قصه‌ شیرین هشیلان

قصه‌ شیرین هشیلان


انگار رویا می‌بینیم. درست مثل افسانه‌های دوران کودکی؛ مثل آلیس در سرزمین عجایب؛ یک نفر با قایق از روی جنگل پارو می‌زند در حالی که نوای اردک‌ها، غازهای خاکستری، حواصیل، بوتیمار، چکاوک‌، دم‌جنبانک، خروس‌کولی، آبچلیک، چنگر، کشیکِ گردن‌سرخ، لک‌لک‌ها و ... شنیده می‌شود و گاه لکه‌ای از آبی آسمان روی آب می‌نشیند. اما رویایی در کار نیست؛ اینجا هشیلان است. مهم‌ترین پهنه‌ آبی کرمانشاه با وسعت حدود 500 هکتار که تداومِ حیاتش در گروه سراب سبزعلی است، البته اگر موتورپمپ‌هایی که خونِ زمین را می‌مکند، اجازه دهند! بیش از 110 جزیره کوچک و بزرگ به همراه آبزیانی منحصربه‌فرد چون سگ‌ماهی کیابی و پرندگانی هوش‌ربا ازجمله ویژگی‌های بی‌رقیب تالابی است که به‌دلیل زمین‌خواری‌ها و دست‌درازی‌های انسانی حتی نتوانسته‌ایم هنوز در سیاهه‌ بین‌المللی کنوانسیون رامسر ثبتش کنیم.
هشیلان به معنی خانه‌ ماران، بیشترین خدمت را به تراز آب‌شناختی دشت کرمانشاه، تصفیه آب، تولید زیست‌توده، ارتقای ظرفیت گرمایی ویژه منطقه، حاصلخیزی خاک، کنترل آفات کشاورزی و نشاطِ مردمِ سرزمینش می‌کند و شگفتا که چنین عضو سودمندی در اغلب مناطق ایران و جهان قربانی توسعه کشاورزی، سدسازی، جاده‌سازی‌های نابخردانه و طرح‌های انتقال آب و دیگر حامل‌های انرژی شده و می‌شود!
اگر فقط یک اتفاق را نسلِ پس از کرونا بتواند در ایران رقم بزند، به جرات می‌گویم که همه‌ گناهان‌مان در تاراج اندوخته‌های طبیعی کشور را می‌توان چشم‌پوشی کرد! این‌که همه هم‌قسم شویم تا دیگر تامین حقابه هیچ تالابی قربانی نیازهای کشاورزی و صنعت نشود. آنگاه همه تالاب‌های کشور در چشم آبی نقشه گربه‌نشانِ وطن دوباره به آفتاب سلام خواهند داد و در پهنه‌ وطن می‌درخشند.