كارنامه شفاف  سینمای ایران

چند نكته و تحلیل درباره فهرستی كه سازمان سینمایی از نام سهامداران حدود 1000 فیلم سینمای ایران منتشر كرده است

كارنامه شفاف سینمای ایران

بابت انتشار فهرست گواهی مالكیت و درصد سهام مالكان حدود هزار فیلم از سینمای ایران باید خرسند باشیم. سازمان سینمایی با انتشار این فهرست در راستای عمل‌كردن به شعار خود مبنی بر شفاف‌‌سازی این اقدام را انجام داده است. با همه انتقاداتی كه به عملكرد رئیس سازمان سینمایی، مانند هر مسؤول دیگری می‌توان وارد دانست، این شفاف‌سازی‌ها، نقطه مثبت كارنامه حسین انتظامی به عنوان رئیس این سازمان است، اما چه نكاتی در این فهرست جلب توجه می‌كند؟

چند نکته
كیفیت سینمای دولتی دهه‌های 60 و 70
این فهرست كه برای نخستین‌بار منتشر شده، نشان می‌دهد تقریبا مالكیت همه فیلم‌های خوب و خاطره‌انگیز دهه 60 و نیمه اول دهه 70 با حوزه هنری و بنیاد سینمایی فارابی بوده است. به عنوان مثال مالكیت «مهاجر» ابراهیم حاتمی‌كیا و «كلوزآپ» عباس كیارستمی با فارابی است و مالكیت «آدم‌برفی» داوود میرباقری با حوزه هنری. فی‌المثل مالكیت اغلب فیلم‌های آن دوره محسن مخملباف هم با حوزه هنری است.
مستقل‌ها، نمك‌گیر دولتند
بخش عمده‌ای از فیلمسازانی كه در دهه 80 و 90 ادعای استقلال داشتند و همواره به سینمای دولتی و حكومتی طعنه و تعریض داشتند همه نمك‌گیر بنیاد سینمایی فارابی هستند. این بنیاد به عنوان بنیادی دولتی یا مالكیت درصدی از این فیلم‌ها را داشته یا مالك كلیت آنها بوده است. مثلا فارابی مالك 25درصد تازه‌ترین ساخته علیرضا رئیسیان بوده است.
از جیب خود برای انقلاب
تحلیل داده‌های این فهرست به ما نشان می‌دهد سینمای دولتی در دهه60 در مفهوم‌سازی موفق بوده است، همان‌طور كه عملكردش را در جلب مخاطب و استقلال نیز می‌توان موفق ارزیابی كرد. در عین حال هر چه به میانه‌های دهه 70 به سمت دهه 80 و 90 می‌رویم، فرآیندی عجیب قابل رصد است. فارابی در فیلم‌هایی مشاركت كرده كه نه باكیفیت بوده‌اند و نه مخاطبی جذب كرده‌اند. حوزه هنری هم هر چند در تولید فیلم‌هایی ارزشی مشاركت كرده، اما در كل نمی‌توان ادعا كرد فیلم‌های پرمخاطبی را تولید كرده است.  دو فیلم از دهه 60 در این فهرست وضع جالب توجهی دارند؛ «دستمزد» مجید جوانمرد و «تشكیلات» منوچهر مصیری. هر دو از فیلم‌های شاخص آن دهه هستند و مالكیت هر دو خصوصی است. مثلا مالك دستمزد حسین فرحبخش بوده، جالب است نه؟ این‌كه ما در دهه 60 سرمایه‌گذارانی داشته‌ایم كه دست می‌كرده‌اند در جیب خودشان و فیلم انقلابی می‌ساخته‌اند بدون كمك دولت.دستمزد، فیلم درجه یكی است با بازی محمد صالح‌علا و مهدی فتحی و در سینمای ایران، فیلم بسیار مهمی است. فكرش را بكنید كه حسین فرحبخش به عنوان نماینده بخشی خصوصی در دهه 60 دست در جیب خودش كرده و برای انقلاب فیلم ساخته است. این نكته بسیار مهمی است.


چند تحلیل
یک اتفاق مثبت
اتفاق خجسته و مباركی است. این شفافیت از جهات متعدد برای سینمای ایران مفید است. آینه‌ای تمام‌نما و مقیاس تحلیل كمی و كیفی در اختیار ما قرار داده است. با انتشار این فهرست، حالا ما می‌توانیم تحلیل‌های گوناگونی به دست آوریم؛ مثلا سهم بخش خصوصی، سهم انقلابی و ارزشی و سهم بخش دولتی را در سینمای ایران می‌توانیم مشخص كنیم. این كارنامه سینمای ایران است كه حالا ورای نگرش‌های شخصی قابل ارزیابی است. با نظر به این فهرست حالا به طور مثال از مسؤولان بنیاد سینمایی فارابی می‌توانیم بپرسیم شما از اوایل دهه 80 تاكنون در تولید این فیلم‌ها مشاركت كرده‌اید و با توجه به گیشه و مخاطب مشخصتان، موفق بوده‌اید؟ همین سوال را می‌توان از مسؤولان سینمایی حوزه هنری هم پرسید.
بنابراین در وهله نخست، انتشار این فهرست اتفاق مثبتی است، چون ما حالا می‌توانیم در فضایی شفاف، در مقام پرسشگر قرار بگیریم.
سهم چشمگیر بخش خصوصی واقعی
سهم بخش خصوصی واقعی در سینمای ایران با انتشار این فهرست مشخص شده است. فهرست به ما می‌گوید بخش خصوصی واقعی سینمای ایران، در جاهایی موثرتر از بخش دولتی ظاهر شده است. مثلا در همان فیلم‌های «دستمزد» و «تشكیلات» كه ذكرشان رفت. اینها انقلابی‌ترین فیلم‌های ما هستند و با بودجه بخش خصوصی واقعی تولید شده‌اند و نه آن‌چنان كه برای این‌گونه فیلم‌ها مرسوم است با بودجه دولتی. این دو فیلم پرمخاطب هم بوده‌اند و هزینه‌ای كه برای تولیدشان صرف شده، به مجموعه تولیدكننده بازگشته است.
فقدان استقلال اقتصادی
سینمای ما به خاطر درهم‌تنیدگی و وابستگی به بودجه رسمی، هیچ‌گاه نتوانسته به لحاظ اقتصادی، موجودیت مستقلی از خود نشان بدهد. هم‌اكنون با انتشار این فهرست، ما می‌توانیم سویه‌های مختلف فقدان این موجودیت مستقل را به بررسی بنشینیم. با انتشار این فهرست و توجه در برخی جزئیات آن، دیگر همه نمی‌توانند آن ادعاهای پرطمطراق مبنی بر استقلال و نیز طعنه و كنایه به سینمای دولتی را به‌راحتی مطرح كنند. فهرست پیش روی ماست و چنان‌كه پیش از این نیز اشاره شده، می‌بینیم برخی از كسانی كه در سال‌های اخیر در ذم سینمای دولتی داد سخن داده‌اند، خود برای تولیداتشان از دولت پول گرفته‌اند.
دست خالی حاكمیتی‌ها
حالا و با انتشار این فهرست، كارنامه ورود‌نهادهای حاكمیتی به بازار سینما نیز به‌نوعی پیش‌روی ماست. امروز می‌توانیم بررسی كنیم آن نهادهایی كه در این فهرست به آنها اشاره شده، چقدر موفق بوده‌اند در گیشه؟ این‌كه می‌گوییم گیشه، فقط ناظر بر جنبه اقتصادی مفهوم نیست، بلكه كیفیت نیز در این مفهوم مطرح است. گیشه یعنی مخاطب. یعنی مردم پول بدهند كالایی را بخرند و وارد چرخه تولید و مصرف بشوند. حالا با انتشار این فهرست می‌توان پرسید نهادهای دولتی و حاكمیتی چقدر به تقویت این چرخه اقتصادی كمك كرده‌اند؟ البته فهرست پیش‌روی ماست و می‌توانیم بگوییم تقریبا هیچ كمكی! این فهرست همچنین ادعاهای پرطمطراق عده‌ای در سینمای دهه 60 و 70 مبنی بر سینمای معناگرا را توخالی جلوه داده است؛ سینمایی كه می‌خواست وجه سرگرم‌كنندگی سینما را به طور كامل از آن بزداید، حالا چه پاسخی دارد؟
فقط تولید كرده‌اند، همین!
فهرست به ما می‌گوید نهادهای دولتی، چه بنیاد سینمایی فارابی، چه حوزه هنری، چه سازمان اوج، چه انجمن سینمای دفاع مقدس، چه موسسه شهید آوینی و... بسیار به تولید در سینمای ایران علاقه‌مند بوده‌اند و حالا سوال این است چرا در چرخه اكران و توزیع ورود نكرده‌اند؟ ما برای كجا و چه كسی فیلم تولید كرده‌ایم؟ آیا این سرمایه‌گذاری در حوزه تولید، در حوزه اكران و تبلیغات نیز وجود داشته است؟ فهرست به ما می‌گوید خیر! نتیجه این است كه برخی فیلم‌ها بدون مخاطب مانده‌اند. مثل این است كه ما چرخه تولید فلان كالا را راه بیندازیم و به این فكر نكنیم كه آیا عرضه این كالا با تقاضایی هم روبه‌رو خواهد بود؟ برای تبلیغ و توزیع این كالا نیز هزینه كنیم. یكی دیگر از نكات قابل‌توجه انتشار این فهرست، تحلیلی است كه از همین نقطه ضعف می‌توان به دست داد.