محاكمه عاملان قتل جوان موبایلفروش در اسلامشهر
فكر نمیكردیم بمیرد!
سه جوان كه در اولین روزهای نوروز امسال به قصد سرقت از موبایلفروشی در اسلامشهر وارد مغازه شده و فروشنده را به قتل رسانده بودند، در دادگاه اتهام خود را پذیرفتند. متهم ردیف اول ادعا كرد بعد از شكست عشقی نقشه سرقت را طراحی كردهبوده است.
به گزارش خبرنگار جامجم؛ هشتم فروردین امسال در روزهای قرنطینه به خاطر كرونا، كلیپ چاقو خوردن یك جوان موبایلفروش به دست سارقان در فضای مجازی دست به دست چرخید. متهمان دقایقی بعد از ارتكاب به قتل توسط ماموران پلیس در دو كوچه بالاتر از محل وقوع قتل دستگیر شده بودند و در حالی كه تصاویر آنها توسط دوربینهای مدار بسته مغازه ضبط شده بود راهی برای انكار حقیقت نداشتند. فروشنده موبایلفروشی به نام فرشاد به دلیل شدت ضربات جان خود را از دست داد و اعضای بدن او اهدا شد. ضارب مرد فروشنده در همان برخورد اولیه با پلیس در اعتراف به قتل گفت: با دو نفر از دوستانم از قبل نقشه سرقت از موبایلفروشی را كشیده بودیم. قرار بود چند موبایل برداریم و فرار كنیم، اما با فروشنده درگیر شدیم و نقشهمان خراب شد. من دو ضربه به مقتول زدم. ساعتی بعد از دستگیری دو متهم، همدست دیگر آنها هم كه مقابل موبایلفروشی برای اجرای نقشه سرقت نگهبانی میداد، خودش را به پلیس معرفی كرد. انتشار كلیپ صحنه فجیع قتل جوان موبایلفروش در اسلامشهر، احساسات و عواطف عمومی را به حدی جریحهدار كرد كه متهمان بلافاصله صحنه قتل را بازسازی كردند و پرونده برای رسیدگی در وقت فوقالعاده به شعبه یكم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد. صبح دیروز جلسه به ریاست قاضی باقری تشكیل شد و سرپرست دادگاه كیفری یك استان تهران، قاضی جواهری و قاضی ترابی به عنوان قضات مستشار در جلسه حاضر بودند.
درخواست اشد مجازات
در ابتدای جلسه رسیدگی، پدر و مادر فرشاد به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتل فرزندشان را كردند. سپس همسر مقتول به عنوان یكی از ورثه شكایت خود را در دادگاه مطرح كرد و گفت: «دو هفته قبل از اینکه همسرم به قتل برسد، پدرم را از دست داده بودم و تمام امیدم به فرشاد بود، اما حالا این سارقان همسرم را از من گرفتند و برای همین تقاضای اشد مجازات آنها را دارم.»
قصدم فقط سرقت بود
سپس متهم ردیف اول در جایگاه دفاع قرار گرفت. قاضی خطاب به او گفت: «اتهام شما مباشرت در قتل عمدی، حمل سلاح سرد، مشاركت در سرقت مسلحانه و تشكیل و سركردگی باند سرقت است. اتهامات خود را قبول دارید؟»
متهم به نام فردین در پاسخ گفت: «تمام اتهامات خود را قبول دارم، اما تشكیل باند سرقت را قبول ندارم .چون فقط من نبودم كه میگفتم چه كار كنیم.»
سپس متهم در توضیح ماجرا گفت: «اسفند ماه بود كه با دوستم به نام امید صحبت كردم و نقشه سرقت از موبایلفروشی را كشیدیم. قرار بود مغازهای پیدا كنیم كه گوشیهای پلمپ شده داشته باشد، چون فروش آن راحتتر بود. بعد از یكی دو روز مغازه فرشاد را زیر نظر گرفتیم. نقشهمان این بود كه داخل مغازه برویم و سه چهار تا گوشی بقاپیم و فرار كنیم. آن روزها به خاطر كرونا شهر خلوت بود و ما هم صبح زود با فرشاد قرار گذاشتیم كه كوچه خلوت باشد و سریع بتوانیم فرار كنیم، اما وقتی وارد مغازه شدیم او گفت به خاطر كرونا اجازه نداریم مغازه را باز كنیم و تصمیم گرفت كركره برقی را پایین دهد كه جریمه نشود. برای همین نقشه ما خراب شد و دیگر نمیتوانستیم بهراحتی فرار كنیم. من به امید اشاره كردم و گفتم برنامه كنسل است، اما او به حرف زدن با فرشاد ادامه داد. یكدفعه تصمیم گرفتم با چاقویی كه همراه داشتم فرشاد را تهدید كنم، اما دیدم سمت گاوصندوق مغازه رفت و در آن را كه باز كرد چشمم به شوكر افتاد و دیگر نفهمیدم چه كار كردم.»
فردین اهل خشونت نبود
بعد از فردین نوبت به متهم ردیف دوم به نام امید رسید كه در جایگاه دفاع حاضر شود. امید همان متهمی است كه در كلیپ منتشر شده همراه فردین در مغازه است و بعد از چاقو خوردن فرشاد، گوشیهای خونین را تند تند جمع میكند.
اتهام او مشاركت در تشكیل باند سرقت و مشاركت در سرقت مسلحانه است. او در دفاع از خود گفت: «اتهام مشاركت در تشكیل باند را قبول ندارم. فردین دوست من بود و من دوست دیگرش به نام پیام را نمیشناختم.»
قاضی: «چرا مانع ضربه زدن فردین به فرشاد نشدی و در همان حال داشتی با سرعت گوشیهای داخل مغازه را جمع میكردی؟»
متهم: «من فكرش را نمیكردم كه فرشاد تمام كند. به او گفتم بنشین و سرت را خم كن و روی زخم را بگیر. من باورم نمیشد فردین بخواهد یا بتواند به كسی ضربه كاری بزند، چون او اهل خشونت و حتی دعوا نبود. اولین بار بود چاقو دست میگرفت. بعد هم شنیدم داشت به پیام میگفت اورژانس خبر كند. فكر میكردم آمبولانس میآید و فرشاد نجات پیدا میكند.»
خودم را معرفی کردم
بعد از امید، نوبت به پیام رسید كه از خود دفاع كند. پیام، جوانی 19 ساله است كه جلوی در مغازه ایستاده بود تا كشیك بكشد و اگر گشت پلیس آمد به فردین بگوید. او متهم است به معاونت در سرقت از طریق تسهیل در وقوع جرم و عضویت و تشكیل باند سرقت. پیام در دفاع از خود گفت: «اتهامم را قبول دارم. چند وقت قبل فردین به من گفت ده دقیقه مقابل یك مغازه بایستم تا او و امید چند گوشی بردارند و به من گفت بعد دو میلیون تومان به من میدهد. من برای كنكور درس میخواندم و اگر میخواستم هر روز سركار بروم از برنامهریزی درسیام عقب میافتادم. برای همین پیشنهاد فردین را قبول كردم، اما روز حادثه وقتی صدای فریاد از داخل مغازه شنیدم خیلی ترسیدم و فكر كردم برای فردین و امید اتفاقی افتاده است. فكرش را نمیكردم برای فروشنده اتفاقی افتاده باشد. برای همین پا به فرار گذاشتم، اما وقتی به خانه رفتم از شدت عذاب وجدان نه میتوانستم بخوابم و نه چیزی بخورم. بیقرار بودم و برای همین خودم را معرفی كرم.»
شکست عشقی خوردم
فردین به عنوان متهم ردیف اول بار دیگر پشت تریبون قرار گرفته و در آخرین دفاع گفت: «از كرده خودم پشیمانم. مادر من پرستار سالمند است و حدود 18 سال است كه هفتهای یك بار به خانه میآید. نامزدم هم به خاطر اوضاع مالی بد من ارتباطش را با من قطع كرده بود. همه اینها باعث شد به خاطر فشار مالی به فكر سرقت بیفتم، ولی قصد قتل نداشتم و هیچ خصومتی با مقتول نداشتم. حاضرم به دست و پای خانوادهاش بیفتم كه من را حلال كنند.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وكلای آنها، ختم جلسه دادرسی را اعلام كردند. رای پرونده بعد از مشورت هیات قضایی صادر میشود.
به گزارش خبرنگار جامجم؛ هشتم فروردین امسال در روزهای قرنطینه به خاطر كرونا، كلیپ چاقو خوردن یك جوان موبایلفروش به دست سارقان در فضای مجازی دست به دست چرخید. متهمان دقایقی بعد از ارتكاب به قتل توسط ماموران پلیس در دو كوچه بالاتر از محل وقوع قتل دستگیر شده بودند و در حالی كه تصاویر آنها توسط دوربینهای مدار بسته مغازه ضبط شده بود راهی برای انكار حقیقت نداشتند. فروشنده موبایلفروشی به نام فرشاد به دلیل شدت ضربات جان خود را از دست داد و اعضای بدن او اهدا شد. ضارب مرد فروشنده در همان برخورد اولیه با پلیس در اعتراف به قتل گفت: با دو نفر از دوستانم از قبل نقشه سرقت از موبایلفروشی را كشیده بودیم. قرار بود چند موبایل برداریم و فرار كنیم، اما با فروشنده درگیر شدیم و نقشهمان خراب شد. من دو ضربه به مقتول زدم. ساعتی بعد از دستگیری دو متهم، همدست دیگر آنها هم كه مقابل موبایلفروشی برای اجرای نقشه سرقت نگهبانی میداد، خودش را به پلیس معرفی كرد. انتشار كلیپ صحنه فجیع قتل جوان موبایلفروش در اسلامشهر، احساسات و عواطف عمومی را به حدی جریحهدار كرد كه متهمان بلافاصله صحنه قتل را بازسازی كردند و پرونده برای رسیدگی در وقت فوقالعاده به شعبه یكم دادگاه كیفری یك استان تهران ارجاع شد. صبح دیروز جلسه به ریاست قاضی باقری تشكیل شد و سرپرست دادگاه كیفری یك استان تهران، قاضی جواهری و قاضی ترابی به عنوان قضات مستشار در جلسه حاضر بودند.
درخواست اشد مجازات
در ابتدای جلسه رسیدگی، پدر و مادر فرشاد به عنوان اولیای دم تقاضای قصاص قاتل فرزندشان را كردند. سپس همسر مقتول به عنوان یكی از ورثه شكایت خود را در دادگاه مطرح كرد و گفت: «دو هفته قبل از اینکه همسرم به قتل برسد، پدرم را از دست داده بودم و تمام امیدم به فرشاد بود، اما حالا این سارقان همسرم را از من گرفتند و برای همین تقاضای اشد مجازات آنها را دارم.»
قصدم فقط سرقت بود
سپس متهم ردیف اول در جایگاه دفاع قرار گرفت. قاضی خطاب به او گفت: «اتهام شما مباشرت در قتل عمدی، حمل سلاح سرد، مشاركت در سرقت مسلحانه و تشكیل و سركردگی باند سرقت است. اتهامات خود را قبول دارید؟»
متهم به نام فردین در پاسخ گفت: «تمام اتهامات خود را قبول دارم، اما تشكیل باند سرقت را قبول ندارم .چون فقط من نبودم كه میگفتم چه كار كنیم.»
سپس متهم در توضیح ماجرا گفت: «اسفند ماه بود كه با دوستم به نام امید صحبت كردم و نقشه سرقت از موبایلفروشی را كشیدیم. قرار بود مغازهای پیدا كنیم كه گوشیهای پلمپ شده داشته باشد، چون فروش آن راحتتر بود. بعد از یكی دو روز مغازه فرشاد را زیر نظر گرفتیم. نقشهمان این بود كه داخل مغازه برویم و سه چهار تا گوشی بقاپیم و فرار كنیم. آن روزها به خاطر كرونا شهر خلوت بود و ما هم صبح زود با فرشاد قرار گذاشتیم كه كوچه خلوت باشد و سریع بتوانیم فرار كنیم، اما وقتی وارد مغازه شدیم او گفت به خاطر كرونا اجازه نداریم مغازه را باز كنیم و تصمیم گرفت كركره برقی را پایین دهد كه جریمه نشود. برای همین نقشه ما خراب شد و دیگر نمیتوانستیم بهراحتی فرار كنیم. من به امید اشاره كردم و گفتم برنامه كنسل است، اما او به حرف زدن با فرشاد ادامه داد. یكدفعه تصمیم گرفتم با چاقویی كه همراه داشتم فرشاد را تهدید كنم، اما دیدم سمت گاوصندوق مغازه رفت و در آن را كه باز كرد چشمم به شوكر افتاد و دیگر نفهمیدم چه كار كردم.»
فردین اهل خشونت نبود
بعد از فردین نوبت به متهم ردیف دوم به نام امید رسید كه در جایگاه دفاع حاضر شود. امید همان متهمی است كه در كلیپ منتشر شده همراه فردین در مغازه است و بعد از چاقو خوردن فرشاد، گوشیهای خونین را تند تند جمع میكند.
اتهام او مشاركت در تشكیل باند سرقت و مشاركت در سرقت مسلحانه است. او در دفاع از خود گفت: «اتهام مشاركت در تشكیل باند را قبول ندارم. فردین دوست من بود و من دوست دیگرش به نام پیام را نمیشناختم.»
قاضی: «چرا مانع ضربه زدن فردین به فرشاد نشدی و در همان حال داشتی با سرعت گوشیهای داخل مغازه را جمع میكردی؟»
متهم: «من فكرش را نمیكردم كه فرشاد تمام كند. به او گفتم بنشین و سرت را خم كن و روی زخم را بگیر. من باورم نمیشد فردین بخواهد یا بتواند به كسی ضربه كاری بزند، چون او اهل خشونت و حتی دعوا نبود. اولین بار بود چاقو دست میگرفت. بعد هم شنیدم داشت به پیام میگفت اورژانس خبر كند. فكر میكردم آمبولانس میآید و فرشاد نجات پیدا میكند.»
خودم را معرفی کردم
بعد از امید، نوبت به پیام رسید كه از خود دفاع كند. پیام، جوانی 19 ساله است كه جلوی در مغازه ایستاده بود تا كشیك بكشد و اگر گشت پلیس آمد به فردین بگوید. او متهم است به معاونت در سرقت از طریق تسهیل در وقوع جرم و عضویت و تشكیل باند سرقت. پیام در دفاع از خود گفت: «اتهامم را قبول دارم. چند وقت قبل فردین به من گفت ده دقیقه مقابل یك مغازه بایستم تا او و امید چند گوشی بردارند و به من گفت بعد دو میلیون تومان به من میدهد. من برای كنكور درس میخواندم و اگر میخواستم هر روز سركار بروم از برنامهریزی درسیام عقب میافتادم. برای همین پیشنهاد فردین را قبول كردم، اما روز حادثه وقتی صدای فریاد از داخل مغازه شنیدم خیلی ترسیدم و فكر كردم برای فردین و امید اتفاقی افتاده است. فكرش را نمیكردم برای فروشنده اتفاقی افتاده باشد. برای همین پا به فرار گذاشتم، اما وقتی به خانه رفتم از شدت عذاب وجدان نه میتوانستم بخوابم و نه چیزی بخورم. بیقرار بودم و برای همین خودم را معرفی كرم.»
شکست عشقی خوردم
فردین به عنوان متهم ردیف اول بار دیگر پشت تریبون قرار گرفته و در آخرین دفاع گفت: «از كرده خودم پشیمانم. مادر من پرستار سالمند است و حدود 18 سال است كه هفتهای یك بار به خانه میآید. نامزدم هم به خاطر اوضاع مالی بد من ارتباطش را با من قطع كرده بود. همه اینها باعث شد به خاطر فشار مالی به فكر سرقت بیفتم، ولی قصد قتل نداشتم و هیچ خصومتی با مقتول نداشتم. حاضرم به دست و پای خانوادهاش بیفتم كه من را حلال كنند.»
قضات دادگاه بعد از شنیدن دفاعیات متهمان و وكلای آنها، ختم جلسه دادرسی را اعلام كردند. رای پرونده بعد از مشورت هیات قضایی صادر میشود.