بنده‌ خوب ِ خدا

بنده‌ خوب ِ خدا

علی مظاهری روزنامه‌نگار

1) از ناگزیری‌های حرفه‌ای ما روزنامه‌نگاران، یکی همین برگزیدنِ نامِ مُستعارست برخلافِ نامِ‌ شناسنامه‌ای، این یکی دیگر برگزیده‌ خودمان است و گویای ابعاد و اضلاعِ نهفته و نگفته‌ شخصیت‌مان قلم و روان و بینش‌مان به دیگر عبارت نامِ مستعار همانا نام اصلی‌مان می‌تواند محسوب شود.
2) «بنده‌ خدا» عظمت و ژرفای این عنوان را تازه وقتی‌ دریافتم که سعادتِ خداداد یار شد و با خودِ حاج آقا محمدرضاالطافی‌نشاط (ره) عارف بزرگوار معاصر آشنا شدم و دو کتاب از سخن‌ فرموده‌هاشان خواندم با این عنوان: در راهِ بنده‌گی؛ بس‌که قدر دارد و قیمت دارد این بنده خدا بودن، گواهی همیشگی‌مان در نمازهامان درباره‌ پیامبرمان است: گواهی‌می‌کنم محمد بنده‌ خداست درعین‌حال پیام‌آورِ اوست یعنی اولویت نه با پیامبری که با بندگی‌ست.
3) بنده‌ خدا. درباره‌ مقام و پایگانِ بلند و فرادسترسِ فرزندِ‌ شگفتارِ ‌امامِ ‌ما علی (ع) بزرگان بسی گفته‌اند: مقامِ شامخِ‌ عباس (ع)... امامِ ما حسین (ع) مالک‌رقابِ هستی است منتها برای زیارتش نخست بایستی عباس را سلام بگویی تا عنایتش را دریابی؛ بلاتشبیه چونان دفتردارِ بزرگان! گفتم  بلاتشبیه. شگفتا ویژگی پرچمدارِ عاشقانِ خدا:العبدالصالح
4) و سردبیر ما دوست و دوستدار ما بنده‌ خداست. او بنده‌ خدا نبود، بنده‌ خدا هست. آخر مگر می‌شود عاشق کربلاییان باشی و چونان خودشان (به اندازه‌ دریافتت) نباشی. آنان عاشقانِ همیشه‌زنده و پاینده‌اند عاشقانِ‌خدا... اکنون روح‌ا...ِ ما با جاودانه‌ها با جاودانگان‌ست خوشابه‌حالش.
5) بار و بارها چنانم می‌نواخت که سرشار می‌شدم از آزرم و کم می‌آوردم در سپاسگزاری. باری به دوست‌کامانه‌گلایه‌ای گفتمش: چنان‌که باید آشناتر نشده‌ایم چنان ریز و درشتِ پیشینه‌ام را دمِ چشمم آورد که حیرتِ ‌محض شدم خودم را پیش از دیدارم کاویده و شناخته و دریافته بود که این از مهرانه‌ها و نواختش بود.
می‌روی و گریه می‌آید مرا/ اندکی بنشین که باران بگذرد