ساعت از 3 گذشته!
دو ساعت است نشستهام و فكر میكنم پشت صحنه امروز را چطور و با چه ماجرایی شروع كنم. با اجازهتان همین یك لحظه قبل تحریریه یك صدا خندید و بنده باز هم همت نكردم موسیقیای كه میشنوم را رها كنم و بپرسم چه خبر شده تا برایتان بنویسم. پشت صحنه نوشتن صداقت میخواهد دیگر... باید راستش را گفت. مثلا همین بچههای فرهنگی خودمان هم كم حرف و گفتوگو با هم ندارند. علیزاده دبیر گروه و رستگار سینمایی دارند درباره سوژهای كه ساعت سه و خردهای تلفنی به گروه اعلام شده و دربارهاش هم هیچ اطلاعاتی نیست، همفكری میكنند و محمدی هم برای نگارنده خط و نشان میكشد كه عمرا وقت بگذارد و زبان تركی یادش دهد. نگارنده هم مظلومانه و بیحرف به كارش ادامه میدهد. قنبری با تلفن مشغول پیگیری گزارشش است. مهاجر هم فعلا این طرفها نیست كه بگویم چه میكند. پیپر ریپورتر گروه آن طرف تحریریه میز اختصاصی دارد و خلاصه به این راحتیها طرف ما فقرا آفتابی نمیشود. البته از دور میبینم كه سخت مشغول كار است!
امروز در صفحه 9 رفتهایم سراغ دو هنرمند تازه درگذشته. ولیا... رهبر، عكاس پیشكسوت و حسین دهلوی، آهنگساز پیشكسوت و بزرگ موسیقی. رهبر عكاس چند فیلم بوده و دهلوی هم اپرانویس بزرگی است كه برای كودكان و نوجوانان هم آثاری خلق كرده است. البته دهلوی مدتها بود دچار بیماری فراموشی شده و حال و روز خوشی نداشت. بخوانید و ببینید این دو هنرمند كه بوده و در زمان حیاتشان چه كردهاند.
سالروز ورود استعمارگران پرتغالی به سواحل جنوبی ایران همین امروز است. صابرخان محمدی رفته سراغ قلعههای پرتغالیها در نواحی جنوبی ایران و چه گزارشی نوشته دربارهشان. بروید صفحه 10 و یك قلعه گردی حسابی را تجربه كنید.
صفحه بعدی كه سینماست را هم ساناز قنبری رفته سراغ ماجرای ردهبندی سنی فیلمها كه یك بار تایید شده و حالا دستور اجرایی نشدن آن اعلام شده است. او بررسی كرده كه چرا چنین تصمیمی گرفته و چرا لغو شده است. بقیه صفحه را هم خبرهای سینمایی گرفتهاند دیگر، البته تعدادشان زیاد نیست. چرا؟ چون آگهی داشتیم!
درباره صفحه 12 هم باید بگوییم همانطور كه مستحضرید مثل هر چهارشنبه صفحه تاریخ داریم. گفتوگویی كه به مناسبت سالگرد درگذشت آیتا... مهدویكنی منتشر میشود. مثل هر هفته زحمت گفتوگو را محمدرضا كائینی كشیده و با دختر آیتا... مهدویكنی درباره پدرش حرف زده است.