رمزگشایی از نامه دبیرکل مجمع روحانیونمبارز در گفتوگو با عباس سلیمی نمین
عملیات فرار
بعد از انتشار نامه موسوی خوئینیها به رهبرانقلاب موجی از واکنشها نسبت به محتوای آن در فضای سیاسی و رسانهای راه افتاد. نکته قابل تامل اینکه بخشی از جریان اصلاحطلب نیز نسبت به این نامه موضع انتقادی گرفتند. عباس سلیمینمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در گفتوگو با جامجم، نامه موسوی خوئینیها را از زوایای مختلف بررسی کرده است. از نظر سلیمینمین، موسوی خوئینیها نه برای رسیدن به راه حلی برای بهبود ساختار و وضعیت کشور بلکه به منظور شانه خالی کردن از مسوولیتهای اصلاحطلبان در حمایت از روحانی در دو انتخابات ریاستجمهوری 92 و 96 این نامه را نوشته و درصدد است در انتخابات1400 نام سفیدی از خود و جریان متبوعش در افکار عمومی به جای بگذارد.
انتشار این نامه از این جهت قابل تامل است که میان عملکرد جریان اصلاحطلبی و نیروهای اصلاحطلب در ارتباط با ریاستجمهوری و مجلس اختلافات جدی ایجاد شده است. اصلاحطلبان نسبت به تصمیمات مرتبط با معرفی آقای روحانی و حمایت جدی از او و هزینه تام و کمال حیثیت اصلاحطلبی که در پشتیبانی از رئیسجمهور داشتند، معترضند. آنها بهشدت شورای تصمیمگیر در این زمینه را زیر سوال میبرند و خواهان انحلال آن هستند. بهخاطر این فشارها آقای عارف استعفا کرده و آن را اعلام نکردند و در این مدت تلاش کردند بحران را پنهان نگه دارند اما این بحران الان جدی است و بعضی از تشکلهای اصلاحطلب نسبت به مدیریت اصلاحطلبان در این دوره منتقدند. برخی معتقدند نامه آقای موسوی خوئینیها فرافکنی است و تلاش دارد اختلافات در میان اصلاحطلبان را به حاشیه براند و مسائل را از دایره جریان اصلاحطلبی خارج کند. به عبارت دیگر قصد طرح مباحث جدیدی را دارد.
اشاره به طرح مسائل جدید از سوی اصلاحطلبان داشتید. درباره این موضوع و ارتباط احتمالی آن با انتخابات ریاستجمهوری آینده بیشتر توضیح میدهید؟
هدف آنها از طرح مسائل جدید این است که مسوولیت چرخش قدرت را متوجه رهبری کنند. در چرخش قدرت، جریانهای سیاسی مسوول هستند. یک جریان سیاسی نامزد خود را به مردم عرضه میکند و رای می آورد و طبیعتا در قبال این انتخاب هم باید به جامعه پاسخگو باشد. به میان کشیدن نقش رهبری در چرخش قدرت البته با واقعیت تطبیق ندارد و حتی با اظهارات قبلی آقای موسوی خوئینیها هم همخوانی ندارد. ایشان در مورد آقای خاتمی و روحانی و دیگران اظهاراتی داشته که باید اول اینها را پاک کند تا به اظهارنظر جدید بپردازد. آقای موسوی خوئینیها قبلا مدعی بود که ما توانستیم اراده خود را بر نظام تحمیل کنیم. آن زمان که ایشان این ادعاها را مطرح میکرد آیا معتقد بود نظام پاسخگو است؟ قبلا ایشان مدعی بود آقای خاتمی مورد قبول رهبری نیست و ما توانستیم با ایجاد یک جنبش این فرد را بر رهبری تحمیل کنیم. در شرایط کنونی با چه رویی آقای خوئینیها اظهار میکند که اوضاع غیرقابلدوام امروز صرفا معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند، نیست. کسی که چنین ادعاهایی را قبلا مطرح میکرده الان نمیتواند مدعی شود که چرخش قدرت در ایران موضوعیت ندارد. اگر دیروز این حرف را میزدند امروز چرا قائل به موضوعیت چرخش قدرت در ایران نیستند و مدعیاند آمد و شدهای مدیران با نظر رهبری صورت میگیرد؟ این بحث جای تامل دارد چون میخواهند شرایطی بهوجود آورند که این چرخش قدرتی که حاصل اراده جامعه است و این مساله هم کاملا با مذاق غربیها خوش نمیآید . رهبر انقلاب همواره در دوران رهبری خود نشان دادهاند پا را از چارچوب قانون، خارج نمیگذارند و اراده ملت را تعیین کننده مسیر کشور میدانند و این مساله را در مقاطع مختلف مشاهده کردهایم. این رویکرد باعث پیشرفت کشور در عرصه سیاسی است. آمریکاییها هم هوشمندانه در پی آن هستند که این مدل به شکست بینجامد. اگر آقای موسوی خوئینیها در چنین شرایط سختی به تفکیک درباره ضعفها و قوتهای نهادها و قوای مستقر اظهار نظر میکرد تا حدودی قابل پذیرش بود اما آقای خوئینیها چنین کاری نمیکند.
آیا هدف از نگارش چنین نامهای را صرفا میتوان فرافکنی و شانهخالیکردن از پذیرش مسوولیت دانست یا اینکه با هدف زمینهسازی برای مساله خاصی صورت گرفته است؟
به اعتقاد من، تلاش آقای خوئینیها و غربیها این است که رهبری وارد این وادی شود و پاسخگوی ضعفهای عملکرد دولت و سایر نهادها باشد. طبعا در چنین شرایطی به فرض محال اگر رهبری این پیشنهاد را بپذیرند طبیعتا باید در این وادی دخالت کنند و دخالت رهبری هم باعث به هم ریختن این قاعدهمندی میشود. رهبری طبعا در این قضایا دخالت نمیکنند و بر این باورند که روی کارآمدن دولتها ناشی از انتخاب مردم است و باید این فرصت را داد که دولت امور را در دست داشته باشد و اگر نیازی به کمک باشد هم از جانب رهبری کمک صورت خواهد گرفت. آن چیزی که آقای موسوی خوئینیها میگوید به معنای انحلال دولت و پایان کار آن است. در حالی که ایشان در سال 94 در گفتوگو با شرق میگوید که اگر آقای روحانی به تعهداتی که به ما سران اصلاحطلب داده، پایبند نباشد ما موظف به اصلاح او هستیم. اما الان نه تنها اظهارنظری درباره عملکرد آقای روحانی از ایشان نشنیدهایم بلکه همه مسوولیتها و مطالبات را متوجه رهبری میداند. محتوای این نامه در واقع همان خواسته غرب برای بههم ریختن مناسبات قانونی در کشور و بههم ریختگی اوضاع است.
موسوی خوئینیها در بخشی از این نامه ادعا کرده، مشروعیت نظام آسیب دیده است. در این زمینه چه نظری دارید و هدف از طرح چنین ادعایی چیست؟
اصلا فرض کنیم این ادعای ایشان درست باشد. بالاخره آقای موسوی خوئینیها باید بگوید که اگر این مشروعیت آسیب دیده، این اتفاق ناشی از چه رفتارها و رویهها و عملکردهایی بوده است. اگر ایشان دلایل کم شدن اعتماد مردم به نظام را به تفکیک بیان میکرد، شاید این مساله پذیرفتنی بود. آقای موسوی خوئینیها در کنار ادعای خود در آسیب رسیدن به مشروعیت نظام باید بگوید سهم دولتیهایی که خود و جریانش حامی آن بودند و با تمام ظرفیت از آن حمایت کردند چه میزان بوده است. ایشان باید میگفت که بخشی از این آسیب ناشی از عملکرد ما و بخشی از آن هم متوجه دیگر قوا و بخشی هم مربوط به دشمنی غرب و آمریکاست. کمترین انتظار برخورد منصفانه این است که افراد در تحلیل، موضوعات و بخشهای مختلف را با هم تفکیک کنند.
آیا ارتباطی میان انتشار این نامه و تحولات بعدی اصلاحطلبان در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم وجود دارد؟
قطعا. کاری که ایشان با انتشار نامه کرد به مثابه این است که آقای موسوی خوئینیها و جریان اصلاحطبی هیچ مسوولیتی در قبال عملکرد دولت آقای روحانی ندارند و فقط رهبری باید در این زمینه پاسخگو باشد. به عبارت دیگر ایشان میخواهد بگوید هیچ ایرادی متوجه ما نیست و مردم همچنان باید ما را قبول داشته باشند. یعنی به نوعی سلب مسوولیت از اقدامات صورت گرفته. آقای موسوی خوئینیها و جریان اصلاحطلبی با امید به آینده سیاسی، قصد تطهیر خود را دارند. طعبا اگر برنامهای برای آینده سیاسی خود نداشتند این کار را نمیکردند. وقتی آنها نمیخواهند مسوولیت بپذیرند یعنی تلاش آنها بر این است که وانمود کنند پرونده سفیدی در دست دارند و وقتی با مردم مواجه شوند نکته سیاهی در پرونده آنها نباشد. در حالی که باید نسبت به اظهارات، عملکردها و پشتیبانیهای خود نسبت به دولت، مسوول و پاسخگو باشند.
-
خوشحالم كنترل میشوم
-
سقف کاذب برای اجارهبها
-
آخرین وضعیت ازدواج در ایران
-
زندهام که روایت کنم
-
عملیات فرار
-
تراژدی در مسـیر زمین
-
شعلهها شرمنده جنگل شدند
-
بایدن هم به دنبال محدودیت موشکی ایران است
-
8 سال روی صدای کفاشیان کار کردم!
-
40 سال زبــان فارسی در رســانه مـلی
-
بابایی جنگ را درست نوشت نه درشت !
-
باید به تغییر نسخه اندیشید