گفتوگو با هادی کاظمی به بهانه برگزاری نمایشگاه عکس «برزخ»
چرا عکاسی نکنم؟
هادی کاظمی، بازیگر سینما و تلویزیون ایران سالهاست در کنار فعالیتهای بازیگری، عکاسی میکند و معتقد است عکاسی دیگر جزو لاینفک وجودش شده. جهان عکاسی برایش پررنگ و معتقد است عکس لحظاتی را ثبت میکند که دیگر نیست. اما چه شد او به عکاسی روی آورد و علاقه او به این هنر از کی آغاز شد. چرا سالهاست خیلی بی سر و صدا این کار را انجام میدهد؟ این پرسشی بود که از هادی کاظمی در زمان گشایش دومین نمایشگاه عکسهایش با عنوان «برزخ» پرسیدیم و با او درباره دغدغههای ذهنیاش در این حوزه به گفتوگو پرداختیم.
خاطرم هست اولین نمایشگاه عکستان را سال 1390 در سکوت خبری برگزار کردید؛ اما این نمایشگاهتان بر خلاف قبلی سر و صدای زیادی به پا کرد. در مجموع چه سبکی از عکاسی برایتان جذابتر است؟
عنوانی که برای نمایشگاه فعلیام انتخاب کردم، «برزخ» است. برزخ از فاصله دو دنیای قبل و بعد میگوید، جایی میان گذشته و آینده. گمشدهای در زمان وجود دارد که به نظرم این حالت برزخگونه در تمامی عکسهایم مشهود است. ما در این نمایشگاه، تصاویری از خودروهای فرسوده میبینیم؛ خودروهایی که خاطرات بسیاری با خود دارد و حالا در بلاتکلیفی و توقف به سر میبرد. واقعا نمیدانم کدام شاتری که زدم و عکسی که گرفتم برایم جذابتر است. نمایشگاه قبلیام عکس صورتهای تکیده و زجرکشیده بود و اگر بخواهم با این نمایشگاه قیاس کنم، عکاسی از موجودات زنده یا طبیعت برایم دلچسبتر است، اما در مجموع هر هنرمند موظف است دغدغههای ذهنیاش را با هنرش به مردم عرضه کند و در چنین حالتی دیگر سبک چندان معنایی ندارد.
عکسهای این نمایشگاه در چه سالهایی ثبت شدهاند و می خواستید چه مفهومی را به مخاطب امروز منتقل کنند؟
یکسری از عکسها که متعلق به قدیم بود و تعدادی دیگر را در سالهای اخیر گرفته بودم. در مورد مفهوم عکسها هم میتوانم بگویم وقتی مخاطب عکسهایم را میبیند، ناخواسته یک نوستالژی را پیگیری میکند، مثلا همه ما با ماشین پیکان خاطره داریم و من نمایش این نوستالژی را دوست دارم؛ ضمن اینکه عکسها همه به شکل سیاهوسفید به نمایش گذاشته شده که در انتقال حس نوستالژی به مخاطب کمک بیشتری میکند.
برای گرفتن این عکسها از عکاسان مشهوری هم الهام گرفتهاید؟ کلا عکسها و آثار کدامیک از هنرمندان را با توجه به علایق شخصیتان دنبال میکنید؟
(میخندد) چه سوال سختی! چون معمولا نمیتوان یک یا چند عکاس خاص را نام برد. هر عکس خوبی میتواند من را برای راهنمایی به سمت سوژههایی بهتر راهنمایی کند. میخواهد یک عکس از یک عکاس مشهور باشد یا یک عکس معمولی که با تلفن همراه گرفته شده.
شما از جمله هنرمندان چند وجهی هستید که در چندین شاخه هنری فعالیت میکنید. هنرمندانی نظیر شما معمولا با این انتقاد مواجه میشوند که چرا به واسطه شهرت به خود اجازه ورود به عرصههای دیگر هنری را میدهند و بدون پشتوانه هنری کافی عکاسی میکنند.
من قبل از اینکه بخواهم وارد حوزه بازیگری شوم، در حوزه تجسمی فعالیت میکردم. دیپلمم را در رشته گرافیک گرفتم و عکاسی آنالوگ، نقاشی، مجسمهسازی و تصویرسازی کودک انجام میدادم و میتوانم بگویم در مسیر کارهای هنریام به بازیگری رو آوردم. کمااینکه در افتتاحیه نمایشگاهم، دوستان عکاس و فیلمبردار کاربلدی به تماشای آثارم آمدند و من را در ادامه فعالیتم تشویق کردند.
با توجه به نکته ای که ذکر کردم، برای برگزاری نمایشگاه تان با موانع و مشکلاتی مواجه نشدید؟
ببینید، من هم در معرض نقدهایی که به آن اشاره کردید بودم، اما مسأله اینجاست که من تغییر حوزه ندادم. سالها پیش با وسواس کامل با دوربین آنالوگ عکاسی میکردم و اساسا درخت هنر شاخههای گستردهای دارد. کسی که دچار هنر شدهباشد، چرا نباید به شاخههای مختلف آن ورود کند؟ یا اگر بخواهم به شکلی دیگر برایتان توضیح دهم، چه اشکالی دارد اگر مثلا ورزشکاری در خود استعداد هنری میبیند و به آن ورود کند؟ شما اطمینان داشتهباشید هر انسانی در هر حوزهای اگر استعداد و پشتکار نداشتهباشد به خودی خود حذف میشود. ما چه کارهایم که اجازه ندهیم انسانها خلاقیت و تواناییهایشان را در عرصههای مختلف امتحان نکنند؟ من خودم سالهاست که هنرهای مختلف را تجربه کردهام و به هیچ وجه از کاری که انجام دادهام، پشیمان نیستم.
تجربه برگزاری نمایشگاه عکاسی در خارج از ایران هم داشتهاید؟
خیر، هر دو نمایشگاهم را در ایران برگزار کردم.
تا امروز استقبال از نمایشگاهتان چطور بوده و چقدر به انگیزههایتان برای ادامه عکاسی کمک کرده؟
خب من نمایشگاهم را خیلی جمع و جور و خودمانی در کافه-گالری ماهور که بخشی از آن متعلق به خودم است، برگزار کردم. واقعیتش را که بخواهید هدفم صرفا نمایش عکسهایم نبود و در کنار آن قصد معرفی کافه-گالری ام را هم داشتم. افتتاحیه این نمایشگاه با رعایت پروتکلهای کامل بهداشتی برگزار شد و دوستان بسیاری از جمله محمود کلاری، نادر داوودی، پانتهآ پناهیها، محراب قاسم خانی، محمدرضا علیمردانی، مستانه مهاجر، نفیسه روشن، ایمان یزدی، شهرام نجاریان و عباس حبیبی در آن حضور داشتند که برایم بسیار خوشایند است.
بنابراین در آینده باز هم باید منتظر نمایشگاه عکسی از شما باشیم؟
هر جایی که میروم دوربین جزو لاینفک وسایل من است. به نوعی همراه دائمیام است. عکاسی بسیار دقیق و لحظهای است؛ به این معنا که شما تصویری را در لحظهای ثبت میکنید که قبل و بعد از آن ممکن است هر اتفاقی بیفتد، اما شما آن لحظه به خصوص را انتخاب کردهاید و شاید مهمترین تفاوت عکاسی با دیگر هنرها همین ثبت تک و جزئی یک واقعیت باشد؛ واقعیتی که هر کسی میتواند درباره قبل و بعد وقوع آن دیدگاه و نگرش خاص خود را داشتهباشد. حتما دوباره نمایشگاه عکس برگزار میکنم، اما این را که نمایشگاه بعدی ام چه سوژهای دارد را نمیدانم. ولی به خوبی این را میدانم که با توجه به بازخوردهایی که از نمایشگاه «برزخ» گرفتم، نمایشگاه بعدی ام بسیار با کیفیتتر است.
عنوانی که برای نمایشگاه فعلیام انتخاب کردم، «برزخ» است. برزخ از فاصله دو دنیای قبل و بعد میگوید، جایی میان گذشته و آینده. گمشدهای در زمان وجود دارد که به نظرم این حالت برزخگونه در تمامی عکسهایم مشهود است. ما در این نمایشگاه، تصاویری از خودروهای فرسوده میبینیم؛ خودروهایی که خاطرات بسیاری با خود دارد و حالا در بلاتکلیفی و توقف به سر میبرد. واقعا نمیدانم کدام شاتری که زدم و عکسی که گرفتم برایم جذابتر است. نمایشگاه قبلیام عکس صورتهای تکیده و زجرکشیده بود و اگر بخواهم با این نمایشگاه قیاس کنم، عکاسی از موجودات زنده یا طبیعت برایم دلچسبتر است، اما در مجموع هر هنرمند موظف است دغدغههای ذهنیاش را با هنرش به مردم عرضه کند و در چنین حالتی دیگر سبک چندان معنایی ندارد.
عکسهای این نمایشگاه در چه سالهایی ثبت شدهاند و می خواستید چه مفهومی را به مخاطب امروز منتقل کنند؟
یکسری از عکسها که متعلق به قدیم بود و تعدادی دیگر را در سالهای اخیر گرفته بودم. در مورد مفهوم عکسها هم میتوانم بگویم وقتی مخاطب عکسهایم را میبیند، ناخواسته یک نوستالژی را پیگیری میکند، مثلا همه ما با ماشین پیکان خاطره داریم و من نمایش این نوستالژی را دوست دارم؛ ضمن اینکه عکسها همه به شکل سیاهوسفید به نمایش گذاشته شده که در انتقال حس نوستالژی به مخاطب کمک بیشتری میکند.
برای گرفتن این عکسها از عکاسان مشهوری هم الهام گرفتهاید؟ کلا عکسها و آثار کدامیک از هنرمندان را با توجه به علایق شخصیتان دنبال میکنید؟
(میخندد) چه سوال سختی! چون معمولا نمیتوان یک یا چند عکاس خاص را نام برد. هر عکس خوبی میتواند من را برای راهنمایی به سمت سوژههایی بهتر راهنمایی کند. میخواهد یک عکس از یک عکاس مشهور باشد یا یک عکس معمولی که با تلفن همراه گرفته شده.
شما از جمله هنرمندان چند وجهی هستید که در چندین شاخه هنری فعالیت میکنید. هنرمندانی نظیر شما معمولا با این انتقاد مواجه میشوند که چرا به واسطه شهرت به خود اجازه ورود به عرصههای دیگر هنری را میدهند و بدون پشتوانه هنری کافی عکاسی میکنند.
من قبل از اینکه بخواهم وارد حوزه بازیگری شوم، در حوزه تجسمی فعالیت میکردم. دیپلمم را در رشته گرافیک گرفتم و عکاسی آنالوگ، نقاشی، مجسمهسازی و تصویرسازی کودک انجام میدادم و میتوانم بگویم در مسیر کارهای هنریام به بازیگری رو آوردم. کمااینکه در افتتاحیه نمایشگاهم، دوستان عکاس و فیلمبردار کاربلدی به تماشای آثارم آمدند و من را در ادامه فعالیتم تشویق کردند.
با توجه به نکته ای که ذکر کردم، برای برگزاری نمایشگاه تان با موانع و مشکلاتی مواجه نشدید؟
ببینید، من هم در معرض نقدهایی که به آن اشاره کردید بودم، اما مسأله اینجاست که من تغییر حوزه ندادم. سالها پیش با وسواس کامل با دوربین آنالوگ عکاسی میکردم و اساسا درخت هنر شاخههای گستردهای دارد. کسی که دچار هنر شدهباشد، چرا نباید به شاخههای مختلف آن ورود کند؟ یا اگر بخواهم به شکلی دیگر برایتان توضیح دهم، چه اشکالی دارد اگر مثلا ورزشکاری در خود استعداد هنری میبیند و به آن ورود کند؟ شما اطمینان داشتهباشید هر انسانی در هر حوزهای اگر استعداد و پشتکار نداشتهباشد به خودی خود حذف میشود. ما چه کارهایم که اجازه ندهیم انسانها خلاقیت و تواناییهایشان را در عرصههای مختلف امتحان نکنند؟ من خودم سالهاست که هنرهای مختلف را تجربه کردهام و به هیچ وجه از کاری که انجام دادهام، پشیمان نیستم.
تجربه برگزاری نمایشگاه عکاسی در خارج از ایران هم داشتهاید؟
خیر، هر دو نمایشگاهم را در ایران برگزار کردم.
تا امروز استقبال از نمایشگاهتان چطور بوده و چقدر به انگیزههایتان برای ادامه عکاسی کمک کرده؟
خب من نمایشگاهم را خیلی جمع و جور و خودمانی در کافه-گالری ماهور که بخشی از آن متعلق به خودم است، برگزار کردم. واقعیتش را که بخواهید هدفم صرفا نمایش عکسهایم نبود و در کنار آن قصد معرفی کافه-گالری ام را هم داشتم. افتتاحیه این نمایشگاه با رعایت پروتکلهای کامل بهداشتی برگزار شد و دوستان بسیاری از جمله محمود کلاری، نادر داوودی، پانتهآ پناهیها، محراب قاسم خانی، محمدرضا علیمردانی، مستانه مهاجر، نفیسه روشن، ایمان یزدی، شهرام نجاریان و عباس حبیبی در آن حضور داشتند که برایم بسیار خوشایند است.
بنابراین در آینده باز هم باید منتظر نمایشگاه عکسی از شما باشیم؟
هر جایی که میروم دوربین جزو لاینفک وسایل من است. به نوعی همراه دائمیام است. عکاسی بسیار دقیق و لحظهای است؛ به این معنا که شما تصویری را در لحظهای ثبت میکنید که قبل و بعد از آن ممکن است هر اتفاقی بیفتد، اما شما آن لحظه به خصوص را انتخاب کردهاید و شاید مهمترین تفاوت عکاسی با دیگر هنرها همین ثبت تک و جزئی یک واقعیت باشد؛ واقعیتی که هر کسی میتواند درباره قبل و بعد وقوع آن دیدگاه و نگرش خاص خود را داشتهباشد. حتما دوباره نمایشگاه عکس برگزار میکنم، اما این را که نمایشگاه بعدی ام چه سوژهای دارد را نمیدانم. ولی به خوبی این را میدانم که با توجه به بازخوردهایی که از نمایشگاه «برزخ» گرفتم، نمایشگاه بعدی ام بسیار با کیفیتتر است.