ضرورت بازاریابی علمی تئاتر
روزگاری نهچندان دور بازاریابان در منظرعام، جوانانی بودند با یک کیف و مقداری کاتالوگ در دست که پایپیاده در سرمایزمستان و گرمایتابستان از جایی به جای دیگر میرفتند و محصول خود را تبلیغ میکردند. اکنون اما سالهاست که میدانیم بازاریابی لازمه هر کسبوکاری است، کلیدی برای عرضه بهتر که یا بازار را آماده ورود محصول کرده یا محصول را با توجه به نیاز بازار تنظیم میکند. این مهم تحت عنوان مدیریتبرند، مدیریتفروش و... سالهاست راه خود را در برخی هنرها باز کردهاست اما با آنکه مدتهاست تئاتریها از لزوم معرفی خود به عامه آگاهند، جای خالی بازاریابی علمی در تئاتر همچنان مشهود است. از زمانی که انسان نخستین دور آتش با موسیقی بدوی و حرکات بدن سعی در بیان موضوع موردنظر خود داشت تا امروز که تئاتر انواع مختلف و پیچیدهای یافته، یک مفهوم پابرجاست: ارتباط با دیگری و آنچه صاحبنظران را نگران و گاه آشفته میسازد همین خلأ گفتوگو بین مصرفکننده و تولیدکننده تئاتر است. دود این نبود مفاهمه نیز به چشم هر دو طرف خواهدرفت، تا آنجا که جامعه از بستر عمیق فرهنگسازیِ تئاتر محروم میماند و نمایشها نیز تنها در مواردی خاص چون نمایشهای آزاد، نمایشهای لاکچری یا نمایشهای چهرهمحور شانس درآمدزایی خواهندداشت. از دلایل عدم اقبال مردم، نبود روایتهایی از دل مردم است، متنهای اجرارفته اغلب غیرایرانیاند و در باقی موارد بسیار دیده میشود که نویسنده وطنی و فضای روایی نمایش غیروطنی است، بدیهی است چنین متونی تنها به صرف بیان چند دغدغه واجد شرایط همذاتپنداری مخاطب غیرتئاتری نیستند و به همین سبب تنها جامعهای محدود به تماشای این چنین آثاری مینشینند. اما اگر باور داریم تئاتر یک شغل است باید برای مخاطبان مختلف نمایشهای متفاوتی تولید کنیم. برای تئاترهای مردم محور نیز باید با کمک گرفتن از متخصصان بازاریابی و پایهگذاری بازاریابی تئاتر با مطالعات عمیق جامعهشناسانه و مردمشناسانه تئاترهایی تولید کرد که برای مخاطب جذاب باشد و در عین حال امکان و محملی برای گفتوگو با مخاطب ناآشنا به تئاتر باشد. پس از این مرحله است که میتوان با بازاریابی موثر از نهادهای مختلف حمایت طلبید تا با خرید بلیتهای نمایش و واگذاری آنها پای مردم عادی را به سالنهای نمایش باز کنند.