جامجم از ساخت مجتمع آموزشی مشاركتی روستای جهانی كلپورگان گزارش میدهد
سفالهایی كه مدرسه شدند
این داستان یك همت عالی است؛ كار خیر و مشاركتی همگانی در سرزمین اسطورهها و پهلوانان، در 25 كیلومتری شهرستان سراوان و 390كیلومتری جنوب زاهدان. در روستای جهانی كلپورگان كه تنها موزه زنده كشورمان لقب گرفته و یك دنیا آن را به سفالش میشناسد، به همین گِلهای پخته شكل گرفته با دست كه گلدان میشود و كوزه و كاسه. سفالهایی كه از دل تاریخ 7000 ساله روستا به جای مانده و هنر دست زنان و دختران كلپورگانیاند؛ زنان و دخترانی كه زبان گِل را میفهمند. قصه زنان و دختران كلپورگانی اما تا مدتها قصه محرومیت بود؛ محرومیتی كه وقتی به فضای آموزشی میرسید حسرت ادامه تحصیل را به دل دختران زیادی میگذاشت. این قصه اما از یك سال پیش جور دیگری در این منطقه رقم خورده است؛ حالا دختران كلپورگانی یك مدرسه دارند دقیقا به اسم روستایشان یعنی مدرسه كلپورگان كه آجر به آجر با مشاركت خیرین و زنان و دختران روستا بالا رفته است. با فرحناز امراللهی، فعال حوزه صنایعدستی و مدیر پروژه ساخت مدرسه كلپورگان به همین بهانه به گفتوگو نشستیم تا از ایدهای بگوییم كه آرزوی مدرسه را برای دختران در سن تحصیل این روستا برآورده كرد.
سال 96 در روند ثبت جهانی روستای كلپورگان، قرار بود داورهای بینالمللی از شورای جهانی صنایعدستی برای بازدید به این روستا بیایند و من هم از طرف میراث فرهنگی به این روستا رفتم. اما در بازدیدی كه از این روستا داشتم، متوجه شدم كه تعداد زیادی از دختران كلپورگانی ترك تحصیل كردهاند، خانهنشینند یا حتی در سنین پایین ازدواج میكنند تنها به این علت كه در روستایشان دبیرستان دخترانه نیست و فاصله روستای آنها تا سراوان هم زیاد است و والدین زیادی اجازه نمیدهند كه دخترانشان برای ادامه تحصیل به روستاهای اطراف یا خود سراوان بروند. آن موقع گلایه دختران این روستا به خاطر نداشتن مدرسه واقعا در ذهن من ماند و از همانجا پیگیری این مساله را برای ساخت یك مدرسه یا مجتمع آموزشی شروع كردم.
از چه زمانی این پروژه كلید خورد؟
از سال بعد یعنی سال 97 بود كه ما كار را با هدف ساخت یك مدرسه هنر و مهارت و اشتغال شروع کردیم و تصمیم گرفتیم فضایی آموزشی در این روستا به وجود بیاوریم كه هم امكان ادامه تحصیل به دختران بدهد و هم بنا به فرهنگ و نیاز منطقه، رشتههای صنایعدستی محلی از قبیل سفال و سوزندوزی و... را البته به طور علمی به آنها آموزش بدهد تا در آینده هركدام از آنها بتوانند یك كسب و كار كوچك در زمینه صنایعدستی برای خودشان راه بیندازند و به اصطلاح مستقل شوند.
پروژه مجتمع آموزشی روستای كلپورگان شامل چه فضاهایی است؟
فاز اول شامل سه كلاس درس، انبار و دفتر بود كه مهرماه امسال به بهرهبرداری رسید و بچهها توانستند وارد مدرسه جدید شوند. یک کارگاه هم ساخته شد که نیاز به تجهیز
دارد.
فاز دوم شامل دفتر اصلی، كارگاه سفال، كارگاه سوزندوزی، سالن چندمنظوره و حیاط و سرویسهاست كه بخشی از آن انجام، پیریزی و بتونریزی، از هفته پیش دیوارچینیاش شروع شده و برای اتمام كار و زدن سقف ما هنوز به صد میلیون تومان دیگر نیاز داریم.
با راهاندازی فاز اول، مشكل ادامه تحصیل دختران روستا حل شد؟
بله خوشبختانه الان حدود 90 دختر كلپورگانی از پیشدبستانی تا كلاس نهم در این مدرسه مشغول تحصیل هستند. اما تعداد دانشآموزان سال دهم برای تشکیل مقطع متوسطه دوم کافی نبود که با کمک حامیان، سرویس تردد تامین شد تا به مدرسهای در بخش نزدیک بروند.
مدرسه قبلی روستا الان خالی است؟
بله ... كلپورگان یك مدرسه قدیمی سه كلاسه داشت كه سال 52 ساخته شده بود و الان جزو مدارس تخریبی آموزش و پرورش است و مورد استفاده قرار نمیگیرد.
در نهایت قرار است این مدرسه، مدرسه هنر، مهارت و اشتغال باشد؟
بله، به این دلیل كه این روستا یك روستای جهانی صنایعدستی است؛ موزه زنده سفال كلپورگان تنها موزه زنده سفال است كه قدمت آن به بیش از 7000 سال پیش میرسد، اما آنچه كه توجه جهانیان را به سفال این منطقه جلب كرده، ساخت سفال بدون استفاده از چرخ سفالگری است؛ به گونهای كه تمام سفالینههای این روستا با روشهای سنتی و ابتدایی توسط زنان و دختران بلوچ منطقه و به همان شیوه قدیمی ساخته میشود. این مهارت بهعلاوه مهارت سوزندوزی، سینه به سینه از مادر به دختر در این روستا آموزش داده میشود و هنر سوای زنان و دختران این منطقه نیست.
به همین دلیل ما از همان اول تصمیم گرفتیم كه مدرسهای كه میسازیم در قالب یك آموزشگاه هنری فعالیت كند و در حقیقت رشتههای سفال و سوزندوزی را با علم روز و مهارت محلی پیوند بزنیم .
بودجه ساخت این مدرسه تماما از راه مشاركتهای مردمی تامین شده است؟
بخشی از این بودجه را خود ما در پروژه تامین كردیم و بقیه هم كمكهای مردمی بود؛ یعنی ما اعلام عمومی كردیم برای ساخت مدرسه و افراد خیر و نیكوكار با كمكهای مالی این پروژه را جلو بردند. البته از آنجا كه میخواستیم خود بچهها و زنان و اهالی این روستا هم در ساخت مدرسه دخیل باشند، با عرضه صنایع دستی ساخته اهالی بهویژه دختران روستا و فروش این صنایعدستی، عواید فروش را بعد از پرداخت دستمزد سازنده ها، عینا به ساخت مدرسه اختصاص دادیم و درحقیقت میتوانیم بگوییم این كار مشاركت جمعی خود اهالی كلپورگان، دختران و زنان این روستا هم بوده است و همین ارزش كار را بالا میبرد. در همین رابطه تاکنون سهنمایشگاه و بازارچه داشتهایم و بیش از 50نفر از داوطلبان در فروش محصولات روستاییان مشارکت داشتهاند. خیرین میتوانند به آدرس
www.kalporagan_school.com مراجعهکنند
این مشاركت عمومی با ساخت فاز دوم تمام میشود؟برای بعد از آن برنامهای ندارید؟
چرا ما به فاز سوم مدرسه كلپورگان هم فكر میكنیم. در آینده اگر مشاركتهای مردمی ادامه پیدا كند، فاز سوم این مدرسه شامل ساخت خوابگاه برای اسكان دخترانی میشود كه از روستاهای اطراف برای ادامه تحصیل به كلپورگان میآیند.