اجازه بده عمو صدایت كنم
زهرا قبیسی نامی است كه این روزها به ترند اول لبنان بدل شده است. به گزارش جامجم، ماجرا از این قرار است كه این دختر محجبه در یك برنامه تلویزیونی رو به دوربین خیلی ساده و صمیمی سیدحسن نصرا... را خطاب قرار میدهد و با او صحبت میكند. كلام صمیمانه و درعینحال بیان باصلابت او در این ویدئو، در فضای مجازی بازخوردهای فراوانی داشته است.
زهرا چه گفت؟
مجری به او میگوید: «احساس میكنم حس میكنی داره میبینه.» دختر بیان میكند: «فقط احساس نیست، مطمئنم.» و مجری ادامه میهد: «بهش بگو.»
زهرا بعد از اندكی فكر كردن رو به دوربین میكند و میگوید: «میگم، اجازه بده عمو صدات كنم. شما، زندگیت برای خودت نبود و همچنین جوانیت. من خیلی برای جوانی ارزش قائلم و حاضر نیستم یك لحظهشو از دست بدم. شما حتی یكلحظهاش برای خودت نبود. همشو نثار ما كردی، نثار كرامت ما. نثار شرف ما، عزت نفس ما، ناموس ما. من زهرا، بهت قول میدم دست برنمیدارم. حتی از یك ذره از عزت نفسم، از غرورم. همانی كه شما همه عمرتو فدایش كردی و همچنین شهدای ما و جانبازان ما و اسیران ما. همه ما به خاطرش فداكاری كردیم. به خاطر یك چالش اقتصادی، سرمو خم نمیكنم و به خاطر یك چالش اقتصادی، غرورم را كنار نمیذارم و هرچه پیش آید و با هرچه مواجه شدیم و هرچه روبهروی ما باشه. ما به شما امید داریم و شما حتما به ما امید داری. چون ما جوان تنبل نیستیم. جوان ضعیف نیستیم. به ما اعتماد كن! ما انرژی داریم و میتوانیم! سیدجان، هرچه چالش برات پیش بیاد با شما هستیم. پشتت هستیم و كنارت هستیم. نه فقط با خون سید جان، با همه چی. بیشتر سید جان با غرور و انرژی و خلاقیتمان چون خدا خیلی بهمون داده است. شما ما رو با این عزت و غرور تربیت كردی و ازش دست برنمیداریم. دوستت دارم از ته دلم. از ته دلم دوستت دارم. خدا حفظتان كند.»
مجری: «دمت گرم زهرا جان». زهرا مجددا رو به دوربین و خطاب به سیدحسن نصرا...: «انشاءا... كه از این كارم خوشت اومده باشه.»
زهرا چه گفت؟
مجری به او میگوید: «احساس میكنم حس میكنی داره میبینه.» دختر بیان میكند: «فقط احساس نیست، مطمئنم.» و مجری ادامه میهد: «بهش بگو.»
زهرا بعد از اندكی فكر كردن رو به دوربین میكند و میگوید: «میگم، اجازه بده عمو صدات كنم. شما، زندگیت برای خودت نبود و همچنین جوانیت. من خیلی برای جوانی ارزش قائلم و حاضر نیستم یك لحظهشو از دست بدم. شما حتی یكلحظهاش برای خودت نبود. همشو نثار ما كردی، نثار كرامت ما. نثار شرف ما، عزت نفس ما، ناموس ما. من زهرا، بهت قول میدم دست برنمیدارم. حتی از یك ذره از عزت نفسم، از غرورم. همانی كه شما همه عمرتو فدایش كردی و همچنین شهدای ما و جانبازان ما و اسیران ما. همه ما به خاطرش فداكاری كردیم. به خاطر یك چالش اقتصادی، سرمو خم نمیكنم و به خاطر یك چالش اقتصادی، غرورم را كنار نمیذارم و هرچه پیش آید و با هرچه مواجه شدیم و هرچه روبهروی ما باشه. ما به شما امید داریم و شما حتما به ما امید داری. چون ما جوان تنبل نیستیم. جوان ضعیف نیستیم. به ما اعتماد كن! ما انرژی داریم و میتوانیم! سیدجان، هرچه چالش برات پیش بیاد با شما هستیم. پشتت هستیم و كنارت هستیم. نه فقط با خون سید جان، با همه چی. بیشتر سید جان با غرور و انرژی و خلاقیتمان چون خدا خیلی بهمون داده است. شما ما رو با این عزت و غرور تربیت كردی و ازش دست برنمیداریم. دوستت دارم از ته دلم. از ته دلم دوستت دارم. خدا حفظتان كند.»
مجری: «دمت گرم زهرا جان». زهرا مجددا رو به دوربین و خطاب به سیدحسن نصرا...: «انشاءا... كه از این كارم خوشت اومده باشه.»