تاملی بر نسبت دین و هنر
هموار کردن درک مفاهیم با هنر
ساخت آثار عاشورایی و دینی بسیار شیرین است، چرا که با بطن زندگی انسان ارتباط دارد. ولی سختی کار در این است که ساخت اینگونه کارها، نیازمند تحقیقات و فهم مفاهیم عظیم الهی است و هیچگاه یک کار تخیلی نیست. متأسفانه مدیران در بعد ایجاد و تولید منظرهای نوین، کمتر سرمایهگذاری میکنند و بیشتر به دنبال تولید و به تبع آن، بالا بردن بیلان اینگونه کارها هستند که با نفسِ تولید محصول مذهبی منافات داشته و جور در نمیآید. درست است که ساخت محصول مذهبی بسیار شیرین و دلپذیر است و نمود عینی در زندگی مخاطبان دارد، ولی با کمیت گرایی جور در نمیآید.
شخصا معتقدم که تولید آثار هنری - مذهبی به خصوص برای تلویزیون، نیاز به فهمی برگرفته از نگاهی راهبردی دارد. فهمی که باید در فرهنگ روزمره مردم حضور داشته باشد و با نبود آن، ما تنها پوستهای از دین را ارائه میکنیم و دلمان به این خوش است که حرف دین را در جامعه مطرح کردهایم.
متاسفانه نگاه مطرح شده در جامعه توسط اهلِعلم، متفکرین و مدیران، نگاهی است که دین را صرفاً یک مجموعه اعمال معرفی میکند که ثمره آن را در آخرت خواهیم دید و آن را به عنوان عنصری راهبردی برای حل مشکلات اجتماعی و روشن کننده آینده پیشِرو مطرح نمیکند، در حالیکه حاکم بودن منظر صحیح و پویا نسبت به مفهوم دین، میتواند در تمام ابعاد زندگی تأثیرگذار باشد. این نوع نگرش که به ما این باور را میدهد که ما میتوانیم با اعمال خود در مسیر برنامههای الهی حرکت کنیم، شور و شعفی در انسان ایجاد میکند که انسان سختی راه را متوجه نمیشود. چرا ما در محاسبات کاری و برنامهریزی کشوری اصلا این مفهوم را لحاظ نمیکنیم؟
ما عاشورا را یک حماسه تمام شده تعریف میکنیم. مداحها قصههایشان را میگویند و مدیران هم فقط برنامههایی ظاهری برای عاشورا میسازند ولی کمتر کسی است که به عاشورا به عنوان یک عنصر راهبردی برای برون رفت از مشکلات، نه فقط در ایران بلکه در جهان، نگاه کند.
غلبه همین نگاه است که باعث شده برخی از مردم فکر کنند دین مزاحم زندگیشان شده است. اشکال کار ما این است که درست با دین برخورد نمیکنیم و مفاهیم دینی و معارف دینی را عملگرایانه مطرح نمیکنیم و فقط اعمال دینی را پررنگ میکنیم و با روح اعمال کاری نداریم. طبیعتاً با آگاهی از ابعاد دین، اعمال را انجام نمیدهیم و در نتیجه از آن کمترین بهره را میبریم. ما از نمازهایمان، از روضههایمان بهره لازم را نمیبریم و نمیتوانیم موانع رشد را کنار بزنیم و مسیرمان را هموار کنیم. آیا نمازهایمان، ما را از فحشا و منکر دور میکند؟ آیا روزه هایمان، ما را آسمانی می کند؟ آیا از این اعمال برای بهره بردن از نعمات خاصه الهی استفاده میکنیم؟
کمتر کسی نحوه بهرهبرداری از دین را برای ما مطرح کرده است. عموم بزرگان ما تنها احکام دینی را، آن هم با لحن اجبار و تکلیفی از جانب خداوند، برای ما گفته اند و گمان ایشان این است که همه به اعمال دینی آگاهند و آنها را انجام میدهند. در حالی که اصلاً ماجرا به این صورت نیست. موضوع حجاب یکی از بارزترین مسائلی است که گهگاه اصل نظام را به چالش میکشد و این در حالی است که اگر بهجای فریاد اجبار، به ثمره فردی حجاب پرداخته میشد و بزرگان ما حجاب را یکی از مؤثرترین راهها برای رفعت و همنشینی با خوبان عالم مطرح میکردند، جوانان عاشق اهالی آسمانها میشدند و موضوع صورت دیگری پیدا میکرد. کاربرد اصلی هنر دینی، ایجاد فضا برای هموار کردن درک و فهم مفاهیم دینی است. زمانی که حاکمان به این نتیجه برسند که دین میتواند راهبرد برون رفت از مشکلات باشد و هنر میتواند به عنوان مدیومی برای بیان مفاهیم عظیم الهی نقش خود را ایفا نماید، آن زمان است که تجلی اصلی هنر دینی صورت میپذیرد و هنر دینی رخ نشان داده و از هنر شعاری فاصله میگیرد و با فطرت مخاطبانش همراه میشود. باید در آثار دینی، روح دین را مطرح کنیم. همان چیزی که حکومت سلیمان(ع)در ابتدا آن را نداشت و به این خاطر، سلیمان چنین مقوله و چنین ملکی را از خدا طلب کرد. خداوند دوستدارِ ملکی است که روح داشته باشد. در حال حاضر ما در جامعهای زندگی میکنیم که برخی از مسئولین مؤمنش، به دلیل اینکه به روح اعمال توجه نمیکنند، دچار رانتخواری شدهاند و از این بدتر اینکه برای این کارشان هیچ مشکل شرعی در نظر نمیگیرند. حقوقهای نجومی میگیرند و آن را حقّ خودشان میدانند. چرا؟ برای اینکه ما به روح دین نپرداختهایم.
کسی که اهل نماز و روزه باشد ولی خدا را زنده و ناظر بر اعمالش نبیند، هر قدر هم تلاش کند تا اعمال را انجام دهد و به ظرایف آن بپردازد و از روح دین غافل باشد، در مواجهه با دنیا و متاع آن، به مرور در چهارچوب شرع، راه نفسپروری را پیدا میکند و احکام را دور میزند و خدای ناکرده، گناه برایش به امری عرفی بدل میشود.
متأسفانه ما در این موضوع بسیار مهم قصور کردهایم و تلاشی برای تبیین لایههای معرفتی و تبلیغ آن در جامعه، نکردهایم و این در حالی است که بعد از انقلاب ما فرصت خوب و زیادی داشتیم. ما این امر را جدی نگرفتهایم و در این سالها بیشتر به ایجاد شور و حال و تنها به پوسته ظاهری دین پرداختهایم.
اینجاست که مسئولیت مدیران صدا و سیما زیاد میشود. ایشان باید مراقب باشند و بدانند که تحت نگاه و نظرِ الهی هستند و قصور در این زمینه، باعث ایجاد انحراف در جامعه و بهگونهای خود یک انحراف است. باید مدیران و مسئولان فرهنگی، جامعه را به سوی مطالبهگری از علما و اندیشمندان سوق دهند.
ایشان باید با ایجاد یک فضای فرهنگی صحیح و قرآنی، باعث شوند تا عموم متولیان فرهنگی و کسانی که به نحوی با فرهنگ جامعه سر و کار دارند، به ناتوانی خود در درک و تبیین معارف الهی منطبق بر قرآن، پی ببرند. باید فضایی ایجاد کنند که همه ما به ناتوانی و عدم فهم صحیحمان اعتراف نماییم و خود را در ایجاد شکاف فرهنگی در جامعه مقصر بدانیم و به دنبال آن، از بزرگانمان تبیین صحیح قرآنی مطالبه کنیم و خود نیز سعی در کشف ابعاد پنهان معارف دین کنیم و با پرداختن به قرآن، مسیر پیش رو را هموار و در جهت رسیدن به ظهور
مولا (عج) تلاش نماییم.
شخصا معتقدم که تولید آثار هنری - مذهبی به خصوص برای تلویزیون، نیاز به فهمی برگرفته از نگاهی راهبردی دارد. فهمی که باید در فرهنگ روزمره مردم حضور داشته باشد و با نبود آن، ما تنها پوستهای از دین را ارائه میکنیم و دلمان به این خوش است که حرف دین را در جامعه مطرح کردهایم.
متاسفانه نگاه مطرح شده در جامعه توسط اهلِعلم، متفکرین و مدیران، نگاهی است که دین را صرفاً یک مجموعه اعمال معرفی میکند که ثمره آن را در آخرت خواهیم دید و آن را به عنوان عنصری راهبردی برای حل مشکلات اجتماعی و روشن کننده آینده پیشِرو مطرح نمیکند، در حالیکه حاکم بودن منظر صحیح و پویا نسبت به مفهوم دین، میتواند در تمام ابعاد زندگی تأثیرگذار باشد. این نوع نگرش که به ما این باور را میدهد که ما میتوانیم با اعمال خود در مسیر برنامههای الهی حرکت کنیم، شور و شعفی در انسان ایجاد میکند که انسان سختی راه را متوجه نمیشود. چرا ما در محاسبات کاری و برنامهریزی کشوری اصلا این مفهوم را لحاظ نمیکنیم؟
ما عاشورا را یک حماسه تمام شده تعریف میکنیم. مداحها قصههایشان را میگویند و مدیران هم فقط برنامههایی ظاهری برای عاشورا میسازند ولی کمتر کسی است که به عاشورا به عنوان یک عنصر راهبردی برای برون رفت از مشکلات، نه فقط در ایران بلکه در جهان، نگاه کند.
غلبه همین نگاه است که باعث شده برخی از مردم فکر کنند دین مزاحم زندگیشان شده است. اشکال کار ما این است که درست با دین برخورد نمیکنیم و مفاهیم دینی و معارف دینی را عملگرایانه مطرح نمیکنیم و فقط اعمال دینی را پررنگ میکنیم و با روح اعمال کاری نداریم. طبیعتاً با آگاهی از ابعاد دین، اعمال را انجام نمیدهیم و در نتیجه از آن کمترین بهره را میبریم. ما از نمازهایمان، از روضههایمان بهره لازم را نمیبریم و نمیتوانیم موانع رشد را کنار بزنیم و مسیرمان را هموار کنیم. آیا نمازهایمان، ما را از فحشا و منکر دور میکند؟ آیا روزه هایمان، ما را آسمانی می کند؟ آیا از این اعمال برای بهره بردن از نعمات خاصه الهی استفاده میکنیم؟
کمتر کسی نحوه بهرهبرداری از دین را برای ما مطرح کرده است. عموم بزرگان ما تنها احکام دینی را، آن هم با لحن اجبار و تکلیفی از جانب خداوند، برای ما گفته اند و گمان ایشان این است که همه به اعمال دینی آگاهند و آنها را انجام میدهند. در حالی که اصلاً ماجرا به این صورت نیست. موضوع حجاب یکی از بارزترین مسائلی است که گهگاه اصل نظام را به چالش میکشد و این در حالی است که اگر بهجای فریاد اجبار، به ثمره فردی حجاب پرداخته میشد و بزرگان ما حجاب را یکی از مؤثرترین راهها برای رفعت و همنشینی با خوبان عالم مطرح میکردند، جوانان عاشق اهالی آسمانها میشدند و موضوع صورت دیگری پیدا میکرد. کاربرد اصلی هنر دینی، ایجاد فضا برای هموار کردن درک و فهم مفاهیم دینی است. زمانی که حاکمان به این نتیجه برسند که دین میتواند راهبرد برون رفت از مشکلات باشد و هنر میتواند به عنوان مدیومی برای بیان مفاهیم عظیم الهی نقش خود را ایفا نماید، آن زمان است که تجلی اصلی هنر دینی صورت میپذیرد و هنر دینی رخ نشان داده و از هنر شعاری فاصله میگیرد و با فطرت مخاطبانش همراه میشود. باید در آثار دینی، روح دین را مطرح کنیم. همان چیزی که حکومت سلیمان(ع)در ابتدا آن را نداشت و به این خاطر، سلیمان چنین مقوله و چنین ملکی را از خدا طلب کرد. خداوند دوستدارِ ملکی است که روح داشته باشد. در حال حاضر ما در جامعهای زندگی میکنیم که برخی از مسئولین مؤمنش، به دلیل اینکه به روح اعمال توجه نمیکنند، دچار رانتخواری شدهاند و از این بدتر اینکه برای این کارشان هیچ مشکل شرعی در نظر نمیگیرند. حقوقهای نجومی میگیرند و آن را حقّ خودشان میدانند. چرا؟ برای اینکه ما به روح دین نپرداختهایم.
کسی که اهل نماز و روزه باشد ولی خدا را زنده و ناظر بر اعمالش نبیند، هر قدر هم تلاش کند تا اعمال را انجام دهد و به ظرایف آن بپردازد و از روح دین غافل باشد، در مواجهه با دنیا و متاع آن، به مرور در چهارچوب شرع، راه نفسپروری را پیدا میکند و احکام را دور میزند و خدای ناکرده، گناه برایش به امری عرفی بدل میشود.
متأسفانه ما در این موضوع بسیار مهم قصور کردهایم و تلاشی برای تبیین لایههای معرفتی و تبلیغ آن در جامعه، نکردهایم و این در حالی است که بعد از انقلاب ما فرصت خوب و زیادی داشتیم. ما این امر را جدی نگرفتهایم و در این سالها بیشتر به ایجاد شور و حال و تنها به پوسته ظاهری دین پرداختهایم.
اینجاست که مسئولیت مدیران صدا و سیما زیاد میشود. ایشان باید مراقب باشند و بدانند که تحت نگاه و نظرِ الهی هستند و قصور در این زمینه، باعث ایجاد انحراف در جامعه و بهگونهای خود یک انحراف است. باید مدیران و مسئولان فرهنگی، جامعه را به سوی مطالبهگری از علما و اندیشمندان سوق دهند.
ایشان باید با ایجاد یک فضای فرهنگی صحیح و قرآنی، باعث شوند تا عموم متولیان فرهنگی و کسانی که به نحوی با فرهنگ جامعه سر و کار دارند، به ناتوانی خود در درک و تبیین معارف الهی منطبق بر قرآن، پی ببرند. باید فضایی ایجاد کنند که همه ما به ناتوانی و عدم فهم صحیحمان اعتراف نماییم و خود را در ایجاد شکاف فرهنگی در جامعه مقصر بدانیم و به دنبال آن، از بزرگانمان تبیین صحیح قرآنی مطالبه کنیم و خود نیز سعی در کشف ابعاد پنهان معارف دین کنیم و با پرداختن به قرآن، مسیر پیش رو را هموار و در جهت رسیدن به ظهور
مولا (عج) تلاش نماییم.