اسمال زرشكی كه بود و چه كرد

اسمال زرشكی كه بود و چه كرد

امید مهدی‌نژاد طنزنویس

 در اوایل دهه 40‌شمسی، هنگامی كه جمعی از اراذل و لوطی‌ها و اشخاص متفرقه در قهوه‌خانه رمضون‌یخی نشسته و مشغول صرف چای یا استعمال قلیان بودند، مردی تنومند به همراه دو نفر از نوچه‌هایش وارد قهوه‌خانه شد و دستمال یزدی خود را با صدا در هوا تكاند و گفت: اسمال‌ زرشكی كیه؟ در این لحظه یكی از اشخاص متفرقه به‌طور مخفیانه و بدون سر و صدا خود را به كنار در ورودی رساند و بدون آن‌كه شخص تنومند و نوچه‌هایش متوجه شوند از در قهوه‌خانه بیرون رفت.
لحظه‌ای بعد مرد تنومند بار دیگر فریاد زد: به شوما میگم اسمال زرشكی كیه. در این لحظه یكی از اشخاص متفرقه كه فردی لاغراندام بود از جا برخاست و گفت: منم. فرمایش؟ مرد تنومند گفت: اسمال زرشكی تویی؟ فرد لاغراندام گفت: بلی. مرد تنومند به نوچه‌ها فرمان ایست داد و به‌تنهایی به فرد لاغراندام نزدیك شد و گفت: من قسم خورده بودم اسمال زرشكی رو كاردیش كنم، اما الان كه می‌بینم اسمال زرشكی توی ریقویی، فقط و فقط دوتا چك حرومت می‌كنم. وی سپس دو كشیده محكم به صورت فرد لاغراندام زد و او را نقش زمین كرد و گفت: این واسه اون نامردی كه پشت سر من كردی و خودت می‌دونی.
وی سپس به همراه نوچه‌هایش از قهوه‌خانه رمضون‌یخی خارج شد. پس از خروج مرد تنومند، سایر اشخاص متفرقه فرد لاغراندام را از زمین بلند كردند و روی صندلی نشاندند و آب به صورتش زدند و از كتك خوردن وی اظهار تأسف كردند.
فرد لاغراندام گفت: ناراحتی نداره. گولش زدم. اشخاص متفرقه گفتند: چطور؟ فرد لاغراندام گفت: من اصن اسمال زرشكی نیستم. یارو گول خورد اشتباهی منو زد و سپس قارقار خندید. در این لحظه سایر اشخاص متفرقه كه در ابتدا نگران حال او بودند وی را وسط انداختند و چند كشیده محكم به وی زدند و وی را از قهوه‌خانه بیرون كردند.
لازم به ذكر است از سرنوشت اسمال زرشكی واقعی نیز كه قایمكی فلنگ را بست، تا این لحظه اطلاعی در دست نمی‌باشد.