با شیوع ویروس كرونا، اقتصاد هنر و ادبیات و بهویژه هنرهایی چون تئاتر كه وابسته به اجراهای صحنهای هستند، آسیبپذیر شدهاند؛ این آسیبها را در گفتوگو با ایوب آقاخانی بررسی كردهایم
كرونا در جیب خالی هنر
شیب نمودار ابتلا به ویروس كرونا، آنطور كه مسؤولان وزارت بهداشت و دیگر كارشناسان میگویند در روزهای آینده صعودیتر خواهد بود، دست كم به این دلیل كه هر روز بر تعداد آزمایشگاههای تشخیص ابتلا به آن افزوده میشود و از این رو افراد بیشتری از دچارشدن خود آگاه میشوند. شاید با خواندن این مقدمه بگویید خب اینها چه ربطی به ما در صفحه ادبیات و هنر دارد. اینجاست كه با همه احترامی كه برایتان قائلیم باید بگوییم [البته فقط به كسانی كه چنین سوالی میپرسند، بگوییم] انگار توی این مملكت زندگی نمیكنید! كرونا، با پلشتیها و نام كریه و هیبت هولناكش، ادبیات و هنر را به تعطیلی كشانده و این دو حوزه نیز چون دیگر شؤونات زندگیمان و دیگر مشاغل، كركره را پایین دادهاند. [حواستان هست از معدود كسانی كه هنوز جانفرسایانه بر سر كارند، همین ما روزنامهنگارها هستیم؟!] پیش از این به برنامههای هنری، جشنوارهها، نشستها، مراسم اهدای جوایز و... به دلیل جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس كرونا اشاره كردیم و در همین صفحه گزارش مفصلی پرداختیم؛ امروز سراغ تئاتر رفتهایم كه از این ماجرا مستثنا نیست و حتی به خاطر اینكه شیوه ارائهای جز اجرای صحنهای برای تماشاگرانش ندارد، کلا تعطیل شده و مسكوت مانده است. ابتدای گزارش هم گفتیم كه با توجه به پیشبینیها مبنی بر روند صعودی نمودار ابتلا به این ویروس، كه حسابی سبك زندگی همهمان را با تغییر و تحولاتی عمده روبهرو كرده، فعلا هم نمیشود انتظار داشت تئاترها و تماشاخانهها روند فعالیت عادی خود را پیش بگیرند. در این میان فكر كنید به كسانی كه معیشتشان كاملا وابسته به این هنر مهجور شریف است؛ مثل معلمهای غیررسمی، مثل كارگرهای روزمزد و مثل خیلیهای دیگر كه برای رساندن دستشان به دهان، باید از خانه بیرون بزنند. با چند نفر از اهالی تئاتر درباره آسیبهایی كه كركره پایین تئاتر بر زندگیشان وارد آورده، گفتوگو كردهایم. به باقی حوزهها هم سری زدهایم تا ببینیم دقیقا چه بلایی سرشان آمده است.
سردرگم در بلاتكلیفیها
خب اهالی ادبیات سر و كار اصلیشان با كتاب است؛ یعنی راه بروز و ظهوری جز این رسانه لت و پار ندارند بندههای خدا. كسی هم كه از خانه بیرون نمیرود و اگر هم میرود برای تهیه نیازهای ضروری است؛ كتاب هم كه خدا را شكر مدتهاست جزو چنین ضرورتهایی محسوب نمیشود.
جلسات رونمایی كتابهای تازهمنتشرشده و نقد و بررسی آنها هم كه جزو عوامل انگیزشی تهیه كتابها محسوب میشود، تعطیلاند و این هم آتش بیار معركه شده است این وسط.
همین اهالی ادبیات، البته در كنار همه حوزههایی كه كتابهایی دربارهشان منتشر و در نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران عرضه میشود، مشكل عمدهتری هم دارند. آنها به همراه ناشران آثار، همه چشم امیدشان به برگزاری این رویداد بزرگ در اردیبهشت ماه است. البته حالا میدانیم برگزاری نمایشگاهی كه قرار بود زودتر از همیشه و این بار در فروردین ماه آغاز به كار كند، دست كم به پس از ماه رمضان موكول شده است. در این میان فكر كنید به ناشرانی كه باید برای حضور در این رویداد برنامهریزیهای مختلفی را صورت بدهند و حالا بین همه این بلاتكلیفیها سردرگم شدهاند.
سینما
شلیك كرونا به قلب اكران نوروزی
ناگفته پیداست كه تعطیلی سینماها چه آسیبی به صنعت فیلم در ایران خواهد زد، خاصه در آستانه مهمترین موعد اكران سال یعنی اكران نوروزی. موعدی كه همه تهیهكنندهها برای قرارگرفتن در آن در طول سال سر و دست میشكنند و حالا اصلا معلوم نیست در صورت بازگشایی سالنها كسی بخواهد در این موعد اكران قرار بگیرد یا نه. البته در این میان لابد شاهد رونق چشمگیر فعالیت سامانههای پخش آنلاین فیلمها خواهیم بود اما بدیهی است كه فیلمهای روز در صورت اكران و بازگشایی سالنها مهمترین آسیب را خواهند دید.
موسیقی
كسی دست به ساز نمیزند
از همان روزهای نخست اعلام ابتلای چند نفر به ویروس كرونا و سپس شیوع بلافاصله آن در چند استان، اجراهای صحنهای موسیقی هم تعطیل شد. قول معروفی بین اهالی موسیقی هست كه میگویند خوانندهها، با وجود آگاهی از نهچندان پرسود بودن انتشار آلبوم در روزگار دانلودهای غیرقانونی، فقط به این خاطر آلبوم منتشر میكنند كه بتوانند یك سال با قطعههای آن روی صحنه بروند. یعنی آلبوم منتشر میكنند صرفا به خاطر بهراهانداختن تور كنسرتهای این آلبوم. شاید حالا بگویید این خوانندهها آنقدر دارند كه در این چند روزه تعطیلی كنسرتها، دستشان به دهنشان برسد، اما خب در این میان نوازندگان گروهها و حتی خوانندههای نهچندانمطرح آسیب خواهند دید. آموزشگاههای موسیقی را هم به این موارد علاوه كنید كه این روزها سوت و كورند و كسی از ترس ابتلا به ویروس كرونا، دست به ساز نمیبرد.
هنرهای تجسمی
هنر پای اینستاگرام
نمیدانم چقدر اهل گالریگردی هستید، اما حتی اگر یكبار گذرتان به گالریهای نمایش آثار هنرهای تجسمی افتاده باشد ادغان میكنید كه این آثار را باید روی دیوار گالریها تماشا كرد نه در صفحههای اینستاگرام هنرمندان. گالریها هم كه تعطیلاند. در این میان بسیاری از نشستهای تخصصی در رابطه با هنرهای تجسمی هم لغو شدهاند. نقاشها ادوات كارشان را بهسختی میتوانند تهیه كنند و عكاسها هم بهخصوص عكاسهای مستند اجتماعی، دشواری حضور در محلهای شلوغ را تجربه میكنند. اقتصاد هنرهای تجسمی نیز كه خب مبتنی بر فروش آثار در گالریهاست آسیب جدی دیدهاند.
تئاتر
وظیفه تئاتر برای امیدواری
یاد این گروههای كوچك با عوامل جوانشان كه میافتم، دلم كباب میشود. بارها به خاطر حرفهام پای حرفهایشان نشستهام. پای حرفهای جوانانی كه عاشق هنر نمایشاند و برای پیداكردن پلاتویی كه در آن متن تازهشان را تمرین كنند از این مركز به آن مركز میروند تا اجاره كمتری را بپردازند. آنها میدانند كه خروجی اقتصادی كارشان چشمگیر نخواهد بود و شاید در بهترین شرایط، بتوانند مخارجی را كه برای روی صحنه بردن نمایش متحمل شدهاند كسب كنند. حالا آنها چه میكنند؟ آنهایی كه درصدد بودند تا در آغازین روزهای ماه آخر سال، با عدهای جوان عاشق هنر نمایش روی صحنه بروند و حالا صحنه، خالی است.
بین هنرها، تئاتر شاید با تعطیلی رخداده، مظلومتر از دیگر هنرها باشد. حالا تماشاخانهها و بهویژه تماشاخانههای خصوصی كه پیش از این نیز در آستانه ورشكستگی بودند، ضربه آخر را محكمتر دریافت كردهاند. صاحبان حرفههایی چون طراحی صحنه، طراحی لباس، نمایشنامهنویسی، دراموتورژی و حتی بازیگران و كارگردانانی كه جز از راه تئاتر ارتزاق نمیكنند، بیكارند.
با ایوب آقاخانی تماس میگیرم؛ هنرمندی كه البته دیگر جزو جوانانی كه حرفشان رفت نیست؛ او سالهاست در تئاتر كار میكند و مانند اغلب تئاتریها نه استخدام نهادی دولتی است، نه از دیگر هنرها پولی به جیب میزند چندان.
آقاخانی به جامجم میگوید: «تئاتر هم این روزها به مانند همه هنرها و هر مقوله دیگری كه با اقتصاد در ارتباط است آسیب میبیند و شاید بیش از آنها. شاید تنها جاهایی كه به ظاهر و البته كاذب در آنها رونقی دیده میشود داروخانهها و سوپرماركتها هستند. البته آنجاها هم صرفا تردد بیشتر شده است نه رونق».
بازیگر و كارگردان تئاتر است و نمایشنامه هم مینویسد؛ گاهگداری سر از دیگر مدیومها در بازیگری درمیآورد اما كارش محضا در تئاتر است. میگوید خواه ناخواه تئاتر هم آسیب میبیند، اما معتقد است این شكل آسیب، در تئاتر آزاردهندهتر خواهد بود: «این آسیب اینجا آزاردهندهتر است چون به شكنندهترین قشر جامعه وارد میشود. اهالی فرهنگ و مشخصا خانواده تئاتر بهویژه كسانی كه مثل من با جایی رابطه استخدامی ندارند و صرفا از تئاتر به عنوان حرفه ارتزاق میكنند، آسیب جدی خواهند دید».
البته آقاخانی كه وظیفه تئاتری خود میداند امیدوار باشد، حرفهای دیگری هم برای گفتن دارد: «از نظر روحی، قدرتمان در مواجهه با این شرایط كم شده است. به این فكر نمیكنیم كه از این بحران رد میشویم و تمام میشود؛ فكر میكنیم بحران دیگری در كار است و اگر این را سپری كردیم با آن دیگری چه خواهیم كرد. تئاتر هم در این میان، به بدترین شكل ممكن آسیب میبیند. منتها چون مبنای تلقی ما و تصور ما این است كه قرار نیست همیشه وضع بر همین منوال باشد و حالا در شرایط اضطراری به سر میبریم، همه ما صبوری لازم و تصمیم برای بسیجشدن را باید داشته باشیم تا این دوران را كوتاه كنیم».
البته انتظار و انتقادی كه از دولتمردان دارد هم جالب است؛ هم انتظار دارد و هم میگوید آنها كاری كردهاند كه ما انتظار نداشته باشیم: «اگر دولت كارآمد بود، تدابیری هم برای ضررهای فرهنگی از جمله به تئاتر میتوانست بیندیشد اما با ما كاری كردهاند كه از بدیهیترین توقعاتمان هم گذشتهایم.
بهانههای منطقی هم دارند این دولتمردان ما. به هر حال حالا میگویند الان در شرایط اضطراری هستیم و باید موانع موجود و اینها را درك كنید.
زبان ما هم كوتاه میشود لابد. این در حالی است كه دولت، مجموعهای است از توقعاتی كه به لحاظ اورژانسی، پیچیده و بغرنج میتوانیم از آن داشته باشیم. اما آنقدر عملكردها بد بوده كه دیگر توقعی وجود نداشته باشد.
این دستاورد بزرگی است كه دولت كاری كرده تا مردم هیچ توقعی نداشته باشند. میدانید كه من سیاسی نیستم ولی به عنوان شهروندی صاحب درك، این حرفها را به تجربه دریافتهام. امیدوارم شرایط طوری پیش برود كه روزگار بهتری را تجربه كنیم. من وظیفهام این است كه امید داشته باشم».