همایون شجریان امروز 45 ساله میشود، چند تصویر از سالهای شروع فعالیت او را مرور کردهایم
همایون بادت این روز و همه روز
همایون شجریان با اینکه امروز چه بسا مرز میانسالی را هم با فوت کردن شمع 45 سالگی پشت سر میگذارد، برای بسیاری از علاقهمندان به موسیقی ایرانی همان نوجوان 16 ساله کنسرت «یاد ایام» است که چشمهایش روی دست دیگر نوازندهها و حنجره پدرش دودو میزد و اضطراب از سر انگشتهایش ضرب میگرفت روی ساز تا نکند اشتباه کند. همان جوان جسور «همنوا با بم» است که تحریرهای پیچیده نوا در آن همآوازی آسمانی با پدرش را تاب آورد و آن تصویر درخشان را برای همیشه دوخت به تاریخ موسیقی ما. همایون، پیوست دلبرانهای بر همه آن تصاویر خاطرهانگیز دهههای70 و 80 ما شجریانبازهاست و هرچند او امروز، جایی ایستاده که حتی بدون هیچیک از آن تصاویر نیز همایون شجریان است، اما خب ما آن تصاویر را فراموش نکردهایم، چرا بکنیم؟ پسر نجیب موسیقی ایران، راه دشواری را پیمود تا همه را به اینکه به اسم کوچک صدایش بزنند وادار کند. اما قصه همایون، پیش از اینکه به نام کوچک صدایش بزنیم، قصه همایون شجریان بود؛ خوانندهای با حنجرهای بکر و آوازی مختص به خودش. جشن تولدش را تبریک میگوییم و به این بهانه، سه تصویر از نخستینهای او را مرور میکنیم؛ نخستین بار که تصویری از تنبکنوازیاش به یاد میآوریم، نخستینبار که در کنسرتی رسمی حضور پیدا کرد و نیز نخستینبار که خواند.
پاییز 1363
تهران؛ جشن عروسی افسانه شجریان
پیش از آن شب هم چند نفری دیده بودند که پسر محمدرضا شجریان تنبک برمیدارد و ضرب میگیرد برای خودش؛ اما شب عروسی افسانه شجریان با پرویز مشکاتیان، برای برادر هشتساله عروس فرصتی بود تا برای اولینبار روبهروی جمع بزرگتری بنشیند و ساز بزند. او تنبک را از ناصر فرهنگفر، که بعدها به شاعر تنبک معروف شد و در اجراهای بسیاری از محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان حضور داشت، آموخته بود و بعدها هم از جمشید محبی. آن شب، محموداناری پیرمرد بداههنواز اصفهانی تار به دست داشت و همایون که ابعاد تنبک را بزرگتر از بالاتنه خود میدید، ساز را روی پایش گذاشت و شروع کرد. چند تصویر از ساز زدن او در آن شب باقی مانده است. لابد آن شب، بسیاری از مهمانها وقتی خداحافظی میکردند و به خانه بازمیگشتند، در ذهن خود صحنههایی را تجسم میکردند که محمدرضا شجریان با داماد تازهاش پرویز مشکاتیان روی صحنه میرود، در حالی که این بار پسرش هم با او روی صحنه است. فقط چند سال دیگر باید سپری میشد که ابعاد همایون به صحنهها بخورد. البته، این تصویری بود که تنها یک بار ترسیم شد؛ کنسرت قاصدک در گوتنبرگ و پاریس به سال 1374. اینجا همایون همراه پدر و مشکاتیان روی صحنه رفت.
با یک چشمِ محمدرضا لطفی
تابستان 1371
آمریکا؛ کنسرت «یاد ایام»
چندی پیش با جمشید عندلیبی که در 15 آلبوم از محمدرضا شجریان به عنوان نوازنده نی حضور داشته گفتوگو میکردم. بحثمان به همایون شجریان کشید. عندلیبی کسی است که در نخستین اجراهای صحنهای همایون شجریان، کنار او نشسته و نی نواخته است، خاطرهای تعریف کرد از کنسرت یاد ایام در آمریکا. آن شب شجریان از محمدرضا لطفی که ساکن آمریکا و گروه مهمان اوست، نظرش را درباره اجرا میپرسد. لطفی میگوید: «اجرا خوب بود»، بعد یک چشمش را با دست میپوشاند و میگوید: «تنها مشکل این بود که اینطوری باید کنسرت را میدیدی که سمت همایون را نبینی!» و البته خب به شوخی به خود همایون هم گفته بود چرا اینقدر روی صحنه تکان خورده و بیتابی کرده است.
این نخستین بار است که همایون شجریان رسما روی صحنه میرود؛ تابستان سال 1371 کنسرت یاد ایام در دستگاه شور. او 16ساله است و بدیهی است برایش سخت باشد دو ساعت چهارزانو بنشیند و ساز بزند و البته که عندلیبی میگفت خیلی هم خوب کارش را انجام داده است در این سن و سال.
آن سکوت پیش از توفان
پاییز 1378
تهران؛ انتشار آلبوم «آهنگ وفا»
پس از اولینبار که همایون به عنوان نوازنده تنبک پدرش را در اجرایی رسمی همراهی کرد، هفت سال تمام کارش همین بود. اینکه با پدر و اعضای گروه او که ابتدا فقط جمشید عندلیبی و داریوش پیرنیاکان بودند و بعدها با پیوستن چند نوازنده دیگر شدند گروه آوا، برود این سو و آن سوی دنیا و تنبک بزند. هفت سال گذشت تا آن روز موعود بالاخره از راه برسد. میگویند هر گاه از محمدرضا شجریان میپرسیدند بهترین شاگرد تو در آواز چه کسی است، سکوت میکرده و همه گمان میکردند برای اینکه بین شاگردهایش دلخوری پیش نیاید به هیچیک اشاره نمیکند. اما آن روز که همایون را هم همراه خود به استودیوی یک شبکه تلویزیونی در آمریکا برد تا بخواند، همه پی بردند آن سکوت، ماجرایی دیگر داشته است؛ آرامشی بوده پیش از توفانی که با حنجره پسرش قرار بوده برپا شود. از آن روز همه منتظر بودند تا بروز و ظهور رسمی خواندن همایون شجریان را به چشم ببینند. خیلی طول نکشید که آلبوم آهنگ وفا منتشر شد در حالی که برای نخستینبار عکس و نام همایون شجریان به عنوان خواننده همراه پدر روی جلد رفته بود. ماجرا از این آغاز شد؛ ابتدا کلمه بود، آهنگ بود و وفا بود.