مکرون در مسیر ترامپ

تهدیدات اخیر فرانسه علیه ایران نشانه چیست؟

مکرون در مسیر ترامپ

ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه در سخنرانی خود در پارلمان این کشور با اشاره به اقدام ایران در کاهش تعهدات خود در برجام که هر دو ماه یک‌بار اعلام می‌شود، گفت پاریس در حال بررسی اعلام مکانیسم حل اختلاف در این توافق موسوم به مکانیسم ماشه است. مکانیسم ماشه در واقع همان سازوکار حل اختلافات است که در بندهای ۳۶ و ۳۷ در توافق هسته‌ای برجام گنجانده شده است. در این دو بند، چگونگی حل‌وفصل اختلافات میان طرف‌های بر جام آمده است. از آنجا که استناد اعضای امضا کننده برجام به این دو بند می‌تواند منتج به ارجاع پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد و احیای خودکار قطعنامه‌های قبلی و تحریم‌های چندجانبه علیه کشورمان شود، از این پروسه با عنوان به‌کاراندازی مکانیسم ماشه در برجام یاد می‌شود. اظهارات اخیر وزیر خارجه فرانسه، مترادف با تهدید مستقیم جمهوری اسلامی در خصوص احیای قطعنامه‌های چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل و متعاقباً، بازگشت تحریم‌های چندجانبه علیه کشورمان است.

 ورود فرانسه به تقابل آشکار
این موضوع نشان می‌دهد پاریس، از حوزه تقابل پنهان و تقابل نیمه پنهان با نظام و ملت ایران، وارد حوزه تقابل آشکار شده است.
ماجرا به این نقطه ختم نمی‌شود. فلورانس پارلی، وزیر دفاع فرانسه در تازه‌ترین اظهارات خود که قطعاً همگام با دیگر مقامات فرانسوی ازجمله وزیر خارجه فرانسه صورت گرفته است، عدم تقابل نظامی ایالات‌متحده با ایران را مورد شماتت قرار داده است: «صرف‌نظر از این‌که چه کسی پیروز انتخابات بعدی آمریکا خواهد شد، کناره‌گیری آمریکا از مسائل غرب آسیا وجود دارد. ما شاهد جدایی تدریجی و عمدی آمریکا از غرب آسیا هستیم. بازدارندگی چند دهه آمریکا در این منطقه نفتخیز (غرب آسیا و خلیج‌فارس) نشان‌دهنده کاهش قدرت این کشور است.»
به عبارت بهتر، مقامات فرانسوی عملاً ایالات‌متحده را تشویق کرده‌اند تا در منطقه غرب آسیا و به‌خصوص حوزه خلیج‌فارس حضور مستمر داشته باشد و حتی در این معادله، منازعه با ایران را نیز در محاسبات استراتژیک و منطقه‌ای خود منظور کند! به‌راستی اظهارات مقامات فرانسوی علیه ایران (چه در بعد نظامی و چه در بعد سیاسی) چه معنا و مفهومی دارد؟ در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمی‌توان به‌سادگی از کنار آنها گذشت.
 توافق‌های محدودکننده برای ایران
از ابتدای سال 2017 میلادی (زمان حضور ترامپ در کاخ سفید) تاکنون شاهد همراهی و فراتر از آن، هم‌افزایی معنادار کاخ سفید و کاخ الیزه در تقابل با نظام و ملت ایران بوده‌ایم. امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه نخستین بازیگر اروپایی بود که قبل از خروج ترامپ از برجام، رسماً خواستار تغییر برجام و تبدیل آن به توافقی شد که برنامه موشکی ایران و اعمال محدودیت‌های فرا زمانی در برجام (برای بعد از سال 2025) را در بر گیرد.
مکرون در ماه سپتامبر سال 2017 میلادی و در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس تعهد داد تا در راستای وادارسازی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تن دادن به « محدودکننده جدید از هیچ‌گونه اقدامی فروگزار نکند. بااین‌حال، ترامپ در اردیبهشت‌ سال 1397 رسماً از توافق هسته‌ای با ایران خارج شد.
 وقت‌کشی تعمدی
فرانسوی‌ها که در ظاهر خود را نسبت به تصمیم یکجانبه رئیس‌جمهور آمریکا ناراضی نشان داده بودند، متعهد شدند همراه دو کشور انگلیس و آلمان و با حمایت سایر اعضای اتحادیه اروپا، منافع کشورمان در برجام را تأمین کنند.
اگرچه برخی در داخل کشور تصور می‌کردند ابراز مخالفت فرانسه با کلیت خروج دولت ترامپ از برجام، به معنای فاصله‌گیری مطلق پاریس از واشنگتن و تعهد واقعی کاخ الیزه مبنی بر حفظ توافق هسته‌ای با ایران است، اما چنین فرضیه ایده آل گرایانه و نادرستی به‌زودی ابطال شد!
مذاکرات پشت پرده ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه و مایک پمپئو وزیر خارجه آمریکا بر سر نحوه هدایت و مدیریت صحنه (پس از خروج آمریکا از برجام) ادامه پیدا کرد. فرانسوی‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین بازیگر اروپایی، در مسیر تأمین خواسته‌های جمهوری اسلامی ایران در توافق هسته‌ای کارشکنی کردند. هدف مقامات فرانسوی از این کارشکنی‌ها و وقت‌کشی‌ها کاملاً مشخص بود. مکرون و همراهانش قصد داشتند جمهوری اسلامی ایران را به‌سوی پذیرش توافقی به‌مراتب محدودکننده‌تر و بازدارنده‌تر از برجام سوق دهند. این همان هدفی است که در حال حاضر نیز فرانسوی‌ها به دنبال آن هستند.
 تلاش برای تأثیر بر نشست وین
نباید فراموش کرد که جوسازی‌ها و تهدیدات اخیر مقامات فرانسوی، درست در فاصله یک هفته باقیمانده تا برگزاری نشست حساس و تعیین‌کننده جمهوری اسلامی ایران و اعضای 1+4 در وین صورت می‌گیرد. این نشست قرار است 15 آذر برگزار شود. پاریس قصد دارد در آستانه برگزاری این نشست و با استناد به ابزارهای تهدیدآمیز، زمینه را در خصوص تحمیل خواسته‌های خود به ایران فراهم کند. بااین‌حال به نظر می‌رسد مقامات کاخ الیزه بار دیگر در محاسبات خود اشتباه کرده است.
اتحادیه اروپا نمی‌تواند از یک سمت بی‌تعهدی خود را در حفظ برجام نادیده بگیرد و از طرف دیگر از ایران بخواهد گام‌های کاهنده برجامی خود را متوقف کند، مسلماً این معادله‌ای است که نه از سوی نظام و نه از سوی ملت ایران قابل‌پذیرش نیست و درنتیجه کشورمان گام‌های کاهنده تعهدات برجامی (که دارای ارزش راهبردی برای ماست) را در آینده‌ای نزدیک برخواهد داشت.  
نباید فراموش کرد بازی فرانسه در قبال ایران، نشأت‌گرفته از اشتراک استراتژیک واشنگتن و پاریس در تقابل با ایران محسوب می‌شود؛ بنابراین، کاخ الیزه به‌تنهایی هدایتگر این بازی خطرناک نیست. نمی‌توان نقش ایالات‌متحده آمریکا را در هدایت این بازی نادیده گرفت یا حتی کمرنگ دانست.
در این معادله، میان دونالد ترامپ و مکرون نوعی هم‌افزایی استراتژیک و تاکتیکی وجود دارد. این هم‌افزایی از ابتدای حضور ترامپ در کاخ سفید تاکنون وجود داشته و در آینده نیز وجود خواهد داشت. بنابراین، فرضیه‌ای به نام استقلال فرانسه از آمریکا در حوزه سیاست خارجی کشورمان باید هرچه سریع‌تر ابطال شود و جای خود را به همگامی آمریکا و فرانسه در تقابل مطلق با ایران بدهد. تکیه و اصرار بر فرضیات نادرست در قبال مناسبات واشنگتن- پاریس، منتج به اعمال محاسبات نادرست  و در نتیجه، اتخاذ تصمیمات هزینه بر در حوزه دیپلماتیک کشورمان خواهد شد.
 برنامه فرانسه در مقابل ایران چیست؟
در راستای مواجهه قاطعانه، صحیح و هوشمندانه با تهدیدات اخیر مقامات فرانسوی، راهکارهایی وجود دارد که لازم است موردتوجه قرار گیرد:
اول، اتهام فرانسه در شکل‌گیری روند فعلی به‌هیچ‌عنوان کمتر از ایالات‌متحده آمریکا در خروج از برجام نیست. در حال حاضر دولت فرانسه بیشترین تأخیر را در عملیاتی شدن سازوکار مالی اینستکس انجام می‌دهد و از سوی دیگر قصد دارد جمهوری اسلامی ایران را به‌سوی توافقی جدید (همان مواردی که دقیقاً مدنظر دولت ترامپ است) سوق دهد.
 دیپلماسی پنهان
دوم، فرانسوی‌ها و به‌طور کلی بازیگران اروپایی‌  شدیداً تمایل دارند تا در قالب دیپلماسی پنهان بازی خود را با ایران هدایت کنند. این در حالی است که دستگاه دیپلماسی ما نباید به پاریس اجازه دهد به بازی خود در حوزه دیپلماسی مخفیانه و پنهان در قبال کشورمان ادامه دهد.
لازم است این بازی از حوزه دیپلماسی پنهان به دیپلماسی آشکار هدایت شود. در این خصوص دولت و وزارت خارجه، باید کارشکنی‌ها، وعده‌های دروغین و درنهایت رفتار و گفتار فعلی مقامات فرانسوی را به شکل یک مجموعه کامل درآورده و آن را در معرض دید افکار عمومی ایران و دنیا قرار دهند. در این صورت مسلماً کمترین آبرویی برای امثال امانوئل مکرون و ژان ایو لودریان باقی نخواهد ماند.
 تمسک به دیپلماسی عزتمندانه
سوم و آخر مربوط به نحوه مواجهه با تهدیدات و خواسته‌های فرانسوی‌هاست. آنچه مسلم است این‌که در مواجهه با بازی آشکار فرانسه در تقابل مطلق با ملت و نظام، باید شکل‌گیری دیپلماسی عزتمندانه بر مبنای قدرت و قاطعیت را در دستور کار خود قرار دهیم. بدون شک پاریس باید این پیام را از سوی وزارت خارجه کشورمان به صورتی قطعی و صریح دریافت کند که هرگونه مواجهه کاخ الیزه با ملت ایران، هزینه‌های بسیار سنگینی برای کاخ الیزه به همراه خواهد داشت.
اعمال این موارد، منجر به رصد هوشمندانه بازی پاریس در قبال ایران و در نتیجه، مهار بسیاری از اقدامات کاخ الیزه خواهد بود. تنها در این صورت، توطئه مشترک ایالات‌متحده آمریکا و فرانسه مبنی بر تکمیل پازل ضد ایرانی، راه به‌جایی نبرده و به شکست خواهد انجامید.