ناگهــان درخت!

به مناسبت روز درختكاری، با درخت‌های سینمایی خاطره بازی كرده‌ایم

ناگهــان درخت!

در میان زرق و برق و جلوه‌گری ستارگان و هیاهوی قصه آدم‌ها در فیلم‌ها، كمتر كسی سراغی از درخت در سینما می‌گیرد. اگر هم به‌ندرت نما یا سكانسی در فیلم‌ها به یمن وجود درخت، جان می‌گیرد و استوار می‌شود، یا از سر تصادف است و درخت بینوا و مهجور در پس‌زمینه عبور یك قهرمان، غریبی می‌كند یا دست بالا حضورش با بهانه‌ای استتیك و زیبایی شناسانه رفع و رجوع می‌شود. اما اگر نخواهیم در روز درختكاری اینقدر هم بدبینانه به ماجرا نگاه كنیم و كمی هوای این ریه طبیعت را در سینما داشته باشیم، اینجا به قصد خاطره بازی درختی، سراغ فیلم‌هایی رفته‌ایم كه درخت را به قدر بضاعت قصه و به لحاظ مضمون طبیعت‌گرایانه و هستی‌ورزانه جدی گرفته‌اند و حتی گاهی این ارادت و ادای دین درختی به عنوان برخی فیلم‌ها هم راه پیدا كرده است.

درخت جان
فرهاد مهرانفر، فیلمی در كارنامه دارد به نام درخت جان كه آیین‌ها و آداب و رسوم قوم كهن و بزرگ تالش را به شكلی هنرمندانه روایت می‌كند و به تصویر می‌كشد. در این میان درخت، جایگاه رفیعی دارد و حضور برجسته و نمادینش در فیلم، جلوه‌گری می‌كند. به‌جز توجه بصری به درخت در فیلم، در نریشن و روایت هم، بسیار از اهمیت حیاتی درخت گفته می‌شود. از جمله: «ما كه از كوچ بازمانده بودیم دست به دامن ریشه‌های درخت می‌شدیم. با نذر، جوانی جهان سالخورده را می‌خواستیم.» همین‌طور در پایان فیلم كه مردان، كمر همت به قطع درختان قدیمی می‌بندند، این روایت را روی تصاویر می‌شنویم: «پدر، درخت جان را برید. آن وقت دیگر شاخه‌ای نماند تا پرنده، آشیان بسازد و سایه‌ای تا آهو آرام بگیرد و آنگاه خورشید سرد شد و بركت از زمین‌ها رفت.»




د رخت ایمان
فضای عمدتا غیرشهری فیلم‌های آندری تاركوفسكی، كارگردان فقید روسی هم مستعد حضور درخت و حكمرانی طبیعت بود. یكی از بخش‌های بنیادین مفهومی «ایثار»، آخرین فیلم تاركوفسكی مربوط به كاشت درخت است كه همان اول فیلم اتفاق می‌افتد و سكانس پایانی هم بازگشتی دوباره به آن است. الكساندر، در ابتدای فیلم با كمك پسرش، تك درختی خشكیده را می‌كارد و در عین حال، قصه راهبی را با همین محوریت كاشت درخت خشكیده و آبیاری هر روزه به امید شكفتن برای او تعریف می‌كند. این شكوفاشدن با قدرت ایمان و اعتماد و امیدواری، قابلیت بسط دادن به زندگی را دارد و منحصر به یك روایت درختی صرف نیست.
در فیلم‌های دیگر تاركوفسكی هم می‌توان ردی از حضور درختان دید؛ در كودكی ایوان كه جنگل و انبوه درختان را داریم و اصلا فیلم با نمایی از ایوان در كنار یكی از همین درختان آغاز می‌شود و حتی در یكی از پوسترهای فیلم هم شاهد حضور برجسته درخت هستیم. در طبیعت آینه هم به قدر كفایت، درخت می‌بینیم از جمله در آن قاب معروف كه مادر روی حصار چوبی و در سایه سار درختی، رو به دشت نشسته است.





درخت مرگ
و  زندگی
تازه‌ترین فیلم محمدحسین مهدویان، درخت گردو گرچه با محوریت فاجعه بمباران شیمیایی سردشت ساخته شده و بخش اعظم فیلم به رنج‌ها و مصائبی می‌پردازد كه بر اوس قادر مولان‌پور آوار می‌شود، اما فیلم از درخت گردو به‌عنوان یك عنصر نمادین از زندگی در فیلم استفاده می‌كند؛ درخت گردویی كه زمانی كل خانواده با شادمانی و سرخوشی در سایه‌سار آن گرد هم می‌آمدند و زندگی می‌كردند، با مرگ اعضای خانواده، به مدفن‌شان تبدیل می‌شود.


باغ پدری
یكی از بهترین فیلم‌های سینمای ایران كه درخت در آن كاركرد درست و مرتبط با شخصیت اصلی قصه می‌یابد، درخت گلابی ساخته داریوش مهرجویی برمبنای داستان كوتاهی نوشته گلی ترقی است. بی‌باری و میوه ندادن درخت گلابی قدیمی، مصادف می‌شود با خشكیده شدن قلم نویسنده‌ای به نام محمود كه برای نوشتن به باغ پدری خود پناه آورده است.



غصه‌خور درختان!
احتمالا هیچ كارگردانی در سینمای ایران به اندازه خسرو معصومی برای درختان حرص و جوش نخورده باشد! او كه خودش زاده بهشهر مازندران است، دغدغه‌مندانه فیلم‌هایی درباره قطع درختان و از بین بردن طبیعت و قاچاق چوب ساخته و با محوریت این موضوع، به سهم خود به متولیان و مسؤولان آن هشدار داده است، اما حیف كه فیلم‌هایی نظیر جایی در دوردست و رسم عاشق‌كشی و... بیشتر از منظر سینمایی قدر دیدند و آن سوداگران درخت و جنگل و طبیعت، راه‌شان از كنار چنین فیلم‌هایی هم عبور نمی‌كند.




یك كارنامه درختی
جالب است كه سینماگری چون پیمان معادی، چند فیلم شاخص با عنوان درخت دارد؛ همین درخت گردو كه معادی نقش اول آن را بازی می‌كند، تازه‌ترین فیلم درختی اوست و نیاز نیست برای اثبات كارنامه پربرگ و بارش، خیلی راه دور برویم. با این حال معادی، بازی در نقش اصلی فیلم ناگهان درخت ساخته صفی یزدانیان را هم در كارنامه دارد كه آنجا هم هماهنگ با عنوان فیلم، سروكارش بدجوری به درخت می‌افتد!
معادی حتی در نخستین فیلمش به عنوان كارگردان هم، سهمش را دست‌كم در عنوان به طبیعت و دار و درخت ادا كرد: برف روی كاج‌ها.




باغبان سینما
میان كارگردان‌های سینمای ایران، عباس كیارستمی بیش از همه با طبیعت و درخت محشور و مانوس بود و این انس و الفت به سینما و فیلم‌هایش هم راه پیدا كرد. شیوه فیلمسازی او و بهره‌گیری‌اش از فضاهای روستایی در برخی فیلم‌های شاخصش، حضور درخت را موجه و پرمعنا می‌كرد. زیر درختان زیتون به جز این كه در عنوان فیلم از درخت بهره برده، این بهره‌مندی هنرمندانه را به كل فضا و قصه عاشقانه فیلم هم بسط داده و بعضی از مهم‌ترین صحنه‌های فیلم با حضور برجسته درختان ماندگار شده است؛ چه آنجا كه حسین به یكی از درختان و پشت به آن كلاكت تكیه می‌دهد و صحنه جاودانی می‌سازد و درخت و سینما را به هم پیوند می‌زند و چه آن اكستریم لانگ شات (نمای بسیار دور) پایانی كه حسین در تمنایی عاشقانه و برای بله‌گرفتن از معشوقه‌اش طاهره، راه طولانی میان درختان را می‌پیماید. در خانه دوست كجاست؟ هم آن جاده مارپیچ معروف با وجود آن تك درخت بر فراز تپه معنا و مفهوم پیدا می‌كند و به تاریخ می‌پیوندد.  طعم گیلاس هم نشانی از گیاه و درخت در عنوان خود دارد و آن نشانه‌های تزریق حیات و القای حس زندگی به یك آدم ناامید و به بن‌بست رسیده، متاثر از یك درخت است. آقای باقری كه كارگر موزه تاریخ طبیعی است، در گفت و گو با آقای بدیعی، خاطره‌ای را تعریف می‌كند كه طی آن وقتی قصد خودكشی با طناب پای یك درخت توت را داشت، با خوردن یكی دو توت و بیشتر، دوباره مزه شیرین زندگی را می‌چشد و بی‌خیال عزیمت خودخواسته به جهانی دیگر می‌شود.  كیارستمی حتی در فیلمنامه‌ای كه از سوی محمدعلی طالبی به فیلم تبدیل شد هم دار و درخت را فراموش نمی‌كند: بید و باد. عشق او به درخت و طبیعت تنها محدود و منحصر به سینما نبود و چیدمان هفت چنار او كه در خانه هنرمندان ایران وجود دارد هم مصداقی از این علاقه بی‌حد و حصر به درخت است.




باغ سنگی
یكی از متفاوت‌ترین و نامتعارف‌ترین فیلم‌های سینما درباره درخت و طبیعت، مستند باغ سنگی ساخته پرویز كیمیاوی است و قصه واقعی درویش‌خان اسفندیارپور، به تاویل و تفسیرهای فراوانی راه می‌دهد. او باغداری بود كه در دهه 40 و در اعتراض به اصلاحات ارضی كه املاكش را از دست داده بود، دست از باغداری برمی‌دارد تا همه درخت‌های باغش خشك شوند. بعدش هم به همه شاخه‌های درختان میوه، سنگ آویزان می‌كند و مثل میوه واقعی از آنها مراقبت می‌كند!




آثار پویانمایی درختی
اینجا به دو اثر كوتاه شرقی اشاره می‌كنیم كه اگر ندیدید، تماشای آنها را در روز درختكاری در اولویت قرار دهید.
اولی كاری از چین به نام «درخت» كه قصه پیرمردی را روایت می‌كند كه همه زندگی اش را وقف آبیاری یك درخت مرده می‌كند و دیگری هم اثر ژاپن به نام «روی سر» كه قصه مرد خسیسی است كه گیلاس‌های به دست آورده‌ای را با هسته‌هایش می‌خورد و پس از آن، گیاهی روی سر مرد رشد می‌كند و تبدیل به درخت می‌شود!




درخت‌های دیگر
درخت زندگی ساخته ترنس مالیك، درخت گلابی وحشی ساخته نور بیلگه جیلان، درختی در بروكلین می‌روید ساخته الیا كازان، درخت اعدام ساخته دلمر دیوز، درخت چوب سندل (در ایران با نام درخت تنگدستی) ساخته اورمانو اولمی، دریای درختان ساخته گاس ون سنت، درخت آرزو ساخته تنگیز ابولادزه، زیر درخت هلو ساخته ایرج طهماسب و... برخی دیگر از فیلم‌هایی هستند كه عبارت درخت را در عنوان خود دارند. در فیلم‌های دیگری چون چشمه ساخته دارن آرونوفسكی، آواتار ساخته جیمز كامرون، سریر خون ساخته آكیرا كوروساوا، معبد جان ساخته محمد درمنش و... هم درخت، حضور مهم و تعیین كننده‌ای در قصه دارد. و بیش از فیلم‌های سینمایی و داستانی، آثار فراوانی در سینمای مستند ایران و جهان داریم كه با محوریت درخت و جنگل و طبیعت ساخته شده اند؛ نظیر مادرم بلوط، اگر یك درخت سقوط كند و...