ممنون‌دار  روح‌ا... هستم

ممنون‌دار روح‌ا... هستم

علی اکرمی روزنامه‌نگار

 رفاقت با روح ا... رجایی از آن رفاقت‌ها نبود که به کمیت ده‌ساله یا بیشترش یا تکرار دیدارها بتوان سنجید. رجایی بدون تعارف، از کیفی‌ترین چهره‌های رسانه بود. در یک‌سال گذشته دو سفر همنشین هم بودیم؛ سفری به سیستان و بلوچستان پس از حادثه آتش‌سوزی در مدرسه‌ای در زاهدان و زیارتی هم در اربعین. در سفر سیستان و بلوچستان وقتی به خانه بازماندگان آن کودکان سر می‌زدیم شرایط احساسی و روانی آنچنان تلخ و سخت و صحنه‌های حادثه آنچنان دلخراش بود که تمرکز تنظیم خبر می‌گرفت ، روح ا... اشک در چشم گزارش را به‌سرعت آماده می‌کرد و همزمان پیگیر انعقاد تفاهم‌نامه ایمن‌سازی مدارس هم بود. در تهران هم به تناوب و کرات پیگیر نهایی کردن و ابلاغ تفاهم‌نامه بود و در دوران حضور روح‌ا... در روابط عمومی هلال‌احمر به‌وضوح رویکرد ارتباط این سازمان با رسانه‌ها تغییر کرده بود.
در سفر بعدی از خانه هم مسیر بودیم تا فرودگاه که سیاست‌های رسانه‌ای روز کشور را نقد حرفه‌ای می‌کرد و از طرح‌هایش برای احیای نظام ارتباط با رسانه‌های هلال می‌گفت. در فرودگاه تا هتل نجف دغدغه اصلی‌اش پشتیبانی هیات و اسکان آنها بود. بعد از آن انگار روح ا... دیگری می‌شد. به‌رغم فرصت کم سفر حاضر نبود لذت پیاده‌روی مسیر اربعین را از دست دهد، اما همچنان دغدغه موکب‌های هلال و پشتیبانی از هیات را هم داشت؛ هیاتی ترکیبی از اصحاب رسانه از گرایش‌های مختلف که جمع کردن آنها در یک تیم شاید فقط از عهده او بر می‌آمد. ممنون‌دار روح ا... هستم که از برکت رفاقت با او دوستانی یافتم که اگر میانداریش نبود شاید تا پایان عمر نیز به سمت هم نمی‌رفتیم . ممنون‌دار روح‌ا... هستم که وسیله مهمانی ما در سفری شد که تکرارناپذیر است.
ممنون‌دار روح‌ا... هستم که رواداری و بی‌ارزش بودن مرزبندی‌های سیاسی در مقابل ارتباطات انسانی را برایم به صورت عملی آموزش داد. ممنون‌دار اویم که رفتنش نیز تلنگری بود به ما که فرصت قدر بدانیم و جمع باشیم.