذری دارد؛ مثلا آش یا عدسی و ... نذریاش را بیاورد لب مرز و زائرسرای امام رضا.»
پیش از شروع فعالیت آنها فقط موكب امام رضا در زاهدان برقرار بود، اما از سال 92 به بعد ستاد مردمی كه توسط بچههای زاهدان ایجاد شد به كمك سازمان حج و اوقاف كه متولی زائرسرای امام رضاست، خدمات رایگانش را از نقطه صفر مرزی تا سطح شهر زاهدان گسترش داد و فقط چند سال كافی بود تا به بركت نام امام حسین(ع)، ستاد مردمی آنها چند هزار نیروی خادم جذب كند، حجم خدمات به صدها ایستگاه صلواتی و هشت موكب شامل موكب امام رضا در ورودی شهر زاهدان و هفت موكب دیگر در مرز میرجاوه، پلیس راه زاهدان، و سطح شهر زاهدان برسد و مهمتر از همه تعداد زوار پاكستانی كه تا سال 92 تعدادشان از 2000 نفر تجاوز نمیكرد، امروز و تنها پس از پنج، شش سال به حدود 80 هزار نفر برسد.
بهشت زاهدان
مهدی میگوید: «قبلا زائران پاكستانی با مشكلات زیادی در ایران مواجه بودند، اما حالا از زمان ورود به خاك ایران تا خروج از مرز شلمچه در خوزستان دیگر هیچ دغدغهای ندارند. آنها در كاروانهای ده تا 15 اتوبوسی وارد ایران میشوند. در موكبی كه در مرز میرجاوه مستقر شده، توقفی كوتاه میكنند، پذیرایی میشوند و به سمت پلیس راه زاهدان روانه میشوند. در پلیس راه زاهدان توسط نیروهای ستاد مردمی به چند كاروان تقسیم و هركدام روانه یكی از موكبهای سطح شهر میشود. این تقسیمبندی براساس ظرفیت موكبها و خدماتی است كه میتوانند در روز به زوار ارائه دهند. زوار در هر یك از هشت موكب زاهدان، یك شبانهروز كامل استراحت میكنند، با سه وعده صبحانه و ناهار و شام پذیرایی میشوند، غبار راه از تن میگیرند و استحمام میكنند و ساعاتی را در مجالس روضه و منبر و احكام شرعی مینشینند كه به زبان انگلیسی و اردو برایشان برگزار میشود.
اینها همه خدماتی نیست كه زوار خارجی در زاهدان دریافت میكنند، گازوئیل و سوخت رایگان، تعمیر خودرو در صورت نیاز و خدماتی چون دوخت و دوز لباسها، واكس كفش، خدمات پزشكی و دندانپزشكی و... كه در ایستگاههای صلواتی زائرسرای امام رضا و سایر موكبها ارائه میشود، از دیگر خدماتی است كه باعث شیفتگی زوار پاكستانی و هندی به خاك ایران و استقبال روزافزونشان از سفر اربعین شده است.
اینجا حتی برای شادی كودكان هم چاره اندیشی شده؛ نشان به آن نشان كه یك مهدكودك بزرگ دارد و اسباب و وسایل بازی و سرگرمی با یك معلم مسلط به زبان انگلیسی و اردو. مهدكودك متعلق به بچههاست و آنقدر بچهها اختیار دارند كه روی دیوارهایش نقاشی كنند و رنگ شاد دلشان را روی آنها بپاشند.
والدین بچهها هم محروم از خدمات سرگرم كننده نیستند؛ خدماتی كه به گفته مهدی وظیفه دان، هر شب شامل پخش دو فیلم سینمایی از جمله سینمایی مختار میشود و مجالس فرهنگی و مداحی و سینه زنی كه اتفاقا همهاش با استقبال بی نظیر پاكستانیها روبهرو شده است.
مسیر طلایی زوار در خاك ایران
مهدی میگوید: امروز این سطح از خدمات رسانی به زوار خارجی درطول مسیری كه آنها در خاك كشورمان طی میكنند؛ یعنی از مرز میرجاوه تا مرز شلمچه و شهرهایی در استانهای كرمان و فارس و خوزستان به طور رایگان و تمام و كمال ارائه میشود، برای همین در پلیس راه خروجی زاهدان هم موكبی توسط بچههای جانباز و ایثارگر زاهدانی اداره میشود كه وقتی قافله اتوبوس زوار پاكستانی پس از یك روز استراحت در موكبهای زاهدان برای ادامه مسیر از شهر خارج میشوند، در آن موكب دوباره مختصر پذیرایی شده و ساعت ورودشان به شهر بعدی یعنی بم در كرمان به ستاد مردمی كه به همین منظور در آنجا شكل گرفته، اطلاع داده و برای دریافت خدمات در شهرهای بعدی هماهنگ میشوند.
البته ستاد مردمی خدمات رسانی به زوار خارجی اگرچه تنه اصلی این درخت پربركت است، اما ستاد اربعین كه تقریبا از همه نهادها و ارگانهای دولتی و عمومی نمایندگانی دارد، همچنین خیرین و بهویژه سازمان حج و اوقاف در كنار این ستاد مردمی، شبكهای منسجم تشكیل دادهاند كه همه نوع خدمات را در بهترین قالب و كیفیت به زائران ارائه کنند. همین است كه سال به سال به تعداد زائران خارجی اربعین که از خاک ایران عازم کربلا میشوند، افزوده میشوند.
چه زواری! چه خادمانی!
به همان میزان كه بر تعداد زوار پاكستانی سال به سال افزوده میشود بر تعداد افرادی كه خود را خادمان این زوار میدانند هم سال به سال اضافه میشود؛ طوری كه از یك گروه كوچك رفاقتی در سال 92 امسال به حدود 5000 نفر رسیدهاند؛ 5000 نفری كه در سایت تعبیه شده برای جذب خادمان توسط ستاد مردمی ایجاد شده است. قصه این خادمان هم عجیب است و دلنشین. مهدی نشان دكتر و استاد دانشگاهی را به ما میدهد كه خود را به زاهدان و موكب امام رضا رسانده و بساطی در گوشهای پهن كرده و كفش زوار را واكس میزند. یا خانم دكتر دندانپزشكی كه امسال هم مثل سالهای گذشته خود را به زاهدان رسانده و تاكید كرده حتی اگر جایی در یكی از شیفتهای كاری پزشكی پیدا نكند، میرود در آشپزخانه موكب مشغول پوست كردن سیبزمینی میشود.
مهدی حتی نشان خادم كاسبی را به ما میدهد كه در تاریكی هر شب كاملا ناشناس و گمنام، خود را به دهها چشمه سرویس بهداشتی زائر سرا میرساند و آنها را تمیز میكند و بیسروصدا به خانهاش میرود و این را فقط مهدی میداند كه زیرچشمی او را زیر نظر دارد و خدای آنها. اینجا خادمان خانم هم كم نیستند؛ خادمانی كه برخی شان همسران و مادران و فرزندان شهدا هستند و در بخش خواهران موكب امام رضا ایستگاه صلواتی زده اند و هر كاری از دستشان برآید برای زوار اباعبدا... انجام میدهند.
تیتر خبرها