تلویزیون جاهای خالی را پر کند

کارشناسان و منتقدان در گفت‌وگو با جام‌جم پیشنهادهایی برای استفاده بهتر از ظرفیت سریال‌سازی ارائه کردند

تلویزیون جاهای خالی را پر کند

تلویزیون از زمان تأسیس‌ و همان وقت كه یكی دو شبكه بیشتر نداشت تا امروز در برنامه‌ها، فیلم‌ها و سریال‌هایی كه روی آنتن می‌برد، به موضوعات و فضاهای مختلفی پرداخته است، جریانی كه همچنان ادامه دارد و در آن تلاش شده تا همه سلیقه‌ها و نگاه‌ها را به خود جلب كند. تاریخی، درام، ماورایی، خانوادگی و... برخی از مواردی اند كه تلویزیون آنها را در سریال‌هایش مدنظر قرار داده است و در شبكه‌هایی گوناگون با مجموعه‌هایی كه به صورت مداوم نو می‌شوند و مخاطب را درگیر می‌كنند، به آنها می‌پردازد. این ماجرا همچنان ادامه دارد و تا امروز هر كدام از این فضاها مخاطبان خاصی را به خود اختصاص داده است، حوزه‌هایی كه گاهی كمرنگ می‌شوند و گاه با قدرت‌تر از همیشه به استقبال نگاه من و شما می‌روند. از آنجا كه هر كدام از این گونه‌ها و ماجراها طرفداران خود را دارند، برای آن كه بدانیم این روزها جای كدام یك از آنها در بین تولیداتی كه وجود دارد، خالی است؛ سراغ صاحب‌نظران و چهره‌هایی رفتیم كه سال‌هاست در این رسانه فعالیت می‌كنند و از كم و كیف این داستان تا حدودی باخبراند.

فاطمه شهدوست / رسانه

مهدی آذرپندار
مدیر گروه فیلم و سریال شبكه سه
حفظ تنوع با نمونه‌سازی در حوزه ورزشی، مذهبی و... 
آنچه كه ما امسال در شبكه سه تجربه كردیم این است كه اگر كمی فضا را متنوع‌تر كنیم، نتیجه بهتری می‌گیریم. منظور از تنوع هم آن است كه این عرصه فقط به تولید و پخش ملودرام اختصاص نداشته باشد، چون مساله جدی ما در سریال سازی این است كه كمی از این فضا اشباع شدیم، در حالی كه اگر مقداری از آن فاصله بگیریم و فضا برای نمایش گونه‌های دیگر بازتر شود، همین حوزه هم خودش را بیشتر نشان می‌دهد.
به همین دلیل تلاش ما هم این بوده تا چنین نظمی را رعایت كنیم؛ مثلا پخش گاندو و استقبالی كه از آن شد، نشان داد چقدر جای چنین گونه‌‌ای خالی بود، در ادامه هم سریالی مثل بانوی سردار كه با وجود تاریخی بودن رگه‌های اكشن هم داشت و بعد هم مجموعه برادرجان و فوق لیسانسه‌ها كه هر كدام داستان و فضای تازه‌ای داشتند. 
از همه مهم‌تر در حوزه تولید مجموعه كمدی ما مشكل داریم و زمانی كه نویسندگان طرح‌هایشان را برایمان می‌فرستند، می‌گوییم چرا باز هم ملودرام است.  از سوی دیگر ما مدت‌هاست كارهایی كه رگ و پی آن صد در صد دینی مذهبی باشد را نداریم و باید تلاش كنیم سریال‌هایی از جنس صاحبدلان كه قبل‌تر ساخته می‌شد و مورد استقبال قرار می‌گرفتند را باز هم احیا كنیم.  در كنار اینها جای گونه‌ای از كارهای ورزشی هم بین تولیدات ما خالی است، مجموعه‌هایی مثل «یكه سوار» و «به سوی افتخار» كه در زمان پخششان پر بیننده بودند، بعد از اینها هم بحث مسابقات كشتی در سریال «پایتخت» بود كه خیلی دیده شد و هیچ‌كدام از آنها وقتی روی آنتن رفتند، از مردم نه نشنیدند، اما شاید چون نوشتن آنها كمی پیچیدگی دارد از سوی نویسندگان اقبال چندانی نسبت به كارهای ورزشی، معمایی و دینی دیده نمی‌شود. 
از سوی دیگر، نگارش كارهای كمدی هم دچار سختی‌هایی شده است، چون آنهایی كه بتوانند كمدی بنویسند كه هم جذاب باشد و هم حرفی برای گفتن داشته باشد، تعدادشان خیلی زیاد نیست. نگارش كمدی سختی و حساسیت زیادی دارد كه اغلب ترجیح می‌دهند كه سراغ آن نروند؛ همچنین این گونه‌ مشتری‌های خیلی خوب و دست به نقدی هم در بیرون از تلویزیون دارد. در این شرایط آن گروه وقتی می‌بیند ارقامی كه در سینما و نمایش خانگی به آنها پرداخت می‌شود با تلویزیون قابل مقایسه نیست، در كنار راحت‌تر بودن كار از نظر زمانی و مواردی از این دست در آن فضاها، دیگر كمتر به این سمت می‌آیند و نتیجه‌اش ملودرام زده شدن بیش از حد مجموعه‌های ماست.  با همه اینها در همه این فضاها اگر نمونه‌سازی كنیم، می‌شود كه اتفاقات مثبتی را رقم بزنیم، به عنوان مثال جنس كارهای پلیسی- امنیتی قبل و بعد از گاندو قابل مقایسه نیست، یعنی وقتی كار موفقی را روی آنتن می‌برید كه از آن استقبال شده است عده‌ای می‌توانند به این فكر بیفتند كه باز هم چنین طرح‌هایی را ارائه دهند.  در این فضا اگر بتوانیم سریال ورزشی یا دینی موفقی را ارائه كنیم، می‌شود با همین روش و ادامه آن تنوعی را رقم بزنیم كه برای مردم شیرین است. ما نیز تلاش كردیم حتی با یك مینی سریال هم كه شده این اتفاق را رقم بزنیم و در تمام شبكه‌ها هم سعی بر این بوده تا در حوزه‌ای مثل كمدی، خلأیی كه وجود داشت را برطرف كنند. كار بعدی ما هم سریال وارش است كه در ادامه حفظ تنوع در فضای تاریخی روی آنتن می‌رود. 

حامد بامروت
تهیه‌كننده
از بانوان تا اقلیت‌های مذهبی 
یكی از راه‌هایی كه می‌شود متوجه شد جای چه فضایی خالی است، این است كه ببینیم چه حوزه و موقعیتی در كارهایی كه روی آنتن می‌رود بیشتر تكرار می‌شود. یعنی وقتی ما در سریال‌هایمان طبقه متوسط شهری را به وفور می‌بینیم مشخص است كه بقیه طبقه‌های اجتماعی چندان دیده نمی‌شوند. من صرفا از دریچه گونه‌ به سریال‌ها نگاه نمی‌كنم و شما می‌توانید از نگاه مخاطب هم به این موضوع بپردازید. سریال‌های ما مخاطب زن و دختر ندارد. مجموعه‌هایی كه به صورت اختصاصی درباره یك خانم خانه‌دار و قشری باشد كه بخش قابل توجهی از جامعه ما را تشكیل می‌دهند. اقوام هم حوزه دیگری است كه در سریال‌ها به آن چندان پرداخته نشده، اقلیت‌های دینی نیز در همین گروه هستند و كم پیش می‌آید كه سریال درباره‌شان ساخته شود. در كنار اینها ما در كشورمان رده سنی مهمی با عنوان كودك و نوجوان داریم كه برای آنها اكثر اوقات هیچ مجموعه خاصی نداریم.
و اما از منظر گونه‌ هم به طور كلی اكثر گونه‌های ما ملودرام و كمدی است و خیلی از فضاها مثل سریال‌های علمی-تخیلی و امنیتی جاسوسی كه فقط یك گاندو را داشتیم و خیلی از آن استقبال شد را نداریم.
در حیطه موضوع هم ما مجموعه‌ای با مضمون پیشرفت را نداریم، سریالی كه نشان دهد ما در حال طی كردن مسیر پیشرفت هستیم. امید، عدالت و مواردی از این دست نیز در همین گروه قرار می‌گیرد.

کمند امیرسلمانی
بازیگر
پلیسی‌های اکشن
ما باید ببینیم که با توجه به چارچوب‌های تلویزیون چه گونه و موضوعاتی را می توانیم کار کنیم، من فکر می کنم که تا الان مردم همیشه از سریال‌های پلیسی خوب استقبال کرده اند و بعد هم گونه خانواده کمترین مخاطب را دارد. چون روزی نیست که مردم به ملودرام‌های پر اشک و آه اعتراض نکنند. پس می توانم بگویم جای مجموعه‌های اکشن بین تولیدات ما خالی است و در سریال‌هایی که در این گونه بوده همه نتوانستند به موفقیتی که باید برسند. این فضا می تواند در قالب خانوده مورد پرداخت قرار بگیرد، چون اگر از بعد خانوادگی و اجتماعی وارد موضوعات پلیسی شویم، می توانیم نظر مخاطبان را بیشتر با خود همراه کنیم.  در کنار این‌ها خیلی از اتفاقات هستند که در کشور رخ می دهد اما طبق همان چارچوب‌ها اجازه پخش آن را نداریم در صورتی که می شود به آن‌ها همراه با تلاش و زحماتی که پلیس و نیروهای امنیتی می کشند، پرداخت و نتیجه خوب گرفت. در فضای موضوعی هم ما دچار ضعف هستیم و لازم است تا از تکرارها فاصله بگیریم و به جای پرداخت به موضوعات همیشگی به بحث‌های عمقی بین خانواده مثل روابط بین والدین و بچه‌ها پرداخته شود.

محمدرضا باقری
كارشناس رسانه
قصه‌ای برای معمولی‌ها و روستایی‌ها 
زندگی مردم معمولی كمتر در تلویزیون دیده می‌شود و ما تقریبا به صورت دائم شاهد طبقه خاصی از جامعه در سریال‌ها هستیم. زندگی‌های روستایی نیز یكی دیگر از همین فضاهاست كه خیلی وقت است كاری درباره آن ساخته نشده و شاید فقط یكی دو سریال در تمام این سال‌ها با چنین موضوعی تولید شده است. در ادامه این جریان غیر از تهران كمتر پیش می‌آید داستان سریالی در شهرستان‌های مختلف بگذرد و با وجود آن كه برخی از مجموعه‌ها در شهرستان‌ها تصویربرداری می‌شوند اما خبری از بومیان آن جا و قصه‌ای كه مربوط به آن منطقه باشد، نیست. 
به همین دلیل بحث مردم شناسی را در سریال‌ها كمتر می‌بینیم.  یكی دیگر از موضوعاتی كه جای خالی آن گاهی به چشم می‌آید، بحث مشاغل است، از كارهایی كه در همه دنیا وجود دارد مثل معلمی، پزشكی و... گرفته تا مشاغل خاص‌تری مانند قلم‌زنی و...، فضایی كه می‌شود بیشتر و اختصاصی‌تر به آن پرداخت.
در كنار همه اینها در قصه‌گویی نیز با وجود گنجینه پرباری كه داریم، همچنان سریال‌هایی كه امثال و حكم بگویند و با استفاده از ادبیات كهن سطح ادبیات مردم را ارتقا دهند، كم داریم. در این زمینه می‌شود فكر كرد كه مثلا بوستان و گلستان را چطور با زبان امروزی بازنمایی كنیم؛ اتفاقی كه سال‌هاست شكل جدی آن را در سریال‌هایمان نداریم.

محسن شایانفر
 تهیه‌كننده
ماورایی‌های پرطرفدار
ما سبد فرهنگی داریم كه باید متناسب با نیاز، علایق مردم و موضوعاتی كه لازم است به آنها پرداخته شود، به‌واسطه تولید سریال‌ها آنها را منعكس كنیم. 
در این بین گونه‌ و موضوعی كه این روزها خلأ آن كم و بیش حس می‌شود، خانواده است، چرا كه مدت‌هاست ما فضای قصه‌گویی را كه به این مساله بپردازد، كمتر می‌بینیم. خود من همیشه كارهای اجتماعی فخیم‌زاده را می‌پسندم، مجموعه‌هایی كه قصه‌گو، گرم، معمایی و خانوادگی هستند. پس در این میان جای قصه‌ها و ملودرام‌هایی كه نمونه آن در جامعه وجود دارد تا حدی خالی است. امام‌(ره) هم بارها می‌گفتند این رسانه باید با زبان ساده با جامعه برخورد كند، همان‌طور كه در بین مجموعه‌های تولیدی هم می‌بینیم داستان روزمرگی‌ها و اتفاقات ملموس چقدر بین مخاطبان طرفدار دارد.  علاوه بر اینها گونه‌ ماورایی كه جزو فضاهای پردردسر اما پرمخاطب است هم در تلویزیون می‌تواند جذاب باشد. خود من آخرین بار در این حوزه سریال «ملكوت» را كار كردم و در كنار تأثیرگذاری آن، بازخوردهای خیلی خوبی گرفتم. همچنین این كه یك گروه می‌تواند چنین اثری بسازد هم مایه خوشحالی است و به من سازنده انگیزه می‌دهد كه می‌شود در حیطه‌های متنوع‌تر هم كار كرد. این گونه‌ هم جا دارد كه بیشتر به آن پرداخته شود. من فكر می‌كنم كه تولیدات قصه‌گوی ما مقداری كم شده است، كارهایی كه به دور از سیاست‌زدگی، معماگونه و ماجرایی باشد تا بتواند مخاطب را با طرح قصه با خود همراه كند. معلم اصلی جامعه ما امروز تلویزیون است و باید در آن به مسائل مختلف پرداخته شود، همان‌طور كه اگر تعداد قصه‌ها بیشتر باشد، تأثیرگذاری و جذب مخاطب آن هم بیشتر می‌شود.  «دزدان مادربزرگ» كه من سال‌ها قبل كار كردم هم نمونه دیگر این ماجراست كه خیلی ساده قصه را با مخاطب درمیان می‌گذاشت و بارها و بارها پخش شد.  در حوزه كودك هم امروز كمبود سریال داریم؛ موضوعی كه به اتاق فكرهایی برمی‌گردد كه قبل‌تر در سازمان برنامه‌ریزی‌های ویژه‌ای داشتند، اما امروز كمی جایش خالی است. 

حمیدرضا پگاه
بازیگر
ترس و وحشت  گمشده
تا به امروز در تلویزیون شاهد سریال‌های متعددی بودیم كه در گونه‌های مختلفی كار شده و به موضوعات بسیاری پرداخته؛ جریانی كه در راستای جلب مخاطبان باعث شده كه آنها را راضی نگه دارد و فضایی را فراهم كند كه هر سلیقه‌ای را دربر بگیرد.  در این بین یكی از مواردی كه می‌شود بیشتر روی آن كار كرد، گونه ترسناك است كه در بین اتفاقات مختلفی كه وجود دارد، جایش تا حدی خالی است اما از آن جایی كه تلویزیون یك رسانه ملی است نمی‌تواند این گونه را داشته باشد و چندان روی آن كار كند چرا كه مخاطبانی كه پای برنامه‌های این رسانه می‌نشینند رده‌های سنی مختلفی دارند كه در هر زمانی بیننده این تولیدات هستند.  با وجود این اگر چنین اتفاقی را هم رقم بزنیم از آن جایی که شبكه اختصاصی برایش وجود ندارد و در سوی دیگر هم فرهنگسازی در این زمینه صورت نگرفته، باز هم این امكان وجود ندارد. با این حال اگر سازو كار دیگری ترتیب داده شود تا پای این گونه به تلویزیون باز شود، این اتفاق خوب و جالبی  رخ می‌دهد. گونه دیگری كه تا امروز به آن پرداختیم اما كافی نبوده و جا دارد بیشتر آن را ببینیم سریال‌های ورزشی است. از آنجایی كه ما رشته‌های مختلفی داریم، می‌توانیم گونهی با عنوان ورزشی را تعریف كنیم، كارهایی كه صرفا جنبه سرگرمی نداشته باشد و در كنار این موضوع، آموزشی هم باشد و رده میانسال تا كوچكتر‌ها را نیز در بربگیرد.

امیر  ابیلی
منتقد سینما و تلویزیون
رئال‌های فانتزی  و تازه 
گونه‌ زیاد است، اما می‌بینیم 90 درصد سریال‌های ما ملودرام و عاشقانه یا كمدی است. در تلویزیون به جز این موارد، آثار دیگر بسیار كم ساخته می‌شود. مثلا چند سال است كار پلیسی خوب نداشتیم. آثار فانتزی، علمی، جنایی و... هم كم داریم و همان‌گونه كه گفتم از حدود بیست سی گونه‌ موجود، فقط ملودرام، كمدی یا تاریخی داریم. آثار تاریخی هم فقط به تاریخی-مذهبی محدود شده است. این در صورتی است كه می‌توانیم آثار آخرالزمانی نیز داشته باشیم؛ فضایی كه یكی از گونه‌های پرمخاطب 
در دنیاست. 
ما با همان ظرفیت تولید كارهای تاریخی‌مان می‌توانیم چنین آثاری بسازیم اما سمتش نمی‌رویم. 
مثلا در سینما «تهران 1500» را داشتیم كه پویانمایی بود؛ البته بهرام عظیمی كلی درددل درباره مشكلاتی كه برای تصویر كردن آینده سر راهش گذاشتند، دارد. غیر از این، در آثار رئال هم می‌شود سمت این موضوع‌ها رفت. رامبد جوان سریالی به اسم مسافران داشت و گروهی را نشان می‌داد كه از فضا 
آمده بودند. 
از نظر تهیه و تولید اثر علمی-تخیلی محسوب نمی‌شد و فضا رئال بود، اما حداقل این فانتزی را داشت كه ما فكر می‌كردیم این چهار نفر از فضا آمدند. این یك تك نمونه بود و نشان می‌دهد شما با همان ظرفیت تولید كار رئال، می‌توانی در متن تغییرات ایجاد كنی تا فضا فانتزی شود.  در حوزه كار تاریخی، به جز آثار تاریخی-مذهبی، آثار معدودی مثل «شب‌های برره» داشتیم كه فضای تاریخی - كمدی داشت و در واقع یك تاریخ جعلی را روایت می‌كرد. در زمینه تاریخ سیاسی هم بیشتر به تاریخ انقلاب پرداخته شده كه معاصر است. به سایر گونه‌ها و محتواها كمتر توجه می‌شود. 

سیروس الوند
نویسنده و كارگردان
جای خالی مشاهیر بزرگ
به طور كلی تلویزیون در حوزه تاریخ و شخصیت‌های تاریخی‌ای كه داریم، محدود عمل كرده است. به عنوان مثال خود من خیلی دوست داشتم از بین همه این چهره‌ها درباره دو تا از این اشخاص كار كنم. لطفعلی خان‌زند كه از شخصیت‌های برجسته‌ با ماجراهای مخاطب‌پسند آن یكی از اینهاست كه پیشنهاد ساخت سریال آن را دادم؛ همچنین مرحوم مصدق هم كاراكتر دیگری است كه طرح آن را هم در قالب یك سریال هفت قسمتی دادم.  این شرایطی است كه وجود دارد، به عنوان مثال مدرس شخصیت برجسته و مهمی است و بارها درباره اش كار ساخته شده یا میرزا كوچك‌خان نیز به همین ترتیب اما در سوی دیگر شخصیت‌های بسیاری در گوشه و كنار تاریخ، ادبیات و فضاهای مختلف هستند كه جوانان ما نمی‌شناسندشان و توجهی هم به آنها نمی‌شود. واقعا چرا نباید شخصیت مولانا، سعدی، بایزید بسطامی و... كار شود؟ به همین دلیل در این فضا، تلویزیون اغلب تاریخی مذهبی كار كرده و البته كه نتیجه آن كارهای ماندگاری مثل امام علی(ع)، ولایت عشق و... بود اما در سوی دیگر و در زمینه تاریخ معاصرمان گاهی كارهایی به چشم می‌خورند كه چندان كامل نیستند، در حالی كه مردم این تاریخ را از پدران و بزرگ‌ترهایشان می‌شنوند، به همین خاطر نمی‌شود به این تاریخ با دیدگاه صرف سیاسی امروز نگاه كرد. اینها جای خالی هستند كه در تلویزیون وجود دارد و گاهی بعضی پیشنهادهایی را كه ارائه می‌شود هم نمی‌پذیرند، مثل همان مصدق كه نزدیك به چهارماه درگیر آن بودیم و آخر هم به جایی نرسید. در حوزه گونه‌ هم جدا از فضاهای معروف ترسناك، وسترن و تاریخی كه در فرنگ پایه‌گذاری شدند، در تلویزیون همیشه گونه‌ خانوادگی-اجتماعی به خوبی كار شده و تماشاگرپسند بوده، فضایی كه جزو موفق ترین تولیدات تلویزیون محسوب می‌شود. 
در كنار آن مدتی بود كه سریال‌های پلیسی زیادی تولید شد، اتفاقی كه به خودی خود خوب است اما نباید از حد بگذرد چون ارائه بیش از اندازه این كارها نتیجه عكس می‌دهد.  به هر حال راه این كه تماشاچی ما تلویزیون‌های بیگانه را نبیند، ساخت مجموعه‌های جذاب در قالب‌های تازه است، به صورتی كه نویسنده‌ها و فیلمسازها فضای كافی برای فكر كردن و ارائه داشته باشند.

جبار آذین 
منتقد
تاریخ معاصر
با توجه به این‌كه تلویزیون رسانه‌ای فراگیر، ملی و دارای مخاطبان گسترده است، ضرورت تام دارد تا برای ارتباط موثر با جامعه، فرهنگسازی و همچنین حفظ دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی برای ارتقای فرهنگ جامعه در گونه‌های مختلف هنری با استفاده از موضوعات مبتلا به جامعه، آثار شایسته، غنی و فاخر بسازد. تلویزیون ایران در سال‌های پس از انقلاب در گونه‌های مختلف به‌ویژه گونه‌های خانوادگی، اجتماعی و گاهی تاریخی فیلم‌ها و سریال‌هایی را تولید كرده كه برخی از آنها با اقبال بینندگان هم روبه‌رو شده است. 
با آن كه صدا و سیما در دوره‌های مختلف كوشیده تا از سویی با توصیه‌های اجتماعی، مناسبت‌های دینی، ملی و مذهبی را هم در قالب سریال‌های خود پوشش دهد، اما در این راستا چندان تاثیر گذار، فراگیر و ملی عمل نكرده است. در جامعه امروز ایران و همچنین تاریخ معاصر كشور، هزاران رویداد و شخصیت‌های مهم اجتماعی، سیاسی، دینی و تاریخی وجود دارند كه می‌شود و می‌توان بر اساس قصه زندگی آنها و حوادث كشور فیلم‌ها و سریال‌ها ساخت تلویزیون در زمینه تولید آثار انقلابی، سیاسی وملی دچار فقر اساسی است، به گونه‌ای كه ما به تعداد اندكی از فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی برمی خوریم كه در آنها به مسائل انقلابی و اجتماعی و موضوعات تلخ، اما مهم اجتماعی توجه شده باشد.  در این بین رویدادهای تاریخی، به‌ویژه برای بینندگان نسل‌های جوان كه با واقعیت‌های تاریخ معاصر و همچنین تاریخ انقلاب اسلامی آشنایی عمیق ندارند، می‌تواند 
مهم و تعیین‌كننده باشد.
در همین امتداد تولید آثار سیاسی ملی و نه جانبدارانه و جناحی بازهم جهت رشد آگاهی‌های جامعه بسیار تاثیرگذار است، لیكن متاسفانه در این نوع گونه‌ مورد اشاره در تلویزیون، كم‌كاری صورت گرفته است و همچنین موضوعات مطرحی در جامعه وجود دارد، مانند اختلاس‌ها، ترور‌ها و فعالیت‌های ضد فرهنگی و ضد اجتماعی كه باید درباره آنها با تولید آثار خوب، مردم به سوی دستیابی به شناخت و آگاهی‌های فزون‌تر حركت كنند. 
متاسفانه در این حوزه هم تلویزیون كم كار است و آنچه به عنوان سوژه سریال‌ها مد نظر قرار می‌گیرد عمدتا موضوعات كلیشه‌ای و چندبار مصرف است كه بارها حرف‌های گفته شده در آنها تكرار می‌شود، لذا لازم است تلویزیون با استفاده از سوژه‌های مهم و روز و بهره‌گیری از هنرمندان حرفه‌ای و گونه‌های مورد پسند بینندگان آثار مطلوب و بهینه و روشنگرانه بسازد و به سهم خود در فرهنگسازی نقش موثر ایفا كند.
در مجموع فیلم‌های انقلابی، روشنگرانه و سیاسی كه رویكرد مناسبی داشته باشند، در این رسانه جایش خالی است. كارهای واقع نگرانه‌ای كه قضاوت و تشخیص را به مردم بسپارد.  ایده داشته باشند تا از كلیشه‌هایی كه گاهی گریبانگیر تولیداتمان می‌شود فاصله بگیریم.

حسین سلطان محمدی
منتقد
جای خالی فناوری و قهرمان‌سازی  
تاامروز موارد مختلفی در سریال‌های ما مطرح شده‌ است، با این حال در بعضی بخش‌ها مثل بحث ازدواج می‌شود از زوایای مختلف دیگری هم كار كرد چرا كه به‌جز مخالفت خانواده‌ها، تفاوت‌های مختلف و عدم تفاهم‌ها موارد دیگری هم هستند كه می‌شود به آنها پرداخت.  مورد دیگری كه وجود دارد در حوزه فضاهای مجازی، پیشرفت‌های مختلف در حوزه علمی و فناوری است؛ مواردی كه خیلی كم به آنها پرداخته‌ایم، تا جایی كه در بخش پلیسی به جز هوش سیاه و گاندو كمتر دیده‌اید كه نیروی انتظامی از قدرت بالای الكترونیكی برخوردار باشد، موضوعی كه این روزها در واقعیت وجود دارد و باید منعكس شود. در مسائلی مثل مواد مخدر هم باید از داستان‌های قدیمی و تخیلی بگذرند و به اتفاقاتی كه امروز وجود دارد بیشتر پرداخته شود. پرداختن به چهره‌های تاریخی، ادبی، فرهنگی نه لزوما سیاسی و مبارزان با استعمار و... هم بخش دیگری است كه وجود دارد. مثلا نمونه‌ای مثل شهریار تاامروز كمتر ساخته شده است، در صورتی كه چهره‌های زیادی هستند كه قابلیت كار دارند. حتی در داستان‌های مذهبی روایت‌های زیادی داریم كه می‌توانیم با آن اذهان مخاطبان را درگیر كنیم.