شگفتیهای یك حنجره هفتاد ساله
این دردِ پیچیده به رگ، این حسرتِ منحوس در استخوان را چه كرد استاد... چطور میشد بهتر از این آوازش داد؟ چطور میشد باشكوهتر از این به زخم و زخمه نشست با كلام به حنجره و با كوك به ساز. پنج دقیقه، فقط پنج دقیقه چشمهایتان را ببندید و «جان جانم» را بشنوید از شهرام ناظری؛ قطعهای كه دوشنبه همزمان با سالروز تولد 70 سالگی استاد كه از قضا مصادف بود با چهلمین روز درگذشت قربانیان پرواز هواپیمای اوكراینی منتشر شد. فقط پنج دقیقه دل بدهید به این نوای خوشتراش و به چیز دیگری فكر نكنید. خودتان را به یكی از باتجربهترین حنجرههای تاریخ موسیقی ایرانی بسپارید و بدانید سر از جاهای غریبی درمیآورید؛ از سرزمینی پر از فراز و فرودهای ریتمیك و بالا و پایینهای اندوه و شادی. اینبار یكسره در تیول غم.
صابر محمدی
اجرای شگفتانگیزِ بغض و نتوانستن
«جان جانم» قطعه عجیبی است؛ اجرای مردد نتوانستن و نخواستن. حنجره ناظری اینجا انگار در رد و تمنایی مدام، خیز برمیدارد به نمایشِ ناتوانی. خیلی عجیب است، خیلی. او میخواند اما طوری میخواند انگار دستی حلقومش را فشرده است تا نخواند و او این نتوانستن را اجرا كرده است، حتی این نخواستن را و امتناع را اجرا كرده است. آواز دستِ بر گلو را پس میزند و لحظهای بعد، خود، مشتاقانه آن را دوباره بر حنجره مینهد. بغض، اجرایی شگفتانگیز در این آواز دارد. انگار، نخواهی بخوانی و مجبورت كرده باشند. انگار بر گردنه مصیبت گیرت انداخته باشند كه آواز سر دهی و تو، مردد بین خواستن و نخواستن، بین اجبار و اختیار و مهمتر از همه در ورطه توانستن و نتوانستن گرفتار آمده باشی و همه اینها را یكسره به اجرا در آورده باشی. نمیشود توصیفش كرد، باید بشنوید تا بدانید از چه ورطهای در حنجره حرف میزنیم. اهالی فن بهتر شاید بتوانند مختصات این صداسازی غریبی را كه ناظری در «جان جانم» صورت داده تحلیل كنند. شاید بگویند این بغض، در فاصله یكسوم طول تارهای صوتی به نوسان در آمده و این حالت غریب را پدید آورده است. شاید از تفاوت بهرهگیری از صدای سر تارها با فالستو یا فوسه بگویند. از جایی بگویند كه تارها باز و جداره داخلی به ارتعاش نمیرسد و صدایی هوادار تولید میشود. شاید از امكانهای صوتی حنجرههای قدرتمند بنویسند، اما برای ما، «جان جانم» یكسره حیرت است؛ حیرت از انطباقی غریب بین اندوه یك حنجره با غم یك ملت.
اثری واكنشی به دور از هیجانزدگی
ظهر روز دوشنبه سایت «موسیقی ایرانیان»، تازهترین قطعه شهرام ناظری را منتشر كرد؛ در سالروز 70 سالگی استاد كه همزمان شده بود با چهلمین روز سقوط هواپیمای اوكراینی. یك اثر واكنشی به دور از آسیبهایی كه این دست از آثار اغلب مبتلابهاش هستند. هنرمندان به وقایع اجتماعی واكنش نشان میدهند و از آنجا كه واكنش به این دست از وقایع، بهویژه وقایعی كه اندوهی جمعی را نیز باعث میشوند، با غلیان احساسات همراه است، گاه اثر با هیجانی كنترلنشده از دست میرود و وقتی بخواهیم با ملاحظات هنری به بررسیاش بنشینیم، كیفیات چندانی را برای تحلیل نمییابیم. «جان جانم» اما از آسیب هیجانزدگی به دور است؛ شعر اشارههایی مستقیم به ماجرای سقوط هواپیما ندارد - البته جز یك اشاره كه در گفتوگو با شاعر قطعه خواهید خواند چگونه به متن اضافه شده است - و از این رو تن به بهروزبودن صرف نداده و مسیر خود را فارغ از تاریخ مصرفش طی كرده است. یك بار با هم بخوانیمش: آخرین برگ باغ خزانم جان جانم/ اشك میبارد از آسمانم جان جانم/ جان جانم جان جانم/ مه گرفته همه كوچهها را جان جانم/ زاده گریه بیامانم جان جانم/ جان جانم جان جانم/ بیخبر چشم خورشید بسته/ شاخه تا شاخه در خون نشسته/ آه دنیای ویرانگر شوم/ بالها در قفسها شكسته/ بیخبر چشم خورشید بسته/ شاخه تا شاخه در خون نشسته/ آه دنیای ویرانگر شوم/ بالها در قفسها شكسته/ بالها در قفسها شكسته/ در حریقی از گریه درد/ در حریقی از گریه درد/ ناگزیر از نفسهای ممتد/ آشیان سوخته ماه گریان/ گیسوان تو خاكستر سرد/ گیسوان تو خاكستر سرد/ آخرین برگ باغ خزانم جان جانم/ دختر كوچك مهربانم جان جانم». آهنگسازی نیز، از آنجا كه به دست شاعر قطعه صورت گرفته است، بیشترین وجه انطباق را با فحوای اثر احضار كرده است.
عهد جدید
«جان جانم»، سومین تكآهنگی است كه از همكاری شهرام ناظری با ارشك رفیعی منتشر میشود؛ آهنگساز و شاعری كه سالها با استاد آواز ایران رفاقت و همكاری كرده و حالا در گفتوگو با ما از این همكاریها از جمله در دو آلبوم گفته است. ناظری پیش از او در آلبومهای رسمیاش با 26 آهنگساز همكاری كرده است: «محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشكاتیان، هوشنگ كامكار، جلال ذوالفنون، كیخسرو پورناظری، فریدون شهبازیان، رضا قاسمی، حسن كسایی، محمدجلیل عندلیبی، حسن یوسفزمانی، كامبیز روشنروان، محمدرضا درویشی، فرامرز پایور، مهدی آذرسینا، داریوش طلایی، عطا جنگوك، حمید متبسم، علیرضا فیض بشیپور، مسعود شناسا، فرخزاد لایق، پژمان طاهری، حافظ ناظری، فرید الهامی، حسین پرنیا و امیر پورخلجی». اسمها را ببینید... نیمیشان آنقدر سنگین و رنگیناند كه لابد هر آهنگساز دیگری كه بخواهد به این فهرست اضافه شود، به وحشت میافتد. حالا ارشك رفیعی جلو آمده تا فصلی دیگر و عهدی جدید در كارنامه شهرام ناظری رقم بزند. اینجا بیشتر نمیگوییم؛ گفتوگوی ما با او را همین بغل بخوانید.
گفتوگو با ارشک رفیعی، آهنگساز و شاعر قطعه «جان جانم» و دو آلبوم در دست انتشار شهرام ناظری
من ننوشتم خودش خواند «دختر کوچک مهربانم»
راستش را بخواهید «جان جانم» را که شنیدم خجالت کشیدم چرا شاعر و آهنگساز آن یعنی ارشک رفیعی را چندان نمیشناختم. دو تکآهنگ «ایرانبرگر» و «برگریزان» از او را با صدای شهرام ناظری شنیده بودم اما این سومی حسابی حساسم کرد که دربارهاش بدانم. دیدم که دو رمان و یک مجموعه داستان و یک کتاب ترانه منتشر کرده و کلی کار در موسیقی کرده و شرمندگیام بیشتر شد به عنوان یک اهل ادبیات. البته از خودش پرسیدم که چرا کتابهایش چندان در رسانهها سر و صدا به پا نکرده و متوجه شدم کتابها را در ایران منتشر نکرده است. اما با همین کتابها از شهرام ناظری دل برده؛ میگوید بیش از بیست سال پیش دو کتابش «دیوانگی» و «چشمهای روشن مرغ ماهیخوار» را برای استاد برده و با هم رفیق شدهاند و نشسته به شاگردی یکی از بزرگان موسیقی ایران. ناظری هم یکبار گفته که شناخت رفیعی از ادبیات به همراه تواناییاش در آهنگسازی باعث شده دستش را بگیرد به خانهاش ببرد و با هم کار کنند. در سالروز تولد شهرام ناظری با ارشک رفیعی درباره «جان جانم» گفتوگو کردهایم.
چهار سال پیش بود که شهرام ناظری خبر از همکاریاش با شما در آلبومی داد و گفت که برای شعرهای نیما آهنگ ساختهاید. در این مدت از استاد چند آلبوم منتشر شده، چرا آن آلبوم تا حالا منتشر نشده؟
انتشار آن آلبوم با تصمیم خود استاد بر عهده انتشارات سروش است. تولیدش سالها زحمت برده و با ارکستری در آمریکا ضبط شده است. اسم آلبوم «نیما یوشیج» است. کاملا آماده است و مجوز انتشار را هم مدتها پیش دریافت کرده. استاد میخواستند ناشری خوب با پخشی منظم اثر را منتشر کند و از این رو سروش را انتخاب کردند. شما که در روزنامه «جام جم» هستید و همکار «سروش» محسوب میشوید، یک تماس با دوستان بگیرید و به ما هم اطلاع بدهید که انتشار آلبوم در چه مرحلهای است [میخندد].
البته آلبوم دیگری هم با استاد کار کردهام که احتمالا پیش از این آلبوم شعرهای نیما یوشیج منتشر خواهد شد؛ آلبومی بر اساس شعرهای محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد).
م. آزاد چندان مورد توجه موسیقی ما نبوده، البته اثر درخشان «به تماشای آبهای سپید» حسین علیزاده بر اساس شعر او ساخته شده، اما در کل شاعری نیست که اهالی موسیقی سراغش را بگیرند. چرا شعرهای او را برای این آلبوم انتخاب کردید؟
خب من اهل ادبیاتم. سالها به ادبیات داستانی و شعر دلبستگی داشتهام و از این رو شعر م. آزاد را هم با وجود مهجوربودنش میشناختم. برخی آهنگها را که بر اساس شعرهای او ساخته شده بود شنیده بودم و گمان کردم میشود با حضور استاد ناظری کاری متفاوت کرد.
اسم این آلبوم چه خواهد بود؟
خود استاد ناظری یکبار عنوان «شاعر گمشده در غبار و مه» را برای این آلبوم انتخاب کرده است. تکاهنگ «برگریزان» که پیش از این منتشر شده در همین آلبوم خواهد بود.
همه شعرهای این آلبوم از م. آزاد است؟
همه شعرها جز یک قطعه که بر اساس شعری از خودم است.
آقای ناظری میگفت با همین تعلقتان به ادبیات از او دل بردهاید. ماجرا از چه قرار بود؟
بیش از بیستسال پیش با دوستان همدانشکدهایام به خانه استاد رفتیم و آلبوم تازهام را برایش بردیم. آلبوم را شنیدند و ایرادهایی را وارد دانستند. همان حرفها نگاه من به مقوله آهنگسازی را تکان داد. بعدها دو رمانم را به او هدیه دادم و خواند و تعریف کرد. بعد وارد مقوله تولید آلبوم نیما یوشیج شدیم. چند سال زمان برد. ابتدا با سلیقهاش در آهنگسازی چندان آشنا نبودم و همین باعث شد آهنگساز سه تصنیف از این آلبوم خود او باشد و من تنظیمشان کنم.
به «جان جانم» برسیم؛ اثری واکنشی به رویدادی فاجعهبار که از آسیب هیجانزدگی آثار واکنشی به دور است. در ترانهاش هیچ اشارهای به مصادیق مشخص سقوط هواپیما نکردهاید اما اثر به قربانیان تقدیم شده است. چطور از هیجان کاذب آثار واکنشی به دور میمانید؟
من نشسته بودم پشت میزم تا شعری عاشقانه بنویسم. ده دقیقه گذشت و دیدم با اندوهی که این روزها همهمان را فراگرفته است، شعری نوشتهام در حال و هوای این اندوه. جالب است بدانید که اشاره به «دختر کوچک مهربانم» که میتواند اشارهای باشد به کودکان این پرواز اصلا در متن این شعر نبود و در ضبط اتفاق افتاد. در استودیو در حال ضبط اثر بودیم که استاد به سطر آخر شعر، این سطر را اضافه کرد و خواند «دختر کوچک مهربانم جان جانم». همه کسانی که آن روز در استودیو بودیم اشکمان بند نمیآمد.
شهرام ناظری پیش از شما با آهنگسازهای بزرگی همکاری کرده از جمله حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی. وقتی به پشت سر نگاه میکنید و این اسمها را میبینید که پیش از شما آهنگساز آثار او بودهاند، نمیترسید؟!
حسین علیزاده یکبار درباره شهرام ناظری گفته است «نیمای آواز ایران». نیما را به جسارت و شجاعتش در نوآوری میشناسیم. شهرام ناظری هم بینهایت شجاع و خلاق است. هیچ کاری را دو بار انجام نمیدهد. به کارنامهاش نگاه کنید و ببینید بهترین نمونه از شعر فردوسی و مولانا را آنجا مییابید. آواهایی را که او به آواز ایرانی اضافه کرده و حالا اینقدر بر دیگران گذاشته ببینید. این حرکات ملودیک کاملا تازه در آوازش را ببینید. یکبار به ایشان گفتم: «شما کمک کنید ما این کار را به سرانجام برسانیم». گفت: «من اشارههایی میکنم و میگذرم. من کارم را کردهام. این شمایید که باید کار کنید». فرصتدادن به جوانها ویژگی اوست آن هم در روزهایی که در اوج است و میتواند با همه بزرگان کار کند. این را هم بگویم که در سطح ناظری کسی را سراغ ندارم که تا این حد مورد بیمهری واقع شده و دم نزده باشد. اینها آموزنده است.
بررسی کارنامه ناظری ما را با دورههای مختلفی روبهرو میکند؛ از آثار اولیه در کانون چاوش و همکاریها با جلال ذوالفنون گرفته تا آثاری در موسیقی مقامی و بعدها تجاربی دیگر با پسرش حافظ ناظری. شما حالا آهنگساز دو آلبوم دیگر او هستید. این، فصل تازهای در کارنامه شهرام ناظری خواهد بود؟
همکاری با آدمی که درونی متلاطم و ذهنی خلاق و سوادی بالا دارد برای من بسیار بزرگ است. اشراف او به ادبیات، بینهایت بالاست و این باعث میشود که همکاری ما با هم مبتنی بر تبادل نظر باشد. تجربه هم ثابت کرده که محصول تبادل نظر، نگاه نو است. از طرفی، فارغ از اینکه با آهنگسازی من چه اتفاقی قرار است برای کارنامه ایشان بیفتد، نگاه خود ایشان به هر تجربه به عنوان کاری کاملا تازه، باعث میشود در این باره امیدوارتر باشم. او به هر پروژهای، به عنوان پروسهای تحقیقاتی نگاه میکند که باید منجر به اثری نوآور شود. مثلا استاد این روزها روی پروژهای از موسیقی مقامی خراسان کار میکند، با یک دوتار. باید منتشر شود تا ببینید یک خواننده غیربومی چطور آواز آن خطه را خوانده است. آنقدر نزدیک به اصل ماجرا. شهرام ناظری گوهری است که بسیار بیش از اینها باید بزرگ داشته شود.
«جان جانم» قطعه عجیبی است؛ اجرای مردد نتوانستن و نخواستن. حنجره ناظری اینجا انگار در رد و تمنایی مدام، خیز برمیدارد به نمایشِ ناتوانی. خیلی عجیب است، خیلی. او میخواند اما طوری میخواند انگار دستی حلقومش را فشرده است تا نخواند و او این نتوانستن را اجرا كرده است، حتی این نخواستن را و امتناع را اجرا كرده است. آواز دستِ بر گلو را پس میزند و لحظهای بعد، خود، مشتاقانه آن را دوباره بر حنجره مینهد. بغض، اجرایی شگفتانگیز در این آواز دارد. انگار، نخواهی بخوانی و مجبورت كرده باشند. انگار بر گردنه مصیبت گیرت انداخته باشند كه آواز سر دهی و تو، مردد بین خواستن و نخواستن، بین اجبار و اختیار و مهمتر از همه در ورطه توانستن و نتوانستن گرفتار آمده باشی و همه اینها را یكسره به اجرا در آورده باشی. نمیشود توصیفش كرد، باید بشنوید تا بدانید از چه ورطهای در حنجره حرف میزنیم. اهالی فن بهتر شاید بتوانند مختصات این صداسازی غریبی را كه ناظری در «جان جانم» صورت داده تحلیل كنند. شاید بگویند این بغض، در فاصله یكسوم طول تارهای صوتی به نوسان در آمده و این حالت غریب را پدید آورده است. شاید از تفاوت بهرهگیری از صدای سر تارها با فالستو یا فوسه بگویند. از جایی بگویند كه تارها باز و جداره داخلی به ارتعاش نمیرسد و صدایی هوادار تولید میشود. شاید از امكانهای صوتی حنجرههای قدرتمند بنویسند، اما برای ما، «جان جانم» یكسره حیرت است؛ حیرت از انطباقی غریب بین اندوه یك حنجره با غم یك ملت.
اثری واكنشی به دور از هیجانزدگی
ظهر روز دوشنبه سایت «موسیقی ایرانیان»، تازهترین قطعه شهرام ناظری را منتشر كرد؛ در سالروز 70 سالگی استاد كه همزمان شده بود با چهلمین روز سقوط هواپیمای اوكراینی. یك اثر واكنشی به دور از آسیبهایی كه این دست از آثار اغلب مبتلابهاش هستند. هنرمندان به وقایع اجتماعی واكنش نشان میدهند و از آنجا كه واكنش به این دست از وقایع، بهویژه وقایعی كه اندوهی جمعی را نیز باعث میشوند، با غلیان احساسات همراه است، گاه اثر با هیجانی كنترلنشده از دست میرود و وقتی بخواهیم با ملاحظات هنری به بررسیاش بنشینیم، كیفیات چندانی را برای تحلیل نمییابیم. «جان جانم» اما از آسیب هیجانزدگی به دور است؛ شعر اشارههایی مستقیم به ماجرای سقوط هواپیما ندارد - البته جز یك اشاره كه در گفتوگو با شاعر قطعه خواهید خواند چگونه به متن اضافه شده است - و از این رو تن به بهروزبودن صرف نداده و مسیر خود را فارغ از تاریخ مصرفش طی كرده است. یك بار با هم بخوانیمش: آخرین برگ باغ خزانم جان جانم/ اشك میبارد از آسمانم جان جانم/ جان جانم جان جانم/ مه گرفته همه كوچهها را جان جانم/ زاده گریه بیامانم جان جانم/ جان جانم جان جانم/ بیخبر چشم خورشید بسته/ شاخه تا شاخه در خون نشسته/ آه دنیای ویرانگر شوم/ بالها در قفسها شكسته/ بیخبر چشم خورشید بسته/ شاخه تا شاخه در خون نشسته/ آه دنیای ویرانگر شوم/ بالها در قفسها شكسته/ بالها در قفسها شكسته/ در حریقی از گریه درد/ در حریقی از گریه درد/ ناگزیر از نفسهای ممتد/ آشیان سوخته ماه گریان/ گیسوان تو خاكستر سرد/ گیسوان تو خاكستر سرد/ آخرین برگ باغ خزانم جان جانم/ دختر كوچك مهربانم جان جانم». آهنگسازی نیز، از آنجا كه به دست شاعر قطعه صورت گرفته است، بیشترین وجه انطباق را با فحوای اثر احضار كرده است.
عهد جدید
«جان جانم»، سومین تكآهنگی است كه از همكاری شهرام ناظری با ارشك رفیعی منتشر میشود؛ آهنگساز و شاعری كه سالها با استاد آواز ایران رفاقت و همكاری كرده و حالا در گفتوگو با ما از این همكاریها از جمله در دو آلبوم گفته است. ناظری پیش از او در آلبومهای رسمیاش با 26 آهنگساز همكاری كرده است: «محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشكاتیان، هوشنگ كامكار، جلال ذوالفنون، كیخسرو پورناظری، فریدون شهبازیان، رضا قاسمی، حسن كسایی، محمدجلیل عندلیبی، حسن یوسفزمانی، كامبیز روشنروان، محمدرضا درویشی، فرامرز پایور، مهدی آذرسینا، داریوش طلایی، عطا جنگوك، حمید متبسم، علیرضا فیض بشیپور، مسعود شناسا، فرخزاد لایق، پژمان طاهری، حافظ ناظری، فرید الهامی، حسین پرنیا و امیر پورخلجی». اسمها را ببینید... نیمیشان آنقدر سنگین و رنگیناند كه لابد هر آهنگساز دیگری كه بخواهد به این فهرست اضافه شود، به وحشت میافتد. حالا ارشك رفیعی جلو آمده تا فصلی دیگر و عهدی جدید در كارنامه شهرام ناظری رقم بزند. اینجا بیشتر نمیگوییم؛ گفتوگوی ما با او را همین بغل بخوانید.
گفتوگو با ارشک رفیعی، آهنگساز و شاعر قطعه «جان جانم» و دو آلبوم در دست انتشار شهرام ناظری
من ننوشتم خودش خواند «دختر کوچک مهربانم»
راستش را بخواهید «جان جانم» را که شنیدم خجالت کشیدم چرا شاعر و آهنگساز آن یعنی ارشک رفیعی را چندان نمیشناختم. دو تکآهنگ «ایرانبرگر» و «برگریزان» از او را با صدای شهرام ناظری شنیده بودم اما این سومی حسابی حساسم کرد که دربارهاش بدانم. دیدم که دو رمان و یک مجموعه داستان و یک کتاب ترانه منتشر کرده و کلی کار در موسیقی کرده و شرمندگیام بیشتر شد به عنوان یک اهل ادبیات. البته از خودش پرسیدم که چرا کتابهایش چندان در رسانهها سر و صدا به پا نکرده و متوجه شدم کتابها را در ایران منتشر نکرده است. اما با همین کتابها از شهرام ناظری دل برده؛ میگوید بیش از بیست سال پیش دو کتابش «دیوانگی» و «چشمهای روشن مرغ ماهیخوار» را برای استاد برده و با هم رفیق شدهاند و نشسته به شاگردی یکی از بزرگان موسیقی ایران. ناظری هم یکبار گفته که شناخت رفیعی از ادبیات به همراه تواناییاش در آهنگسازی باعث شده دستش را بگیرد به خانهاش ببرد و با هم کار کنند. در سالروز تولد شهرام ناظری با ارشک رفیعی درباره «جان جانم» گفتوگو کردهایم.
چهار سال پیش بود که شهرام ناظری خبر از همکاریاش با شما در آلبومی داد و گفت که برای شعرهای نیما آهنگ ساختهاید. در این مدت از استاد چند آلبوم منتشر شده، چرا آن آلبوم تا حالا منتشر نشده؟
انتشار آن آلبوم با تصمیم خود استاد بر عهده انتشارات سروش است. تولیدش سالها زحمت برده و با ارکستری در آمریکا ضبط شده است. اسم آلبوم «نیما یوشیج» است. کاملا آماده است و مجوز انتشار را هم مدتها پیش دریافت کرده. استاد میخواستند ناشری خوب با پخشی منظم اثر را منتشر کند و از این رو سروش را انتخاب کردند. شما که در روزنامه «جام جم» هستید و همکار «سروش» محسوب میشوید، یک تماس با دوستان بگیرید و به ما هم اطلاع بدهید که انتشار آلبوم در چه مرحلهای است [میخندد].
البته آلبوم دیگری هم با استاد کار کردهام که احتمالا پیش از این آلبوم شعرهای نیما یوشیج منتشر خواهد شد؛ آلبومی بر اساس شعرهای محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد).
م. آزاد چندان مورد توجه موسیقی ما نبوده، البته اثر درخشان «به تماشای آبهای سپید» حسین علیزاده بر اساس شعر او ساخته شده، اما در کل شاعری نیست که اهالی موسیقی سراغش را بگیرند. چرا شعرهای او را برای این آلبوم انتخاب کردید؟
خب من اهل ادبیاتم. سالها به ادبیات داستانی و شعر دلبستگی داشتهام و از این رو شعر م. آزاد را هم با وجود مهجوربودنش میشناختم. برخی آهنگها را که بر اساس شعرهای او ساخته شده بود شنیده بودم و گمان کردم میشود با حضور استاد ناظری کاری متفاوت کرد.
اسم این آلبوم چه خواهد بود؟
خود استاد ناظری یکبار عنوان «شاعر گمشده در غبار و مه» را برای این آلبوم انتخاب کرده است. تکاهنگ «برگریزان» که پیش از این منتشر شده در همین آلبوم خواهد بود.
همه شعرهای این آلبوم از م. آزاد است؟
همه شعرها جز یک قطعه که بر اساس شعری از خودم است.
آقای ناظری میگفت با همین تعلقتان به ادبیات از او دل بردهاید. ماجرا از چه قرار بود؟
بیش از بیستسال پیش با دوستان همدانشکدهایام به خانه استاد رفتیم و آلبوم تازهام را برایش بردیم. آلبوم را شنیدند و ایرادهایی را وارد دانستند. همان حرفها نگاه من به مقوله آهنگسازی را تکان داد. بعدها دو رمانم را به او هدیه دادم و خواند و تعریف کرد. بعد وارد مقوله تولید آلبوم نیما یوشیج شدیم. چند سال زمان برد. ابتدا با سلیقهاش در آهنگسازی چندان آشنا نبودم و همین باعث شد آهنگساز سه تصنیف از این آلبوم خود او باشد و من تنظیمشان کنم.
به «جان جانم» برسیم؛ اثری واکنشی به رویدادی فاجعهبار که از آسیب هیجانزدگی آثار واکنشی به دور است. در ترانهاش هیچ اشارهای به مصادیق مشخص سقوط هواپیما نکردهاید اما اثر به قربانیان تقدیم شده است. چطور از هیجان کاذب آثار واکنشی به دور میمانید؟
من نشسته بودم پشت میزم تا شعری عاشقانه بنویسم. ده دقیقه گذشت و دیدم با اندوهی که این روزها همهمان را فراگرفته است، شعری نوشتهام در حال و هوای این اندوه. جالب است بدانید که اشاره به «دختر کوچک مهربانم» که میتواند اشارهای باشد به کودکان این پرواز اصلا در متن این شعر نبود و در ضبط اتفاق افتاد. در استودیو در حال ضبط اثر بودیم که استاد به سطر آخر شعر، این سطر را اضافه کرد و خواند «دختر کوچک مهربانم جان جانم». همه کسانی که آن روز در استودیو بودیم اشکمان بند نمیآمد.
شهرام ناظری پیش از شما با آهنگسازهای بزرگی همکاری کرده از جمله حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا لطفی. وقتی به پشت سر نگاه میکنید و این اسمها را میبینید که پیش از شما آهنگساز آثار او بودهاند، نمیترسید؟!
حسین علیزاده یکبار درباره شهرام ناظری گفته است «نیمای آواز ایران». نیما را به جسارت و شجاعتش در نوآوری میشناسیم. شهرام ناظری هم بینهایت شجاع و خلاق است. هیچ کاری را دو بار انجام نمیدهد. به کارنامهاش نگاه کنید و ببینید بهترین نمونه از شعر فردوسی و مولانا را آنجا مییابید. آواهایی را که او به آواز ایرانی اضافه کرده و حالا اینقدر بر دیگران گذاشته ببینید. این حرکات ملودیک کاملا تازه در آوازش را ببینید. یکبار به ایشان گفتم: «شما کمک کنید ما این کار را به سرانجام برسانیم». گفت: «من اشارههایی میکنم و میگذرم. من کارم را کردهام. این شمایید که باید کار کنید». فرصتدادن به جوانها ویژگی اوست آن هم در روزهایی که در اوج است و میتواند با همه بزرگان کار کند. این را هم بگویم که در سطح ناظری کسی را سراغ ندارم که تا این حد مورد بیمهری واقع شده و دم نزده باشد. اینها آموزنده است.
بررسی کارنامه ناظری ما را با دورههای مختلفی روبهرو میکند؛ از آثار اولیه در کانون چاوش و همکاریها با جلال ذوالفنون گرفته تا آثاری در موسیقی مقامی و بعدها تجاربی دیگر با پسرش حافظ ناظری. شما حالا آهنگساز دو آلبوم دیگر او هستید. این، فصل تازهای در کارنامه شهرام ناظری خواهد بود؟
همکاری با آدمی که درونی متلاطم و ذهنی خلاق و سوادی بالا دارد برای من بسیار بزرگ است. اشراف او به ادبیات، بینهایت بالاست و این باعث میشود که همکاری ما با هم مبتنی بر تبادل نظر باشد. تجربه هم ثابت کرده که محصول تبادل نظر، نگاه نو است. از طرفی، فارغ از اینکه با آهنگسازی من چه اتفاقی قرار است برای کارنامه ایشان بیفتد، نگاه خود ایشان به هر تجربه به عنوان کاری کاملا تازه، باعث میشود در این باره امیدوارتر باشم. او به هر پروژهای، به عنوان پروسهای تحقیقاتی نگاه میکند که باید منجر به اثری نوآور شود. مثلا استاد این روزها روی پروژهای از موسیقی مقامی خراسان کار میکند، با یک دوتار. باید منتشر شود تا ببینید یک خواننده غیربومی چطور آواز آن خطه را خوانده است. آنقدر نزدیک به اصل ماجرا. شهرام ناظری گوهری است که بسیار بیش از اینها باید بزرگ داشته شود.
تیتر خبرها
-
شگفتیهای یك حنجره هفتاد ساله
-
فدائیان امنیت
-
نماز جمعه، رسانهای اثرگذار بر رشد فرهنگی کشور
-
برندگان فکر بکر
-
ملت ایران كار خود را بلد است
-
میانبر تهران_شمال
-
تماشاگه رای!
-
مردی که جهان را تکان داد
-
سرخ است و شیرین ، نامش انار نیست!
-
خودکشی ترامپ در فرودگاه بغداد
-
نماز جمعه، رسانهای اثرگذار بر رشد فرهنگی کشور
-
اشرف غنی برای بار دوم رئیسجمهور افغانستان شد
-
بدلفن کینهورزی دشمن