قاسم افشار: موسیقی ما باید شیمیدرمانی شود
صدایی دلنشان و تاثیرگذار كه بهخاطر ناداوریها و شباهتجوییهایی كه در آغاز احیای موسیقی مردمی واگیر داشت انگار، به غلط داوری شد و ازین گذر رنج دید و گزند تا جایی كه به گفته خودش چه سنگاندازیها كردند در روند كار حرفهایش و... حال آن كه قاسم افشار صدای خودش را دارد و لطف طنین حنجرهاش بسی فراتر است از صدایی كه به آن شبیهاش میكنند. الان رو با دهه 60 نمیشه مقایسه كرد؛ اون زمان نه یك سر و گردن بلكه صد سر و گردن فراتر از الانه اگه صدتا خواننده داشتیم همه رو با یك آهنگی یادتون میاد همه خواننده بودن، الان اینجوری نیست.
نبودین... جاتون زیادی خالیه... چرا؟
یه مدتی فضای موسیقی اذیتم كرد. یه مقداری فاصله گرفتم. كسانی از هم نسلهای من هم این كار را كردن الان دوسه ساله تكآهنگ توی سایتها پخش میكنم. دوسه تا كار همین الان در حال جمعآوریه انشاءا...
شما وقتی روی كاری زحمت بكشی... سالیان سال... طلبی هم از كسی نداری اما انتظارت اینه كه حمایتهایی كه از برخی میشه از مثل من و بقیه هم بشه كه نمیشه.
بهتر نبود بهجای كناركشیدن مبارزه كنین؟
كردیم... جواب نداد.
با این حال؟
دارم برمیگردم و پرقدرت هم برمیگردم.
پس هنوز الك تون رو نیاویختین... كار میكنین؟
نه... الك كه خیلی زوده.
اگه بارون رنگینكمون بباره با كی دوست دارین قدم بزنین زیر چنین بارونی؟
والا! اگر بارون رنگینكمون بباره كه نمیباره توی این روزگار! فكركنم كه با همه مردم توی اون بارون قدم بزنم.
به قول خودتون «توُ هوای شهر ما نیست»؛ چیه؟
در حال حاضر اكسیژن نیست دیگه متاسفانه.
یكی از همكارها به خاطر این هوا صداش رو از دست داده؟
ان شاءا... سلامت باشه ولی خیلی هم بد نیست چون كه الان فصل سروصداست، نه صدا.
چه وقت كجاها صداتون درنمیاد؟
زمانی كه دلم میگیره بغض دارم تبدیل به درد میشه دیگه نمیتونم حرف بزنم.
تعبیرتون از «خواب خیس گریهها»؟
بعضی مواقع آدم اونقدر گریه میكنه كه همه جا خیس میشه حتی زمینِ زیر پات ولی خب! هیچ اتفاقی نمیافته.
این ترانهتون رو ادامه بدین: «عزیزم...»؟
توُ قلبم نشستی.
برای آرامش بخشیدن چی میگین؟
همه چی آرومه، دیگه چی میتونیم بگیم.
چه وقت، آن چه البته به جایی نرسد فریاد است؟
زمانی كه گوش پیدا نكنی، فایده نداره.
اگه شما رو مثل یك ترانه بخونیم ترجیعتون؟
دل شكستن آسان است تا میتوانی دلی به دست آور.
فرض كنیم شما كتاب باشین چه فصلهایی دارین؟
میتونم به فصلهای مختلفی اشاره بكنم.
مهمترین یا بهترین فصل كتابی كه شما باشین؟
مهمترین یا تموم فصلهام خوشبختی كسانی رو میخوام كه اطرافم هستن اطرافیانم.
چه وقت چگونه تفاوتهای ما رنگ میبازه و همه یكی میشیم؟
وقت همدلی.
درواقع خویشتن شما را میسازد؟
ذات.
هنگام دورِهمی گِردِ آتش شبانه؟
سعی میكنم بخندونم همه رو.
تجربه افسردن و پژمردگی؟
خدا رو شُكر...نه.
از برنامهریزیهای زندگی؟
برای سفر خیلی برنامهریزی میكنم.
اتفاقی كاملا غیرمنتظره؟
گرونیهای الان.
اگر صدای مردم باشین؟
به طرفداری از مردم؛ صدای بدبختیها نداریها مشكلاتی كه سر راه شون هست و دامن شون رو گرفته بیكاری از خیلی چیزها میشه حرف زد.
امیدی كه به مردم میدین؟
من امیدی نمیتونم به مردم بدهم خودم از خدا امید میگیرم ولی آرزوی سلامتی و بهترینهارو براشون دارم.
در مراوده با دوستان و فامیل؟
به قول بچهها مجلس رو دست میگیرم و شلوغ بازی درمیارم. سعی میكنم شلوغ بازی دربیارم. خیلی دوست دارم. خوشحالم كه میتونم خنده رو لب مردم بیارم.
این كه توی عروسی یا مجالس شادی فامیلهای نزدیك حتی نخوندین؟
قبلا یه مقدار سختگیری زیاد بود الآن تابوها شكسته شده خیلی دست بازشده قبلا حتی میترسیدیم به عروسی دوستان و فامیل بریم.
چی شده كه این جوری شده؟
فضا و محیط میطلبه این نیست كه مثلا دولت كاری كرده باشه تا این اتفاق بیفته.
شما رو تغییر داد؟
میتونم بگم تولد پسرم.
هویتتان رو بارور و سرشار میكنه؟
به عنوان ایرانی هیچ گاه خواهان جنگ نبودیم وسرِ جنگ با دیگران نداشتیم.
پرشور و شورانگیز؟
زندگی.
هر خواننده به نوعی...؟
باید صدا داشته باشه.
از مسؤولیتهای سنگینِ زندگی؟
درُست زندگی كردن.
از نجواهای ذهنی و صداهای درونی؟
وجدانِ خودت.
با احساسات شما جور نیست؟
دروغ گفتن.
به شخصیتتون نمیخوره؟
چاپلوسی.
از بچگیتون همه فامیل درباره شما می گفتن؟
میگفتن دیوونهست.
یك آدم باید؟
هرچقدر هم بالاتر باشه افتادهتر باشه.
تنها هنگامی میتوانیم آدمهای بهتری باشیم كه..؟
از یكدیگر دستگیری كنیم.
كسی كه «سفره پدر دیده» است؟
بخشنده میشه. چنین كسی دست بخشش داره.
شومبخت اونه كه؟
به داشتههای دیگران (كه خدا داده بهشون) حسادت میكنه.
نوكیسهها؟
اینا پشت سر دیگران بد میگن.
در حال جلو زدن از خودتون هستین؟
بله... بله... باید از خودت جلو بزنی نه از آدمهای دیگه.
یك آدم غیرمنطقی؟
اسم نمیبرم... آدمی كه نمیفهمه؛ هرچی میگی باز ساز خودشو میزنه.
هدیهای كه با خوشحالی قبول كردین؟
پول... پول... واقعیت رو میگم.
روح بخشنده و شخصیت بزرگمنشی دارد/ داشت؟
پدر و مادر.
بس كه برازنده است ستایش برانگیزه؟
خدا.
میخواستین تغییرش بدین؟
خودمو.
شد یا نشد؟
نشد.
عصبانیت از...؟
اونایی كه خودشون رو جوری نشون میدن كه اصلاً اونجوری نیستن.
برای شما نویدِ اتفاقاتِ شیرینی بود؟
شروع خوانندگی.
متفاوت از همه... با همه؟
من متفاوت نیستم.
معمولی به نظر میاین یا خیلی خاص؟
نه... معمولی.
دیگران/ دوستان چی میگن؟
هرچی بگن قبول دارم.
اهل نشست و برخاست؟
بله هستم هستم.
برای راهی كه انتخاب كردین...؟
یه خورده پشیمونم.
پس احساس افتخار نمیكنین/ ندارین؟
برای چی داشته باشم! نه... نه... ندارم با شرایطِ موجود، زیاد خوشحال نیستم.
ازش سر در نمیارین؟
این كه در این موسیقی داره چه میگذره.
شخصا بهش باور دارین؟
فكر میكنم در این موسیقی باندبازی و فضای مافیا هست.
دائم در حال تغییرست؟
همین موسیقی.
از ای كاشهای شما؟
كاشكی همین تغییر رو به پیشرفت میرفت.
خیلی خوبه؟
همدلی و همفكری.
ولی در نسل جدید پاپ به چشم نمیاد:
نه مانند نسل قبلیها... متاسفانه.
باعث افتخاره؟
حضور دوستان در كنسرتمان.
فضای كنونی ورود به موسیقی؟
مثل بشكن زدن است... سهلالوصول.
خواننده یعنی؟
تكنیك و صدا.
وضعیت كنسرتهای الانه؟
خوب نیست.
ترانهای كه دلنشینه برای خودتون؟
«عزیزم» كه با آقای نیكان كاركردیم.
اصلا به شما نمیآید؟
غرور.
احساستان را جریحهدار كرد؟
زمانی كه حقم پایمال شد.
كاش شما را میشناخت؟
كاشكی میشناختند؛ مردم.
به هر ترتیب باهاش كنار میاین؟
با روزگار.
چه وقت مرغتون یه پا داره؟
مرغ من اصلا پا نداره.
ضروریترین چیز برای انسان؟
راست گفتن... صداقت
و برای انسان بودن؟
دِلت پاك باشه.
انسانیت به چیه؟
حق دیگران رو پایمال نكنی.
یك وظیفه همگانی؟
احترام به محیطزیست.
از وسایل دوست داشتنی اتاقتون؟
پیانوم.
اولویت موسیقی؟
ترانههای خوب.
كسی كه همیشه باهاتون هم عقیدهست؟
خانمم.
كسی كه قبولش دارین؟
خیلیها و خیلی چیزها.
ولی بیجر و بحث منظورمه؟
خداست.
عادت خوشایند؟
خیلی بگو بخندم.
ازش حسابی پروا دارین و پرهیز میكنین؟
آدمای بَد.
وقتی بدقول باشی؟
دروغگو هم میشی و خیلی اتفاقها میافته.
حس رهنمون بودن و الهامبخش شدن؟
احساس سبكی میكنم.
خودتون را كه توُ آینه میبینین؟
میبینم دیگه.
از آهنگهای استاندارد غیرایرانی؟
عاشق سبك اریك كلاپتونام (اریك با الهام از نظامی آثاری ساخته).
دیر راضی میشین از كار یا زود؟
زود.
كینهای كه نیستین؟
یه موقعهایی میگم هستم اما نیستم.
اخلاقتون هنگام خستگی؟
خوبه خیلی خوبه.
حال و روز موسیقی ما؟
بزن سرطان! شیمیدرمانی باید بشه.
برخلاف جریان آب شنا میكنین یا هماهنگ با جریان؟
به نظرم بیشتر موقعها برخلاف جریان شنا كردم.
چكیده روح و شخصیتتون؟
همینی كه دارین الان میبینین.
آمادگی برای دیدار جناب عزرائیل دارین؟
نه...
راه رستگاری و گرفتن نامه رستگاری؟
به مردم خوبی بكن.
چه جور یادتون كنن بهتره؟
فحشمون ندن فقط.
كابوس خواننده چیه؟
محوشدنش.
اهل توجیه هستین؟
نه نه چون اگه بخوای توجیه كنی... همینطور... هِی بدتر میشه.
رفاهزدگی سراغتون اومده. به محلهتون رسیده؟
برو یه نفر را پیداكن به من نشون بده رفاهزده باشه.
یكشبه رهِصدساله رفتن؟
هستن... میشناسم.
كسانی كه با فناوری ناتوانی و ضعفشون را میپوشونن؟
دوره ما باید میخوندی، اما الان نمیخونی.
پس اینایی كه با نرم افزار معروف شدن؟
خیلیهاشون این جورین.
به یأسِ فلسفی رسیدین؟
نه بابا... ولش كن.
موی سفید و كه توی آینه میبینین؟
حال میكنم.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر؟
میتونم بگم... تنها صداست كه میمانَد؟
چرا می گن تنها صداست كه میماند:
اون قبل بود الان نه! الان صدایی نمیاد؛ الان سروصدا میاد.
صدای گلپا؟
حیف كه اجازه ندادن به نظرم از صداهاییه كه تكرار نمیشه اینو بنویسین اونایی كه دارن سنتی میخونن وامدار اونان كه توی خونه نشستن.
از بایست و شایست موسیقی؟
كافیه كه خودت باشی همین.
افق روشنی كه توی موسیقی امید بده؟
نمیبینم.
قابل تحمل نیست؟
یه سری صداهایی كه صدا نیست.
كاش نمیشد و اتفاق نمیافتاد؟
بعضی وقتها با اینكه زندگیم خواندنه آرزو میكنم كاش خواننده نمیشدم.
یك تجربه ثابت شده؟
هرچی كاربلدتر باشی پا میذارن روت.
تجربه دلسوختن و سوته دلی؟
ما كه همش سوخته دلیم.
لحظهای كه دوست دارین همیشه باهاش زندگی كنین؟
لحظهای كه پسرم متولد شد.
دربارهتون میگن از خوشصداترینها و قدرنادیدهترینها:
خودم نمیتونم بگم ولی بگو قدرنادیدهترینها... آره.
پاپ امروز؟
بد زیاد داریم و خوب كم داریم خیلی كم.
شده شرمنده بشین (خارج از تعارفاتی مثل شرمندهم)؟
خیلی موقع.
بیشترین مهربونیتون را نثارش میكنین؟
خونوادهم.
بیشترین مهربونی را از كی میگیرین؟
اول خدا بعد خونوادهم.
علاوه بر موسیقی حرفهای چه كار میكنین؟
كار بدی نمیكنم.
چكیدهای از روح و احساس شماست:
ترانههایی كه خوندم.
چه جور ترانهای میشینه به دل آدما؟
زیاد دیگه مهم نیست ترانه چی باشه.
چه جور ترانهای میتونه صدای نسل خودش باشه؟
بهعنوان كارشناس نمیگم به عنوان یه خواننده: 30درصد شعر میشنوم 70درصد از دید من شعر نیست.
اگر حنجرهتان را در باغچه بكارین؟
سبز كه نمیشه! دفن میشه.
تعبیرتان از زندگی؟
زندگی را باید زندگی كنی.
سرشناس بودن؟
یه موقعهایی بَده.
نقش ثروت در پایگاه اجتماعی؟
خیلی مهمه.
شما در آغاز راه؟
ما نوك پیكان بودیم و جاده صافكن پاپ.
الان فصل چی نیست؟
فصل صدا نیست.
فصل چی هست؟
فصل سروصداست.
صداتون ماندنیه؟ خودتون ماندنی هستین؟
اینو مردم مشخص میكنن.
وقتی به عقب برمیگردین به جایی كه همه چیز شروع شد؟
پشیمون میشم... آره.
یك تشكر از؟
خدای بزرگ.
از كدوم ریسمانهای سیاه و سفید میترسین؟
برای چی باید بترسم آخه!
دودی كه به چشم شما رفت؟
هنوز مونده.
دودی كه به چشم دیگران رفت؟
فكر میكنم دودی كه الان داره به چشم دیگران میره به چشم ما و همه میره.
به كیا اعتماد ندارین؟
به اونایی كه میگن خیلی میدونیم.
به كیا اعتماد میكنین؟
به اونایی كه ادعای دونستن ندارن.
آخرین چیزی كه آتیش زدین؟
به غیر از سیگار (البته آتیش نیستم ها!) بعضی مواقع دلم میسوزه.
آبادی مورد علاقه برای زندگی؟
من شمال كشور رو خیلی دوست دارم.
و منظرهای كه پسند همیشگیتونه؟
جنگل؛ من عاشق جنگلم.
مسؤولیت اجتماعی شما؟
در چه زمینهای!
در رویای كشاورزی كردن؟
دوست داشتم گل و گیاه بكارم.
پرسش از محبوبیت؟
محبوبیت چی بهِت میده؟ آیا زندگیت رو میگذرونه!؟
بهراحتی فراموش شد؟
منِ قاسمِ افشار... شما بنویسین هنرمندای واقعی.
آغاز در پایان؟
امیدوارم كه بتونم مبارزهام رو یعنی تلاشام رو ادامه بدهم و روزی نشه كه خداحافظی
كنم.
یه مدتی فضای موسیقی اذیتم كرد. یه مقداری فاصله گرفتم. كسانی از هم نسلهای من هم این كار را كردن الان دوسه ساله تكآهنگ توی سایتها پخش میكنم. دوسه تا كار همین الان در حال جمعآوریه انشاءا...
شما وقتی روی كاری زحمت بكشی... سالیان سال... طلبی هم از كسی نداری اما انتظارت اینه كه حمایتهایی كه از برخی میشه از مثل من و بقیه هم بشه كه نمیشه.
بهتر نبود بهجای كناركشیدن مبارزه كنین؟
كردیم... جواب نداد.
با این حال؟
دارم برمیگردم و پرقدرت هم برمیگردم.
پس هنوز الك تون رو نیاویختین... كار میكنین؟
نه... الك كه خیلی زوده.
اگه بارون رنگینكمون بباره با كی دوست دارین قدم بزنین زیر چنین بارونی؟
والا! اگر بارون رنگینكمون بباره كه نمیباره توی این روزگار! فكركنم كه با همه مردم توی اون بارون قدم بزنم.
به قول خودتون «توُ هوای شهر ما نیست»؛ چیه؟
در حال حاضر اكسیژن نیست دیگه متاسفانه.
یكی از همكارها به خاطر این هوا صداش رو از دست داده؟
ان شاءا... سلامت باشه ولی خیلی هم بد نیست چون كه الان فصل سروصداست، نه صدا.
چه وقت كجاها صداتون درنمیاد؟
زمانی كه دلم میگیره بغض دارم تبدیل به درد میشه دیگه نمیتونم حرف بزنم.
تعبیرتون از «خواب خیس گریهها»؟
بعضی مواقع آدم اونقدر گریه میكنه كه همه جا خیس میشه حتی زمینِ زیر پات ولی خب! هیچ اتفاقی نمیافته.
این ترانهتون رو ادامه بدین: «عزیزم...»؟
توُ قلبم نشستی.
برای آرامش بخشیدن چی میگین؟
همه چی آرومه، دیگه چی میتونیم بگیم.
چه وقت، آن چه البته به جایی نرسد فریاد است؟
زمانی كه گوش پیدا نكنی، فایده نداره.
اگه شما رو مثل یك ترانه بخونیم ترجیعتون؟
دل شكستن آسان است تا میتوانی دلی به دست آور.
فرض كنیم شما كتاب باشین چه فصلهایی دارین؟
میتونم به فصلهای مختلفی اشاره بكنم.
مهمترین یا بهترین فصل كتابی كه شما باشین؟
مهمترین یا تموم فصلهام خوشبختی كسانی رو میخوام كه اطرافم هستن اطرافیانم.
چه وقت چگونه تفاوتهای ما رنگ میبازه و همه یكی میشیم؟
وقت همدلی.
درواقع خویشتن شما را میسازد؟
ذات.
هنگام دورِهمی گِردِ آتش شبانه؟
سعی میكنم بخندونم همه رو.
تجربه افسردن و پژمردگی؟
خدا رو شُكر...نه.
از برنامهریزیهای زندگی؟
برای سفر خیلی برنامهریزی میكنم.
اتفاقی كاملا غیرمنتظره؟
گرونیهای الان.
اگر صدای مردم باشین؟
به طرفداری از مردم؛ صدای بدبختیها نداریها مشكلاتی كه سر راه شون هست و دامن شون رو گرفته بیكاری از خیلی چیزها میشه حرف زد.
امیدی كه به مردم میدین؟
من امیدی نمیتونم به مردم بدهم خودم از خدا امید میگیرم ولی آرزوی سلامتی و بهترینهارو براشون دارم.
در مراوده با دوستان و فامیل؟
به قول بچهها مجلس رو دست میگیرم و شلوغ بازی درمیارم. سعی میكنم شلوغ بازی دربیارم. خیلی دوست دارم. خوشحالم كه میتونم خنده رو لب مردم بیارم.
این كه توی عروسی یا مجالس شادی فامیلهای نزدیك حتی نخوندین؟
قبلا یه مقدار سختگیری زیاد بود الآن تابوها شكسته شده خیلی دست بازشده قبلا حتی میترسیدیم به عروسی دوستان و فامیل بریم.
چی شده كه این جوری شده؟
فضا و محیط میطلبه این نیست كه مثلا دولت كاری كرده باشه تا این اتفاق بیفته.
شما رو تغییر داد؟
میتونم بگم تولد پسرم.
هویتتان رو بارور و سرشار میكنه؟
به عنوان ایرانی هیچ گاه خواهان جنگ نبودیم وسرِ جنگ با دیگران نداشتیم.
پرشور و شورانگیز؟
زندگی.
هر خواننده به نوعی...؟
باید صدا داشته باشه.
از مسؤولیتهای سنگینِ زندگی؟
درُست زندگی كردن.
از نجواهای ذهنی و صداهای درونی؟
وجدانِ خودت.
با احساسات شما جور نیست؟
دروغ گفتن.
به شخصیتتون نمیخوره؟
چاپلوسی.
از بچگیتون همه فامیل درباره شما می گفتن؟
میگفتن دیوونهست.
یك آدم باید؟
هرچقدر هم بالاتر باشه افتادهتر باشه.
تنها هنگامی میتوانیم آدمهای بهتری باشیم كه..؟
از یكدیگر دستگیری كنیم.
كسی كه «سفره پدر دیده» است؟
بخشنده میشه. چنین كسی دست بخشش داره.
شومبخت اونه كه؟
به داشتههای دیگران (كه خدا داده بهشون) حسادت میكنه.
نوكیسهها؟
اینا پشت سر دیگران بد میگن.
در حال جلو زدن از خودتون هستین؟
بله... بله... باید از خودت جلو بزنی نه از آدمهای دیگه.
یك آدم غیرمنطقی؟
اسم نمیبرم... آدمی كه نمیفهمه؛ هرچی میگی باز ساز خودشو میزنه.
هدیهای كه با خوشحالی قبول كردین؟
پول... پول... واقعیت رو میگم.
روح بخشنده و شخصیت بزرگمنشی دارد/ داشت؟
پدر و مادر.
بس كه برازنده است ستایش برانگیزه؟
خدا.
میخواستین تغییرش بدین؟
خودمو.
شد یا نشد؟
نشد.
عصبانیت از...؟
اونایی كه خودشون رو جوری نشون میدن كه اصلاً اونجوری نیستن.
برای شما نویدِ اتفاقاتِ شیرینی بود؟
شروع خوانندگی.
متفاوت از همه... با همه؟
من متفاوت نیستم.
معمولی به نظر میاین یا خیلی خاص؟
نه... معمولی.
دیگران/ دوستان چی میگن؟
هرچی بگن قبول دارم.
اهل نشست و برخاست؟
بله هستم هستم.
برای راهی كه انتخاب كردین...؟
یه خورده پشیمونم.
پس احساس افتخار نمیكنین/ ندارین؟
برای چی داشته باشم! نه... نه... ندارم با شرایطِ موجود، زیاد خوشحال نیستم.
ازش سر در نمیارین؟
این كه در این موسیقی داره چه میگذره.
شخصا بهش باور دارین؟
فكر میكنم در این موسیقی باندبازی و فضای مافیا هست.
دائم در حال تغییرست؟
همین موسیقی.
از ای كاشهای شما؟
كاشكی همین تغییر رو به پیشرفت میرفت.
خیلی خوبه؟
همدلی و همفكری.
ولی در نسل جدید پاپ به چشم نمیاد:
نه مانند نسل قبلیها... متاسفانه.
باعث افتخاره؟
حضور دوستان در كنسرتمان.
فضای كنونی ورود به موسیقی؟
مثل بشكن زدن است... سهلالوصول.
خواننده یعنی؟
تكنیك و صدا.
وضعیت كنسرتهای الانه؟
خوب نیست.
ترانهای كه دلنشینه برای خودتون؟
«عزیزم» كه با آقای نیكان كاركردیم.
اصلا به شما نمیآید؟
غرور.
احساستان را جریحهدار كرد؟
زمانی كه حقم پایمال شد.
كاش شما را میشناخت؟
كاشكی میشناختند؛ مردم.
به هر ترتیب باهاش كنار میاین؟
با روزگار.
چه وقت مرغتون یه پا داره؟
مرغ من اصلا پا نداره.
ضروریترین چیز برای انسان؟
راست گفتن... صداقت
و برای انسان بودن؟
دِلت پاك باشه.
انسانیت به چیه؟
حق دیگران رو پایمال نكنی.
یك وظیفه همگانی؟
احترام به محیطزیست.
از وسایل دوست داشتنی اتاقتون؟
پیانوم.
اولویت موسیقی؟
ترانههای خوب.
كسی كه همیشه باهاتون هم عقیدهست؟
خانمم.
كسی كه قبولش دارین؟
خیلیها و خیلی چیزها.
ولی بیجر و بحث منظورمه؟
خداست.
عادت خوشایند؟
خیلی بگو بخندم.
ازش حسابی پروا دارین و پرهیز میكنین؟
آدمای بَد.
وقتی بدقول باشی؟
دروغگو هم میشی و خیلی اتفاقها میافته.
حس رهنمون بودن و الهامبخش شدن؟
احساس سبكی میكنم.
خودتون را كه توُ آینه میبینین؟
میبینم دیگه.
از آهنگهای استاندارد غیرایرانی؟
عاشق سبك اریك كلاپتونام (اریك با الهام از نظامی آثاری ساخته).
دیر راضی میشین از كار یا زود؟
زود.
كینهای كه نیستین؟
یه موقعهایی میگم هستم اما نیستم.
اخلاقتون هنگام خستگی؟
خوبه خیلی خوبه.
حال و روز موسیقی ما؟
بزن سرطان! شیمیدرمانی باید بشه.
برخلاف جریان آب شنا میكنین یا هماهنگ با جریان؟
به نظرم بیشتر موقعها برخلاف جریان شنا كردم.
چكیده روح و شخصیتتون؟
همینی كه دارین الان میبینین.
آمادگی برای دیدار جناب عزرائیل دارین؟
نه...
راه رستگاری و گرفتن نامه رستگاری؟
به مردم خوبی بكن.
چه جور یادتون كنن بهتره؟
فحشمون ندن فقط.
كابوس خواننده چیه؟
محوشدنش.
اهل توجیه هستین؟
نه نه چون اگه بخوای توجیه كنی... همینطور... هِی بدتر میشه.
رفاهزدگی سراغتون اومده. به محلهتون رسیده؟
برو یه نفر را پیداكن به من نشون بده رفاهزده باشه.
یكشبه رهِصدساله رفتن؟
هستن... میشناسم.
كسانی كه با فناوری ناتوانی و ضعفشون را میپوشونن؟
دوره ما باید میخوندی، اما الان نمیخونی.
پس اینایی كه با نرم افزار معروف شدن؟
خیلیهاشون این جورین.
به یأسِ فلسفی رسیدین؟
نه بابا... ولش كن.
موی سفید و كه توی آینه میبینین؟
حال میكنم.
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر؟
میتونم بگم... تنها صداست كه میمانَد؟
چرا می گن تنها صداست كه میماند:
اون قبل بود الان نه! الان صدایی نمیاد؛ الان سروصدا میاد.
صدای گلپا؟
حیف كه اجازه ندادن به نظرم از صداهاییه كه تكرار نمیشه اینو بنویسین اونایی كه دارن سنتی میخونن وامدار اونان كه توی خونه نشستن.
از بایست و شایست موسیقی؟
كافیه كه خودت باشی همین.
افق روشنی كه توی موسیقی امید بده؟
نمیبینم.
قابل تحمل نیست؟
یه سری صداهایی كه صدا نیست.
كاش نمیشد و اتفاق نمیافتاد؟
بعضی وقتها با اینكه زندگیم خواندنه آرزو میكنم كاش خواننده نمیشدم.
یك تجربه ثابت شده؟
هرچی كاربلدتر باشی پا میذارن روت.
تجربه دلسوختن و سوته دلی؟
ما كه همش سوخته دلیم.
لحظهای كه دوست دارین همیشه باهاش زندگی كنین؟
لحظهای كه پسرم متولد شد.
دربارهتون میگن از خوشصداترینها و قدرنادیدهترینها:
خودم نمیتونم بگم ولی بگو قدرنادیدهترینها... آره.
پاپ امروز؟
بد زیاد داریم و خوب كم داریم خیلی كم.
شده شرمنده بشین (خارج از تعارفاتی مثل شرمندهم)؟
خیلی موقع.
بیشترین مهربونیتون را نثارش میكنین؟
خونوادهم.
بیشترین مهربونی را از كی میگیرین؟
اول خدا بعد خونوادهم.
علاوه بر موسیقی حرفهای چه كار میكنین؟
كار بدی نمیكنم.
چكیدهای از روح و احساس شماست:
ترانههایی كه خوندم.
چه جور ترانهای میشینه به دل آدما؟
زیاد دیگه مهم نیست ترانه چی باشه.
چه جور ترانهای میتونه صدای نسل خودش باشه؟
بهعنوان كارشناس نمیگم به عنوان یه خواننده: 30درصد شعر میشنوم 70درصد از دید من شعر نیست.
اگر حنجرهتان را در باغچه بكارین؟
سبز كه نمیشه! دفن میشه.
تعبیرتان از زندگی؟
زندگی را باید زندگی كنی.
سرشناس بودن؟
یه موقعهایی بَده.
نقش ثروت در پایگاه اجتماعی؟
خیلی مهمه.
شما در آغاز راه؟
ما نوك پیكان بودیم و جاده صافكن پاپ.
الان فصل چی نیست؟
فصل صدا نیست.
فصل چی هست؟
فصل سروصداست.
صداتون ماندنیه؟ خودتون ماندنی هستین؟
اینو مردم مشخص میكنن.
وقتی به عقب برمیگردین به جایی كه همه چیز شروع شد؟
پشیمون میشم... آره.
یك تشكر از؟
خدای بزرگ.
از كدوم ریسمانهای سیاه و سفید میترسین؟
برای چی باید بترسم آخه!
دودی كه به چشم شما رفت؟
هنوز مونده.
دودی كه به چشم دیگران رفت؟
فكر میكنم دودی كه الان داره به چشم دیگران میره به چشم ما و همه میره.
به كیا اعتماد ندارین؟
به اونایی كه میگن خیلی میدونیم.
به كیا اعتماد میكنین؟
به اونایی كه ادعای دونستن ندارن.
آخرین چیزی كه آتیش زدین؟
به غیر از سیگار (البته آتیش نیستم ها!) بعضی مواقع دلم میسوزه.
آبادی مورد علاقه برای زندگی؟
من شمال كشور رو خیلی دوست دارم.
و منظرهای كه پسند همیشگیتونه؟
جنگل؛ من عاشق جنگلم.
مسؤولیت اجتماعی شما؟
در چه زمینهای!
در رویای كشاورزی كردن؟
دوست داشتم گل و گیاه بكارم.
پرسش از محبوبیت؟
محبوبیت چی بهِت میده؟ آیا زندگیت رو میگذرونه!؟
بهراحتی فراموش شد؟
منِ قاسمِ افشار... شما بنویسین هنرمندای واقعی.
آغاز در پایان؟
امیدوارم كه بتونم مبارزهام رو یعنی تلاشام رو ادامه بدهم و روزی نشه كه خداحافظی
كنم.