مینی‌بوس مهربانی

به مناسبت روز احسان و نیكوكاری، سراغ مینی‌بوس جابزی و سرنشینانش رفتیم كه نوع دیگری از نیكوكاری را این روزها به تصویر می‌کشند

مینی‌بوس مهربانی

بالاخره این روزهای كرونازده هم می‌گذرد و همه‌چیز مثل قبل می‌شود اما شاید تنها دستاوردی كه از این دوران داشته باشیم، شناختن آدم‌هایی است كه خودشان را نشان دادند و اثبات كردند كه نسبت به این روزهای سخت بی‌تفاوت نیستند و برای آسان كردنش، قدم برمی‌دارند؛ هرچند كوچك، اما با ارزش. مثل كادر آموزشی مدرسه كودكان كار صبح رویش كه با وجود تعطیلی مدارس، آنها فعالیت‌شان را تعطیل نكرده‌اند. حالا كافی است به طور اتفاقی به یكی از چهارراه‌های پرتردد در تهران سر بزنید؛ آن‌وقت اگر خوش‌شانس باشید، مینی‌بوس خوش آب و رنگی را می‌بینید كه تعدادی معلم با ماسك و دستكش از آن پیاده می‌شوند و بچه‌های سر چهارراه‌ها را دور خودشان جمع می‌كنند و از كرونا می‌گویند و می‌خندند. از غولی كه قرار است این بچه‌ها، آن را شكست بدهند. ما هم روایت این روزهای اهالی صبح رویش را از زبان محمدحسن داوودی، مدیر مدرسه صبح رویش شنیدیم.

آقای داوودی از تصمیمی كه تیم صبح رویش برای آموزش بچه‌ها در این روزهای بحران، گرفته است می‌گوید. آموزشی كه با بقیه روزها فرق دارد؛ اما آخر بچه‌ها كه تعطیل شده‌اند، دیگر چه آموزشی؟:« موضوع بیماری كرونا كه پیش آمد، پیش خودمان فكر كردیم اتفاقا در این روزها بچه‌های كار بیشتر از هركسی نیاز به آموزش برای رعایت نكات بهداشتی دارند. واقعا كسی نیست به این بچه‌ها یاد بدهد كه اصلا كرونا چه هست و باید در مقابلش چه‌كار كرد؟ نه تلویزیون می‌بینند، نه از اخبار فضای مجازی مطلعند، نه پدر و مادرهایشان آگاهی كامل دارند و در واقع اصلا در جریان ماجرای جامعه نیستند. این‌طوری هم خودشان در خطر بیماری هستند و آسیب می‌بینند و هم این‌كه ممكن است ناقل بیماری باشند و ناخواسته و ندانسته، آن را بیشتر در جامعه گسترش بدهند و موجب شیوع بیشتر كرونا شوند. از طرف دیگر چون تعطیل شده بودند هم فرصتی برای آموزش به بچه‌ها نداشتیم. برای همین هم تصمیم گرفتیم خودمان دست به كار شویم و سراغشان برویم و هرچیزی را  كه لازم است در این دوران بدانند، داشته باشند و رعایت كنند یادشان بدهیم.»
 و همین شروع ماجرایی بود كه این روزها آقای داوودی و همكارانشان راه انداخته‌اند. آنها سوار بر مینی‌بوس اختصاصی مدرسه به نام جابزی می‌شوند و
سر چهارراه‌هایی كه كودكان كار دارند، توقف چند ساعته‌ای دارند.
 یك چیزی مثل جیمبو
جیمبو را یادتان هست؟ آن هواپیمای كارتونی كه همه خاطره‌های خوشی از كارهایش داشتیم؟ جابزی هم چیزی شبیه جیمبو است؛ با این تفاوت كه یك مینی‌بوس با چشم‌های درشت است كه فقط محدود به كارتون‌ها نیست و واقعی‌تر از این حرف‌هاست. جابزی به طور واقعی به كمك بچه‌های كار می‌رود:«جابزی مخففی از جایی برای بازی یا جایی برای زیستن است. در واقع جابزی مینی‌بوس مدرسه صبح رویش است كه در طول سال تحصیلی، همراه با معلم‌های مدرسه به سر چهارراه‌ها و آن مناطقی كه كودكان كار بیشتری حضور دارد، می‌رود و به آن بچه‌هایی كه نمی‌توانند به مدرسه بیایند، درس آموزش می‌دهد.» در واقع به جای این‌كه بچه‌ها به مدرسه بروند، جابزی مدرسه را به آنجا كه بچه‌ها هستند، می‌برد. مدیر مدرسه می‌گوید:« اصلا هم قرار نیست بچه‌ها در مینی‌بوس بنشینند و مثل مدرسه درس بخوانند. ما با بازی و داستان و خنده، سعی می‌كنیم مهارت‌هایی را كه هر انسانی لازم است در زندگی بلد باشد به بچه‌ها یاد بدهیم. راستش چند روز كه از شیوع كرونا گذشت، جابزی هم بیكار و تعطیل شده بود، اما پیش خودمان فكر كردیم اتفاقا این روزهاست كه بچه‌ها بیشتر از همیشه به آموزش نیاز دارند.همین شد كه سوار مینی‌بوس‌مان شدیم و استارت حركتش را زدیم و سراغ بچه‌ها رفتیم.»
 بازی با رعایت نكات بهداشتی
حالا این روزها و در سر چهارراه‌ها، اعضای صبح رویش با روش بازی و قصه، درباره ویروس كرونا و خطراتش برای بچه‌ها می‌گویند:«ما سوار جابزی می‌شویم و به چهارراه‌هایی كه می‌شناسیم می‌رویم و بچه‌ها را جمع می‌كنیم. حتی از آنها می‌خواهیم دوستانشان را هم صدا كنند تا همگی دور هم باشیم. بعد از آن با رعایت مواردی كه می‌دانیم و مثلا مراقبیم كه تجمع زیاد اتفاق نیفتد و با فاصله ایمنی، بین بچه‌ها ژل ضدعفونی‌كننده، محلول‌های بهداشتی، ماسك و دستكش پخش می‌كنیم.
بعد از آن هم درباره ویروس كرونا با بچه‌ها حرف می‌زنیم و یادشان می‌دهیم كه چطور می‌توانیم آن را شكست بدهیم. می‌دانید چه است؟ این‌كه بچه‌های كوچك به‌خصوص كسانی كه كار می‌كنند، هیچ دركی از ویروس خیلی كوچكی كه دیده نمی‌شود و می‌تواند آسیب‌زا باشد ندارند. برای همین وظیفه ماست كه با بازی و خنده، مفهوم ویروس را یادشان بدهیم و بعد كه آگاه شدند، نكات بهداشتی را به آنها گوشزد كنیم. آن‌وقت هم خودشان بیشتر رعایت می‌كنند و هم دانسته‌هایشان را به محیط خانواده‌هایشان می‌برند و پدر و مادرشان را هم مطلع می‌كنند. این‌طوری، آگاهی مردم به ویروس در جامعه هم بیشتر می‌شود.» كسانی كه سوار جابزی می‌شوند و به سرچهارراه‌ها می‌روند، كاملا به خطراتش آگاه هستند، اما باز هم دل را به دریا زده‌اند و داوطلب این كار نیك شده‌اند؛ اقدام فداكارانه‌ای كه كمك بسیار زیادی به بچه‌ها و به كل جامعه برای از بین بردن ویروس كرونا می‌كند:« گاهی وقت‌ها به این فكر می‌كنیم كه یك روز خدماتمان، چقدر می‌تواند این بچه‌ها را آگاه كند؟ چقدر از شیوع ویروس جلوگیری می‌كند؟ همین فكر و خیال‌ها باعث می‌شود كه مصمم‌تر از قبل در روزهای پیش‌رو این روند را ادامه بدهیم.
مثلا ما به صورت گالونی مواد ضدعفونی خریدیم و شیشه‌های پلاستیكی كوچكی را از آنها‌ پر كردیم و دست بچه‌ها دادیم و به آنها‌ قول دادیم كه چند روز دیگر برویم و آنهایی را كه خالی شده دوباره پر كنیم.» آنها‌ به بچه‌ها بطری‌های آب معدنی داده‌اند و سفارش كرده‌اند در این روزها آب زیاد بخورند. هر روز برایشان قرص جوشان ویتامین cمی‌برند. قرار است در روزهای آینده، آبمیوه طبیعی تهیه شده در شرایط بهداشتی  نیز برایشان ببرند كه مقاومت بدن بچه‌ها بالا برود حتما می‌دانید اكثر آنها سوءتغذیه دارند و سیستم ایمنی بدنشان ضعیف است.




همه دست به دست هم
در این اوضاعی كه هر داروخانه‌ای كاغذ ماسك، دستكش و الكل نداریم به در و دیوارش چسبانده است، بچه‌های صبح رویش، وسایل بهداشتی را به دست كودكان كار سرچهارراه‌ها می‌رسانند:« تا جایی كه توانستیم و گیرمان آمد، یك‌سری بسته‌های بهداشتی شامل ماسك و دستكش و ژل ضدعفونی، آماده و بین بچه‌ها در نقاط مختلف توزیع كردیم. در این بین كمك‌های مردمی هم خیلی به ما رسید. مثلا یك آقایی نزدیك به 1500 ماسك را به قیمت بسیار گران خریده بود و آن را كاملا رایگان به ما داد تا بین بچه‌های كار پخش كنیم.» البته آقای داوودی می‌گوید یك سری از شهروندان در سر چهارراه‌ها، به بعضی از این بچه‌ها ماسك داده بودند و به آنها گفته بودند ماسك بزنید، اما بچه‌ها علتش را نمی‌دانستند. برای همین مثلا ماسك می‌زدند اما با همدیگر دست می‌دادند یا همدیگر را بغل می‌كردند:« اما ما سعی كردیم یادشان بدهیم كه اصلا چرا ماسك؟ چرا دستكش؟ چرا به هم دست ندهیم و همدیگر را بغل نكنیم؟ ما از یك ویروس برایشان گفتیم. ما به آنها گفتیم شما قهرمان‌هایی هستید كه قرار است كرونا را شكست بدهید ولی قهرمان‌ها چه‌كار می‌كنند؟ نكات بهداشتی را رعایت می‌كنند.» حتی روی مینی‌بوس مدرسه هم از قول كرونا نوشته شده كه من از بچه‌ها شكست خوردم. خوبی‌اش این است كه در این روزهایی كه گاهی بداخلاقی‌هایی می‌بینیم و ماسك گران شده و آدم‌ها سوداگری می‌كنند و به دنبال سود و پول خودشان هستند، خیلی از آدم‌ها در بیمارستان‌ها و خیلی‌های دیگر هم در همین سازمان‌های مردم‌نهاد، نیكوكاری را تمام كرده‌اند: «یك‌بار از پدر و مادرهای بچه‌ها دعوت كردیم تا به مدرسه بیایند. شاید باورتان نشود ولی از 300 پدر و مادری كه آمدند، فقط ده نفر سواد خواندن و نوشتن داشتند. در واقع این بچه‌ها پدر و مادر آگاهی ندارند كه چیزی به آنها یاد بدهند در صورتی كه حقشان است بدانند و مراقب سلامت خودشان باشند. نهایتش این است كه یك نفر یك ماسك داده و آنها می‌زنند، اما همان ماسك را شاید ده روز پشت هم بزنند و این اوضاع را بدتر می‌كند. برای همین ما سعی كردیم در این روزها، بیشتر از قبل هوایشان را داشته باشیم و حواسمان به آنها باشد.» می‌پرسیم حالا بچه‌ها واقعا توصیه‌ها را جدی می‌گرفتند؟: «آره واقعا خیلی؛ یعنی با دقت به حرف‌هایمان گوش می‌كردند و حواسشان جمع بود. البته خب رعایت كردن همه آدم‌ها نسبی است و شاید به بچه‌های دیگر كه آگاهی دارند هم باید مدام یادآوری كنیم و تذكر بدهیم اما اگر كلی بخواهم بگویم، نتیجه‌ موفقیت‌آمیز بود. حداقلش این است كه یك گام به جلو برداشته‌ایم و از ناقل بیماری بودن كم كرده‌ایم و خب این برای كم كردن درصدی از خطر، خیلی ارزشمند است.»