بـــــازیگـــران  بیشتر سال قرنطینه‌اند

گفت و گو با ناصر هاشمی، به مناسبت تولدش

بـــــازیگـــران بیشتر سال قرنطینه‌اند

همین سرچراغی پیشنهاد می‌كنم بزنیم به تخته و اسپندی دود كنیم؛ چون صحبت از سن و سال ناصر هاشمی، بازیگر خوب و دوست داشتنی است كه بتازگی 64 ساله شده. راز این جوانتر ماندن نسبت به شناسنامه هرچه باشد، از جمله مسائل ژنتیكی، زندگی سالم و مراقبت از خود و تلاش برای دوری از اتفاقات بد، نتیجه اش را درباره هاشمی به فال نیك می‌گیریم و همراه او ما هم قدردان طبیعت و سرنوشت هستیم. این مناسبت، بهانه‌ای شد تا سراغ این بازیگر، نویسنده و كارگردان تلویزیون و سینما برویم و درباره این روزهای كرونایی با او حرف بزنیم. هاشمی همچنین داور رویدادی نمایشی هم است؛ جشنواره مونولوگ 99 ثانیه در قرنطینه كه مدتی قبل فراخوان آن در فضای مجازی منتشر شده و علاقه‌مندان تا پایان فروردین فرصت دارند كه آثار خود را برای این جشنواره به نشانی صفحه mehrgiti یا شماره واتس‌اپ 09027903170 در اینستاگرام ارسال كنند.

 تولد در دوران كرونایی چه شكلی است؟ خاموش كردن شمع‌ها با سشوار و دریافت تبریكات از طریق فضای مجازی و حواله دادن كادوها به روزهای بعد از كرونا؟!
(می‌خندد) من كه اصلا می‌خواهم كسی متوجه نشود تولدم چه زمانی است. سن هم كه بالا می‌رود، فشاری به آدم وارد می‌شود و نگرانی‌ها را بیشتر می‌كند. از طرف دیگر خیلی توقع تبریك گفتن از دیگران ندارم و علاقه‌مند نیستم به‌صورت ناخودآگاه، افرادی برای هدیه دادن به من تحت فشار قرار بگیرند. برای همین از این مساله دوری می‌كنم؛ با این حال روز تولدم، روز خوبی بود و همسرم هم كیكی پخت و جشن تولدی دو نفره برگزار شد، شمع‌های كیك را هم خودم
فوت كردم.
 در این روزهای قرنطینه چه می‌كنید؟
بخشی از زندگی من و بسیاری از همكارانم كه معمولا در قرنطینه است و بیكاری كه زیاد داریم؛ به همین دلیل این خانه ماندن برای من خیلی غریب نبود. تنها می‌ماند فشاری كه برای رعایت بیش از حد بهداشت به آدم وارد می‌شود. اوضاع به حدی است كه وسواسی شده‌ایم. هر وقت كه باید برای كاری ضروری بیرون برویم، تبدیل به عذابی می‌شود، برگشت به خانه هم وضعیت خاص خودش را دارد. دستمان به جایی نخورد، این لباس‌ها را كجا بگذاریم، بیرون از در كه نمی‌شود و ... شبیه این فیلم‌های كارتون روی پنجه پا می‌رویم و لباس‌هایی را كه بیرون از خانه پوشیده بودیم، در بالكن می‌گذاریم. دوباره بعد از دو سه روز كه برای خرید بعدی می‌خواهیم بیرون برویم، از خودمان می‌پرسیم آیا ویروس‌ها رفته‌اند یا نه. دست شستن‌هایی كه به‌طور طبیعی آن را انجام می‌دادیم، الان چند برابر شده است. خلاصه این‌كه با مجموعه‌ای از نگرانی‌ها طرف
هستیم.
 چه كتاب‌هایی خوانده‌اید؟ چه فیلم‌ها و سریال‌هایی دیده‌اید؟
اول بگویم كه این شبكه مستند خودمان را خیلی دوست دارم و خیلی فیلم‌ها و برنامه‌های خوبی نشان می‌دهد، از آشپزی چینی بگیرید تا مجموعه مستند پرتره «دكوپاژ». از فیلم‌های خوبی كه این اواخر دیدم، باید به 1917 اشاره كنم. فیلم «استن و اُلی» را هم دیدم كه درباره لورل و هاردی بود. بازی‌های این فیلم خیلی برایم جذاب بود. فیلم لطیف، دوست‌داشتنی و كم و بیش غمگینی است. از سریال‌های ایرانی هم كه پایتخت را می‌دیدم و قسمت‌هایی از سریال كامیون را. درباره كتاب هم كه شب‌ها به‌طور معمول سعدی می‌خوانم. هفته قبل هم خواندن كتاب خوب و تاثیرگذاری را تمام كردم به نام محاكمات نورنبرگ نوشته جان داونپورت كه فیلم مشهوری هم از روی آن ساخته شد. این روزها هم كتاب جالبی به نام خلسه را می‌خوانم، نوشته اعتمادالسلطنه، او كتاب معروف و قطوری دارد به نام روزنامه خاطرات. به جز اینها ردیف كتاب‌هایی وجود دارد كه باید به‌تدریج سراغ آنها هم بروم.
 احیانا در این روزها جمله یا مطلبی خوانده‌اید كه
با حال و هوای كرونایی نسبتی داشته باشد؟
راستش من می‌خوانم و رد می‌شوم و یادم می‌رود، مثل قطرات آبی كه روی زمین ریخته و بعد محو می‌شود. البته به شكل ناخودآگاه این مطالعات به ذهن رسوخ می‌كند و جزیی از من می‌شود. اما در همین كتاب محاكمات نورنبرگ كه به محاكمه‌های نیروهای آلمان نازی می‌پردازد، به جز بحث‌هایی كه درباره وطن، ملیت و... می‌شود، موضوع مصالحه پیش می‌آید و قرار می‌شود محاكمه‌كنندگان و محاكمه‌شوندگان با هم توافق كنند. بعضی از محاكمه‌كنندگان می‌گویند كه باید برای ادامه زندگی سخت نگیریم. اما قاضی اصلی می‌گوید این درست، اما زندگی به چه قیمتی؛ آدم باید برای زندگی، هدف داشته باشد. تاكید او بر ایده‌آل‌ها و آرمان‌هاست. این بحث مرا دوباره متوجه واقعیت‌هایی فراتر از این زندگی روزمره كرد، این‌كه ما باید برای چه چیزی زندگی كنیم؟صحبت از معنویتی است كه باید به آن سمت برویم. اگر امروز و در این وضعیت هم برای زنده ماندن تلاش می‌كنیم، این موضوع را باید در نظر داشته باشیم. چون در زندگی روزمره، افكار آدم كوچك شده و مسائل پیش پاافتاده باعث می‌شود آدم آن افق را فراموش كند. از این جهت خواندن این كتاب و این موضوع، یادآوری خوبی برایم بود.
 چیزی هم در این روزها نوشتید؟
روی نمایشنامه‌ای كار می‌كنم كه آن را می‌نویسم و خط می‌زنم. اما در این روزها فشاری روی ذهن آدم است كه كار نوشتن را سخت می‌كند.
 پیشنهاد بازیگری یا تصمیم كارگردانی چطور؟ البته وقتی پروسه فیلمسازی متوقف است، احتمالا نباید پیشنهادی هم در كار باشد.
قبل از عید دو مورد پیشنهاد بازیگری شد، از جمله یك كار كودك كه قرار بود اوایل اسفند كلید بخورد، اما به دلیل جدی‌تر شدن داستان كرونا تولید آن فعلا متوقف شده است.
 كرونا روی همه مشاغل از جمله سینما، تئاتر و تلویزیون تاثیر منفی گذاشته است. نظرتان درباره اكران فیلم‌ها به جای سالن‌های سینما از طریق پخش آنلاین و  VOD چیست؟
درست است كه با اندازه بزرگ تلویزیون‌های خانگی، می‌توان فیلم‌ها را به‌خوبی و باكیفیت و جذابیت در خانه دید، اما مثل سینما نیست. من شخصا سینما را دوست دارم و دلم می‌خواهد فیلم را در سالن ببینم. در وهله اول، حضور در سالن سینما برایم جذاب است و بعد خود فیلم. فیلم را باید در سینما دید. امیدوارم این روزها زود بگذرد و دوباره مردم در سالن‌های سینما فیلم ببینند. در خانه بهتر است آدم سریال یا فیلم تلویزیونی ببیند.
 یكی از اتفاقات فرهنگی مرتبط با این روزها، جشنواره مونولوگ 99 ثانیه در قرنطینه است كه مدتی قبل فراخوان آن در اینستاگرام منتشر شده كه شما سرشناس‌ترین داور آن هستید و قرار است همراه وحید آقاپور، فهیمه امن‌زاده، گیتی قاسمی و فریدون محرابی آثار ارسالی را داوری كنید. توضیح مختصری درباره آن می‌دهید؟
یكی از همكاران جوان ما، یك كارگردان تئاتر مدتی قبل تماس گرفت و گفت می‌خواهیم چنین كاری را انجام دهیم. گفت این جشنواره را یك موسسه خیریه برگزار خواهد كرد. من هم موافقت كردم، به همین راحتی. دیدم كه كار خوب و خیری است و عده‌ای از جوان‌ها را در این روزها به كار و تلاش و فكر وامی دارد. علاقه‌مندان می‌توانند 99 ثانیه از خود فیلم بگیرند و در قالب مونولوگ، راوی روزهای قرنطینگی خود باشند.
 داوری‌تان هم حتما از راه دور و از خانه خواهد بود؟
بله، چون ما حتی می‌ترسیم برای خرید از بقالی نزدیك خانه‌مان از خانه خارج شویم، چه برسد به این‌كه بخواهیم جلسه مشترك داوری داشته باشیم! (می‌خندد)
 در این روزهای اخیر، چند كار موفق قدیمی و جدید شما از تلویزیون و شبكه نمایش خانگی چندباره پخش می‌شود، از جمله سریال پدرسالار و فیلم برادرم خسرو. مواجهه خودتان با این آثار چطور است؟ یعنی اگر ببینید شبكه‌ای دارد این كارها را پخش می‌كند، مكث می‌كنید و كمی از آن را می‌بینید یا نه؟
حقیقتش از آنها فراری هستم. پدرسالار را كه سال‌هاست ندیده‌ام. اما این‌كه مردم هنوز در بازپخش‌ها آن را می‌بینند و دوست دارند، خوشحال می‌شوم. فیلم برادرم خسرو را هم همان دوره و در جشنواره، چهار پنج بار دیدم و دیگر آن را ندیدم و دوست نداشتم آن را ببینم. نه دوست دارم خودم را ببینم ــ چون هر بار كه بازی خودم را می‌بینم، متوجه می‌شوم اشكالات دارد زیاد می‌شود ــ و نه خود فیلم را، چون آثاری از این دست كه تلخ هستند مرا افسرده و حالم را بد می‌كنند. خانه پدری را هم یك بار بیشتر ندیدم و دیگر نمی‌خواهم ببینم. این مربوط به روحیه من می‌شود.
 فكر كنم میزان كتك‌كاری‌هایتان در این دو فیلم، از دعواهای كل زندگی‌تان بیشتر بود!
(می‌خندد) برای من كه از دعوا و كتك‌كاری دو نفر در خیابان فراری هستم و از خودم خجالت می‌كشم، بازی‌كردن در نقش چنین آدم‌هایی سخت و جالب است.
 گفتید كه چند قسمتی از سریال كامیون با بازی برادرتان، آقای مهدی هاشمی را هم دیدید. نظرتان چیست؟ اساسا فارغ از تعارفات برادرانه، درباره كارهای همدیگر نظر می‌دهید و آن را نقد می‌كنید؟
فكر می‌كنم كلا از هم شناخت داریم و طی سال‌ها زندگی و صحبت، هر دو از نظرات هم مطلع هستیم. نظراتمان خیلی به هم نزدیك است؛ مگر این كه نكته جدیدی پیش بیاید و صحبت كنیم. خود مهدی این قدر آدم باهوشی است كه همه اینها را می‌داند و خودش كارهایش را دسته‌بندی كرده است. جدا از این، كار ما بازیگران طوری است كه جای فراوانی برای نقد و نظر دارد، از این جهت خوش به حال كسانی كه پشت دوربین هستند. هر بازیگری حتی آنهایی كه درجه یك هستند، گاهی اوج‌هایی دارند و گاهی هم در یك چاله‌هایی می‌افتند؛ ضمن این كه بازیگرانی كه در ایران هستند، شرایط بازیگران آمریكایی و اروپایی را ندارند. اینجا یك بازیگر باید كار كند تا زندگی كند و كسی به كمكش نمی‌آید. اینجا ممكن است بازیگری شناخته‌شده كه نشان داده مهارت دارد، به دلیل شرایط زندگی، در چاه و چاله‌ای بیفتد. این چیزهایی كه می‌گویم به طور كلی است و ربطی به مهدی
ندارد.
 البته با همین صحبت ها، نقدتان دریافت شد!
(می‌خندد) حتما مهدی دلایلی برای حضورش در این سریال و هر كار دیگری دارد و خودش بهتر از هر كسی می‌تواند درباره آن صحبت كند. به هرحال این فیلم‌ها و سریال‌ها ساخته می‌شود و مردم و منتقدان هم می‌بینند و نظر می‌دهند و این جریان ادامه دارد.


یك پیشنهاد ضدكرونایی
همه حرف‌ها درباره مراقبت‌های بهداشتی و حفظ سلامت و در خانه ماندن و مطالعه كردن و... در این روزهای كرونایی گفته شده كه خیلی هم درست است و باید آنها را جدی گرفت. البته حرف‌های این طوری اگر از اندازه خودش خارج شود، حالت پند و نصیحت به خودش می‌گیرد. اما جدا از اینها من با خودم فكر می‌كنم، آیا می‌شود آدم یك روزی از خواب بلند شود و بگویند تمام شد و كرونا رفت؟ درحالی كه این طوری نیست، یعنی باید كمی دورتر را ببینیم. البته چه بهتر كه این اتفاق بیفتد و كرونا یكباره از بین برود، اما به نظر می‌رسد این مساله ادامه دارد. پس ما باید برای ماه‌های آینده برنامه‌ریزی داشته باشیم. جدا ازاین كه خودمان را كنترل كنیم تا از این فشار و عصبیت رها شویم، باید كمك كنیم كه NGO‌ها و تشكیلات مردمی شكل بگیرند. قدیم‌ها این طوری بود كه افراد كوی و محل و برزن به داد همدیگر می‌رسیدند. دولت، تشكیلات مردمی، بزرگان، ثروتمندان، متفكران و خیرین باید به كمك هم بیایند تا هوای همدیگر را به‌ویژه از نظر اقتصادی داشته باشیم.