همه ما مسؤولیم
هر معلمی، رسالتی به عهدهاش است که باید آن را به نحو احسن به انجام برساند؛ فرقی هم نمیکند در چه شرایطی قرار دارد. این معلمها هستند که میتوانند آینده زنان و مردان فردای جامعه را بسازند و کوچکترین لغزش و بیاهمیتی، میتواند زندگی یک انسان را دگرگون کند. من این موضوع را در این روزهای بحران ویروس کرونا که به خدا ایمان داریم و با توکل به او این روزها را میگذرانیم، بیشتر از گذشته احساس میکنم.
این که میبینم بچهها با چه انگیزه و ذوقی، کاردستیهای بسیار زیبایی درست میکنند و برای من میفرستند تا نظرم را بگویم؛ این که با چه نشاطی لباسهای مدرسهشان را میپوشند و با سرودهای مختلف، ورزش و نرمش میکنند، با چه خط خوش و خوانایی تکالیفشان را انجام میدهند و منتظرند من آن را بررسی کنم، این که برایم پیغامهای صوتی میگذارند و برای فعالیتهای آموزشی و پرورشی اینقدر شوق و ذوق دارند، قلبم برایشان میتپد.
واقعا حیف است این همه استعداد شکوفا نشود و این وظیفه ما معلمهاست که استعدادها و انگیزههایشان را حتی از همین راه دور، از پشت تلفنهای همراه و صفحههای مانیتور و آموزش فضای مجازی نادیده نگیریم. آنها حق دارند در روزهای کودکی و نوجوانیشان، بهترین آموزشها را ببینند و از بهترین فرصتها برای زندگی حال و آیندهشان بهرهمند باشند؛ فرقی هم نمیکند به صورت حضوری باشد یا مانند مخترع برق، توماس ادیسون، در خانه بمانند و از روشهای مختلفی برای آموزش استفاده کنند.
واقعیت این است که من به عنوان یک معلم، وظیفه خود میبینم هر روز که سراغ کلاس درسمان در فضای مجازی میروم، خدا را در نظر بگیرم و او را حاضر و ناظر بر تدریسم ببینم؛ برایشان وقت بگذارم، ایراداتشان را بگویم و اجازه ندهم حالا و در این روزهایی که به واسطه یک ویروس، نظم جهان به هم ریخته است، بچههای پاک و معصوممان که مشتاق آموختن هستند، روزهایشان را به بطالت بگذرانند. حتما خدا در این روزها صلاح و حکمتی دارد که ما از آن بیخبر هستیم و کار درست این است که ما بهترین استفاده را از این روزهای سخت بکنیم تا در آینده جایی برای پشیمانی باقی نماند؛ حالا امید به فردایی داریم که انشاءا... بهترینها برای همهمان حاصل میشود.