وضعیت ازدواج در ایران چگونه است؟
آخرین وضعیت ازدواج در ایران
خبر پشت خبر. خبرهایی که بیشترشان تلخاند مدت کوتاهی در صدر اخبار میمانند و جای خودشان را به خبر بعدی میدهند. افزایش قیمتها، اخبار کرونا، آتشسوزی جنگلها و... .چند هفته قبل و بین همین خبرها، هشداری درباره کاهش آمار ازدواج به صدر اخبار آمده بود. موضوع تازهای نبود البته. این خبر طی چند سال گذشته و با گفتوگوی یک کارشناس یا مقام مسؤول پررنگ میشود و دوباره بعد از مدتی از یادها میرود. آنچه که در این خبرها به آن پرداخته میشود تنها تعداد ازدواج در هر سال است. غافل از این که پای اعداد و ارقام هشداردهنده دیگری هم درمیان است که تلنگری است برای مسؤولان و نهادهای مختلف و خانوادههای ایرانی.
لیلا شوقی خبرنگار
تغییر شکل ازدواج
در گذشته ازدواجها بیشتر شکل سنتی داشتند. نسل خواستگاریهای سنتی، این روزها اما در حال انقضاست. با تغییر سبک زندگی و رواج شبکههای اجتماعی در زندگی امروز جوانان، دور از انتظار نبود که آنها تمایل داشته باشند تا با نیمه گمشدهشان به صورت مجازی آشنا شوند، بنابراین آمار ازدواج اینترتی هم افزایش پیدا کرده است.
در پژوهشی که در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که در سال 92، زمانی که فضای مجازی آنقدرها هم جدی نبود، انجام شده است؛ 2درصد ازدواجها به واسطه آشنایی در اینترنت بوده؛ این روزها این آمار افزایش هم پیدا کرده است. نکته مهم اما این است که 80درصد است ازدواجهای اینترنتی محکوم به شکست شدهاند.
بیاعتمادی به یکدیگر و نگرانی از این که مبادا طرف مقابلشان پیش از آنها یا بعد از ازدواج، باز هم سراغ برقراری ازتباط با جنس مخالف برود، بدبینی و در نتیجه طلاق را رقم میزند. آفت دیگر این نوع ازدواج اما ارائه اطلاعات نادرست در فضای مجازی است. جایی که هر کسی میتواند هر اطلاعی بدهد تا ایدهآل به نظر برسد و همین ریشههای زندگی مشترک را سست میکند.
البته این تنها مدل ازدواج غیر سنتی نیست. ازدواج دانشجویی و ازدواج با همکار هم در جامعه ایرانی بیسار مرسوم شده است. هرچند که به گفته کارشناسان، آمار ازدواج دانشجویی، نسبت به تعداد دانشجویان بسیار کم است. از ازدواج با همکار هم آمار دقیقی وجود ندارد، اما شاید بتوان قدرت این نوع ازدواج را از ازدواج دانشجویی بیشتر دانست.
زنگ خطر طلاق در کشور
آمارها نشان می دهد سال 77 به ازای هر هزار ازدواج 80 مورد طلاق داشتیم.20 سال بعد این آمار بسیار تغییر کرد. به شکلی که به ازای هزار ازدواج 318 طلاق در دفترخانهها ثبت شده است. در واقع به ازای هر هزار نفر از جمعیت، ۷ ازدواج و ۲ طلاق رخ داده است.نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد این است که کسانی که طلاق گرفتهاند لزوما همان سال ازدواج نکرده بودند. یعنی هزار مورد ازدواج ثبت شده قطعا برای همان سال بوده اما مواردی که جدا شدهاند ممکن است دو، پنج یا ده سال قبل ازدواج کرده باشند.
درباره وضعیت طلاق یک نکته دیگر هم قابل توجه است. «براساس بخشنامه رئیس قوه قضاییه از 5 بهمن 98 برای ثبت طلاق در هر یک از دفاتر، محدودیت و سقف معینی تعیین و لازمالاجرا شده است، این محدودیتها برای جلوگیری از زد و بند با کارمندان اداری مجتمعهای قضایی و برخی دادگاههای خانواده است که طلاق را بدون در نظرگرفتن مسائل اخلاقی و اداری ثبت میکردند.» به این ترتیب طبق یک فرمول مشخص دفترخانههای هر شهر نمیتوانند بیشتر از تعداد معینی طلاق را ثبت کنند. این تعداد برای هر شهر از محاسبه میانگین ثبت طلاق در سال گذشته به نسبت دفاتر طلاق همان شهر بهاضافه ۲۰درصد، سقف تعداد طلاقهایی است که دفاتر ازدواج و طلاق آن شهر میتوانند به ثبت برسانند.
تغییر سن ازدواج
تا 40،30 سال پیش رسم بر این بود که دختر تا به 18 سالگی میرسید، مینشست گوشه خانه تا خواستگاری در خانهاش را بزند و او را با لباس سفید با خود ببرد. این روزها اما در بیشتر خانوادهها ماجرا عوض شده است. دخترهای 18 ساله خود را برای حضور در کلاسهای دانشگاه آماده میکنند تا بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه به فکر کار باشند و پس از آن اگر فکری ماند و دغدغههای اجتماعیشان اجازه داد، به ازدواج فکر کنند. این سبک زندگی برای پسرها هم در حال تکرارشدن است. اگر تا پیش از این با سبز شدن پشت لب پسرها، مادرها به فکر زدن گرفتن برایشان میافتادند، این روزها، تا پسرشان به دانشگاه نرود، سربازی را نگذراند، کار پیدا نکند و پساندازی نداشته باشد، کمتر کسی دنبال ازدواج است. به خاطر همین است که طبق آمار، میانگین ازدواج مردها، 27.4 و سن ازدواج زنان هم 23.4 شده است. تغییری که البته در شرایط بعد از زندگی زناشویی هم تاثیرات خود را میگذارد. عدم تمایل به داشتن فرزند در زمانهای طولانی و بعد نازایی زوجین، از داستانهای پس از آن است. طبق آمار به دست آمده، بیش از 5/3 میلیون زوج به دنبال راه درمانی برای داشتن فرزند هستند. این آمار البته متعلق به زوجین نابارور است. آمار دقیقی از زوجینی که از همان ابتدا تمایلی به باروری ندارند، منتشر نشده است. ناباروری یک معضل است و عدم تمایل به داشتن فرزند هم مشکل دیگری است که به جامعه و اقتصاد ضربه می زند. افزایش 15 تا 20درصدی ناباروری در بین زوجین و کمک 80درصدی دولت به زوجین نابارور به اقتصاد کشور ضربه سنگین میزند. فشارهای روحی و روانی به آنها از دیگر مشکلات دیگری است که نباید آنها را نادیده بگیریم.
آسیب جدی
آمار بالا رفته است؛ ازدواجهای دوم را میگوییم، ازدواجهای مردان متاهل با دخترانی که هیچگاه ازدواج نکردهاند. در دوره پنج ساله، از سال 92 تا 97، آمار دختران هرگز ازدواج نکرده با مردانی که قبلاً تجربه ازدواج داشتند، تغییر چشمگیری داشته است. سهم این نوع ازدواج در سال 92، ۲.۱درصد بوده است که در سال 97 به ۶.۹درصد رسیده است، در این مدت زمان، این نوع ازدواج با رشد ۳.۳برابری روبهرو شده است. علاوه بر این آمار دیگری هم درباره چند همسری وجود دارد. طبق آماری که در سال 95 منتشر شده است، بیش از صدهزار خانواده با آفت چندهمسری مواجهند. وضعیت این ماجرا استان به استان متفاوت است. به عنوان مثال 14.9درصد از زنان استان سیستان و بلوچستان، با این وضعیت روبهرو هستند. این در حالی است که استان سمنان نسبت به بقیه کشور در شرایط بهتری قرار دارد، تنها 0.69درصد زنان این استان، با معضل چند همسری شوهرانشان مواجهه میشوند.
این آمار درباره ازدواجهایی است که در اسناد رسمی کشور ثبت رسمی شدهاند. درباره بقیه ازدواجها اما آمار دقیقی در دست نیست. وقتی ازدواجی ثبت نمیشود، بنابراین کسی هم نمیداند که چه قدر شایع است. این موضوع درباره ازدواج سفید و ازدواج موقت صدق میکند. شاید بتوان به کارهای تیمی جامعهشناسان اکتفا کرد، اما این رقم و اعداد هم دقیق نیستند. همه نمایندگان مجلس، دولتیها، جامعهشناسان و روانشناسان، از افزایش آمار ازدواج موقت و ازدواج سفید میگویند؛ ازدواجهایی که با نام خانهای روی آب شناخته میشوند. ازدواجهایی که با دلایل مختلف به خاطر دلایل مالی، میل جنسی و گسلهای فرهنگی انجام میشود. ازدواجهایی که صدمات جبرانناپذیری را به پسر و بیشتر از همه به دختر وارد میکند. در زیر پوست سنتی زندگی ایرانی، ازدواج سفید و ازدواج موقت میتواند مانند راه رفتن روی پوست موز لغزنده باشد. شیشه این ازدواج با یک ترک کوچک میشکند، خرد میشود و از هم فرو میپاشد.
در گذشته ازدواجها بیشتر شکل سنتی داشتند. نسل خواستگاریهای سنتی، این روزها اما در حال انقضاست. با تغییر سبک زندگی و رواج شبکههای اجتماعی در زندگی امروز جوانان، دور از انتظار نبود که آنها تمایل داشته باشند تا با نیمه گمشدهشان به صورت مجازی آشنا شوند، بنابراین آمار ازدواج اینترتی هم افزایش پیدا کرده است.
در پژوهشی که در مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی که در سال 92، زمانی که فضای مجازی آنقدرها هم جدی نبود، انجام شده است؛ 2درصد ازدواجها به واسطه آشنایی در اینترنت بوده؛ این روزها این آمار افزایش هم پیدا کرده است. نکته مهم اما این است که 80درصد است ازدواجهای اینترنتی محکوم به شکست شدهاند.
بیاعتمادی به یکدیگر و نگرانی از این که مبادا طرف مقابلشان پیش از آنها یا بعد از ازدواج، باز هم سراغ برقراری ازتباط با جنس مخالف برود، بدبینی و در نتیجه طلاق را رقم میزند. آفت دیگر این نوع ازدواج اما ارائه اطلاعات نادرست در فضای مجازی است. جایی که هر کسی میتواند هر اطلاعی بدهد تا ایدهآل به نظر برسد و همین ریشههای زندگی مشترک را سست میکند.
البته این تنها مدل ازدواج غیر سنتی نیست. ازدواج دانشجویی و ازدواج با همکار هم در جامعه ایرانی بیسار مرسوم شده است. هرچند که به گفته کارشناسان، آمار ازدواج دانشجویی، نسبت به تعداد دانشجویان بسیار کم است. از ازدواج با همکار هم آمار دقیقی وجود ندارد، اما شاید بتوان قدرت این نوع ازدواج را از ازدواج دانشجویی بیشتر دانست.
زنگ خطر طلاق در کشور
آمارها نشان می دهد سال 77 به ازای هر هزار ازدواج 80 مورد طلاق داشتیم.20 سال بعد این آمار بسیار تغییر کرد. به شکلی که به ازای هزار ازدواج 318 طلاق در دفترخانهها ثبت شده است. در واقع به ازای هر هزار نفر از جمعیت، ۷ ازدواج و ۲ طلاق رخ داده است.نکتهای که در این میان باید به آن توجه کرد این است که کسانی که طلاق گرفتهاند لزوما همان سال ازدواج نکرده بودند. یعنی هزار مورد ازدواج ثبت شده قطعا برای همان سال بوده اما مواردی که جدا شدهاند ممکن است دو، پنج یا ده سال قبل ازدواج کرده باشند.
درباره وضعیت طلاق یک نکته دیگر هم قابل توجه است. «براساس بخشنامه رئیس قوه قضاییه از 5 بهمن 98 برای ثبت طلاق در هر یک از دفاتر، محدودیت و سقف معینی تعیین و لازمالاجرا شده است، این محدودیتها برای جلوگیری از زد و بند با کارمندان اداری مجتمعهای قضایی و برخی دادگاههای خانواده است که طلاق را بدون در نظرگرفتن مسائل اخلاقی و اداری ثبت میکردند.» به این ترتیب طبق یک فرمول مشخص دفترخانههای هر شهر نمیتوانند بیشتر از تعداد معینی طلاق را ثبت کنند. این تعداد برای هر شهر از محاسبه میانگین ثبت طلاق در سال گذشته به نسبت دفاتر طلاق همان شهر بهاضافه ۲۰درصد، سقف تعداد طلاقهایی است که دفاتر ازدواج و طلاق آن شهر میتوانند به ثبت برسانند.
تغییر سن ازدواج
تا 40،30 سال پیش رسم بر این بود که دختر تا به 18 سالگی میرسید، مینشست گوشه خانه تا خواستگاری در خانهاش را بزند و او را با لباس سفید با خود ببرد. این روزها اما در بیشتر خانوادهها ماجرا عوض شده است. دخترهای 18 ساله خود را برای حضور در کلاسهای دانشگاه آماده میکنند تا بعد از فارغالتحصیلی از دانشگاه به فکر کار باشند و پس از آن اگر فکری ماند و دغدغههای اجتماعیشان اجازه داد، به ازدواج فکر کنند. این سبک زندگی برای پسرها هم در حال تکرارشدن است. اگر تا پیش از این با سبز شدن پشت لب پسرها، مادرها به فکر زدن گرفتن برایشان میافتادند، این روزها، تا پسرشان به دانشگاه نرود، سربازی را نگذراند، کار پیدا نکند و پساندازی نداشته باشد، کمتر کسی دنبال ازدواج است. به خاطر همین است که طبق آمار، میانگین ازدواج مردها، 27.4 و سن ازدواج زنان هم 23.4 شده است. تغییری که البته در شرایط بعد از زندگی زناشویی هم تاثیرات خود را میگذارد. عدم تمایل به داشتن فرزند در زمانهای طولانی و بعد نازایی زوجین، از داستانهای پس از آن است. طبق آمار به دست آمده، بیش از 5/3 میلیون زوج به دنبال راه درمانی برای داشتن فرزند هستند. این آمار البته متعلق به زوجین نابارور است. آمار دقیقی از زوجینی که از همان ابتدا تمایلی به باروری ندارند، منتشر نشده است. ناباروری یک معضل است و عدم تمایل به داشتن فرزند هم مشکل دیگری است که به جامعه و اقتصاد ضربه می زند. افزایش 15 تا 20درصدی ناباروری در بین زوجین و کمک 80درصدی دولت به زوجین نابارور به اقتصاد کشور ضربه سنگین میزند. فشارهای روحی و روانی به آنها از دیگر مشکلات دیگری است که نباید آنها را نادیده بگیریم.
آسیب جدی
آمار بالا رفته است؛ ازدواجهای دوم را میگوییم، ازدواجهای مردان متاهل با دخترانی که هیچگاه ازدواج نکردهاند. در دوره پنج ساله، از سال 92 تا 97، آمار دختران هرگز ازدواج نکرده با مردانی که قبلاً تجربه ازدواج داشتند، تغییر چشمگیری داشته است. سهم این نوع ازدواج در سال 92، ۲.۱درصد بوده است که در سال 97 به ۶.۹درصد رسیده است، در این مدت زمان، این نوع ازدواج با رشد ۳.۳برابری روبهرو شده است. علاوه بر این آمار دیگری هم درباره چند همسری وجود دارد. طبق آماری که در سال 95 منتشر شده است، بیش از صدهزار خانواده با آفت چندهمسری مواجهند. وضعیت این ماجرا استان به استان متفاوت است. به عنوان مثال 14.9درصد از زنان استان سیستان و بلوچستان، با این وضعیت روبهرو هستند. این در حالی است که استان سمنان نسبت به بقیه کشور در شرایط بهتری قرار دارد، تنها 0.69درصد زنان این استان، با معضل چند همسری شوهرانشان مواجهه میشوند.
این آمار درباره ازدواجهایی است که در اسناد رسمی کشور ثبت رسمی شدهاند. درباره بقیه ازدواجها اما آمار دقیقی در دست نیست. وقتی ازدواجی ثبت نمیشود، بنابراین کسی هم نمیداند که چه قدر شایع است. این موضوع درباره ازدواج سفید و ازدواج موقت صدق میکند. شاید بتوان به کارهای تیمی جامعهشناسان اکتفا کرد، اما این رقم و اعداد هم دقیق نیستند. همه نمایندگان مجلس، دولتیها، جامعهشناسان و روانشناسان، از افزایش آمار ازدواج موقت و ازدواج سفید میگویند؛ ازدواجهایی که با نام خانهای روی آب شناخته میشوند. ازدواجهایی که با دلایل مختلف به خاطر دلایل مالی، میل جنسی و گسلهای فرهنگی انجام میشود. ازدواجهایی که صدمات جبرانناپذیری را به پسر و بیشتر از همه به دختر وارد میکند. در زیر پوست سنتی زندگی ایرانی، ازدواج سفید و ازدواج موقت میتواند مانند راه رفتن روی پوست موز لغزنده باشد. شیشه این ازدواج با یک ترک کوچک میشکند، خرد میشود و از هم فرو میپاشد.
تیتر خبرها
-
خوشحالم كنترل میشوم
-
سقف کاذب برای اجارهبها
-
آخرین وضعیت ازدواج در ایران
-
زندهام که روایت کنم
-
عملیات فرار
-
تراژدی در مسـیر زمین
-
شعلهها شرمنده جنگل شدند
-
بایدن هم به دنبال محدودیت موشکی ایران است
-
8 سال روی صدای کفاشیان کار کردم!
-
40 سال زبــان فارسی در رســانه مـلی
-
بابایی جنگ را درست نوشت نه درشت !
-
باید به تغییر نسخه اندیشید