دود اختلاف شهرداری و دولت به چشم شهروندان تهرانی میرود
چرخ دولت با شهر نمیچرخد
گلایه همیشگی شهرداری از دولت، بیاعتناعی همواره به مدیریت شهری است. این فرمول ثابت معادله چند مجهولی ارتباط شهرداریها و دولتها در چند دهه گذشته است. فرقی هم نمیکند که شهردار و رئیس دولت از نگاه سیاسی همسو باشد یا نباشد، رفیق باشد یا رقیب. در دو دهه گذشته مدلهای متفاوتی از انواع ارتباط بین این دو نهاد شکلگرفته و نتیجه همه آنها طبق همان فرمول همیشگی پیشرفته است و شهروندان هم تماشاگران بازنده آن بودهاند. با انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار و پیش از آن تشکیل شورای شهری یکدست بسیاری گمان بردند معضل همیشگی این اختلاف حل شده است، برخلاف تصور عموم بر اینکه همسویی دولت و مدیریت شهری تهران به لحاظ سیاسی سبب بهبود رابطه میان این دو نهاد خواهد شد اما درون رابطه دولت با شهرداری حکایت از عدم پایبندی دولت به انجام تکالیف قانونی در قبال پرداخت هزینههای استقرار پایتخت در تهران دارد و انگار همچنان قرار نیست اتفاق تازهای که حاکی از بهبود این رابطه باشد، بیفتد. گرچه پیش از این هم نشانههای این اختلاف به شکلی آشکار در رسانهها مطرح شد (از ماجرای ملک جماران گرفته تا راه ندادن شهردار به جلسات هیات دولت) اما همین چند روز پیش شهردار تهران بهصراحت اعلام کرد دولت تا وقتی مجبور نباشد به وظایف قانونی خود عمل نمیکند. پیروز حناچی گفت: «اگر دولت مجبور نباشد به شهرداریها کمک نمیکند، مثلا در موضوع حملونقل عمومی و کرونا، دولت به اجبار در این زمینه کمک کرد، اما این نگاه، نگاه راحتی نیست و منابع در دولت بهراحتی اختصاص پیدا نمیکند.» حالا ماجرا اساسیتر است و با توجه به چالشهای همیشگی اداره پایتخت از جمله ترافیک یا آلودگی هوا دود این رابطه سرد و شکرآب به چشم شهروندان پایتخت میرود و بس.
شهرداری از آنجا به ساختمان پاستور رفت تا دو دوره چهارساله رئیس جمهور ایران شود. دوره ریاست جمهوری احمدینژاد شامل سه ماه سرپرستی علی سعیدلو بود و پس از آن محمدباقر قالیباف از سوی شورای شهر به شهرداری پایتخت رسید. دورهای که 12 سال به طول انجامید. چهار سال ابتدایی ریاست جمهوری حسن روحانی هم محمدباقر قالیباف به عنوان منتخب شورای شهر در شهرداری ماند اما با تغییر اعضای شورای شهر نام شهردار تهران هم تغییر کرد. محمدعلی نجفی و محمدعلی افشانی هرکدام شش ماه روی صندلی ساختمان بهشت نشستند تا بالاخره شورای شهر پیروز حناچی را به عنوان شهردار تهران معرفی کند.
رفیق بهتر است یا رقیب؟
انتخاب اعضای شورای شهر تهران از فهرست چهرههای همسوی دولت و بر سر کار آمدن شهردارانی که به لحاظ گرایش سیاسی و فکری با دولت همراستا بودهاند، این انتظار را در بین کارشناسان و شهروندان ایجاد کرده که حداقل در بحث تامیناعتبار مترو و اتوبوسرانی، دولت به تکالیف و تعهدات خود عمل کند. این اتفاق اما هنوز نیفتاده و چینش تازه که امیدواری بسیاری را هم برانگیخته بود به جایی نرسید. پس چینش ایدهال برای این ترکیب چیست؟ تنش میان شهردار و ریاست دولت اتفاق تازهای نیست و در دوره گذشته مدیریت شهری به دلیل اختلافات پررنگ میان شهردار وقت تهران با رئیسجمهور سابق که خود پیشتر در کسوت شهردار، سکان اداره شهر را به دست داشت، مبلغ ناچیزی از کمکهای دولتی بهصورت سالانه از سوی دولت به شهرداری پرداخت میشد. اما با انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار از سوی شورای شهری یکدست و همزمانی آن با ریاست جمهوری حسن روحانی این فرضیه را قوت بخشید که قدرت چانهزنی شهردار و حضورش در هیات دولت میتواند مشکل تاریخی اعتبار را حل کند. اتفاقی که نه تنها نیفتاد که حالا سرباز کرده است و شهردار پایتخت دیگر از میزان بدهی دولت گلایه نمیکند و معتقد است دولت تا مجبور نشود اعتباری برای شهر در نظر نمیگیرد. هر چند زهرا نژاد بهرام، عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران مساله موجود میان پیروز حناچی و حسن روحانی را حاصل از یک سوءتفاهم میداند و معتقد است « هر اتفاقی در پایتخت روی فضای اجتماعی و سیاسی سایر استانها و کشور تاثیرگذار است و به همین دلیل حضور شهردار تهران در جلسات هیأت دولت ضرورت دارد و باید سوءتفاهمهای ایجاد شده برطرف شود.» از سوی دیگر اما محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران هفته گذشته از فرسایشی شدن این کدورت پیش آمده گلایه کرده و نوشته است « از آقایان روحانی و جهانگیری می خواهم که اجازه دهند روابط شهرداری و دولت ترمیم و کدورت ها کنار برود. بهبود وضعیت شهرداری و دولت جزو وظایف رئیس شوراست که قطعا در یک سال باقیمانده سعی می کنم این رابطه را که کمی خدشه دار شده، مجدد برقرار کنم و شهردار مجدد به جلسات هیات دولت برود.» اما چرا تصور همسویی دولت با شهرداری امیدبخش بود؟ مهدی چمران، رئیس پیشین شورای شهر به ما میگوید: «همسو بودن شهردار و دولت حتما به مشکلات شهری ارتباط دارد. قاعدتا این همسویی باید به کم شدن مشکلات شهری منجر شود، اما به عقیده من پیش از این همسویی باید قانون در این میان حاکم باشد نه دوستی و رفاقت و همسویی سیاسی و همجهتی. این تصور که همسویی این دو نهاد قدرت چانهزنی افراد را بیشتر میکند هم با حاکمیت قانون حل شدنی است و نیازی به همسویی نیست وقتی حرف اول و آخر را قانون بزند.»
پرداخت طلب، کمک نیست
بیشترین محل اختلاف دولتها و شهرداریها حداقل طی دو دهه اخیر مشکلات اعتباری بوده است. همیشه پایان دوره شورای شهر با آماری از میزان بدهی دولت به شهرداریها همراه بوده و آنقدر این ماجرا کشدار شده که این طلب حتی به ابزاری سیاسی تبدیل شده است. آنطور که مرتضی طلایی، نایب رئیس پیشین شورای شهر تهران به جام جم میگوید: «بر اساس سندهای منتشر شده در دوره اخیر میزان بدهی دولت به شهرداریها طی فقط 20 روز از 56 هزار میلیارد تومان به 69 هزار میلیارد تومان تغییر یافته است.» موضوع بدهی دولتها از جایی به نوعی ابزار فشار سیاسی محسوب میشود که شهرداریها را با آواری از مشکلات در پیش افکار عمومی معرفی کند. اما تصور عموم از این میزان بدهی چیست؟ مهدی چمران سه دوره ریاست شورای شهر تهران را به عهده داشته است به ما میگوید:«وقتی حرف از ندادن پول از سوی دولتها میشود این نکته معطوف به چند مورد است، یکی از این موارد مترو است، دومی درباره اتوبوسهای شهری است که بر اساس قانون 5/82درصد هزینه آن باید از سوی وزارت کشور تامین شود و دیگری هم هزینه بافت فرسوده تهران است که طبق قانون باید 50 درصد عوارض بافتهای فرسوده در صورت نوسازی را دولت بپردازد. هزینهای که هیچوقت به هیچ شهری پرداخت نشد. در باور عمومی ذهنیتی وجود دارد که شهرداریها از دولت کمک میخواهند در صورتی که این کمک نیست و بر اساس قانون حقی است که باید دولتها به شهرداری بدهند.
وقتی دولت مجبور نیست
وظیفه اصلی دولت در پرداختهای اعتباری مربوط به ناوگان حملونقل شهری است. تهران به تأمین 3000 دستگاه اتوبوس نیاز فوری دارد تا بتواند همین وضعیت فعلی ناوگان حملونقل عمومی را حفظ و تعدادی از اتوبوسهای فرسوده در حال تردد در شهر را از رده خارج کند. درعینحال نیاز واقعی تهران با توجه به آمار روزانه سفرهای درونشهری در حال حاضر 9000 دستگاه اتوبوس است که بهاینترتیب باید 6000 دستگاه اتوبوس برای رسیدن به نقطه مطلوب و افزایش سهم اتوبوسرانی از پوشش سفرهای روزانه شهروندان تأمین شود. این در حالی است که از سال ۸۹ تاکنون حتی یک دستگاه اتوبوس توسط دولت به شهرداری تهران واگذار نشده و معدود اتوبوسهای جدید نیز از طریق بخش خصوصی تأمینشده است. در حوزه یارانه بلیت مترو نیز رقم مصوب مجلس طی سه سال گذشته برای هرسال ۷۰ میلیارد تومان بوده است. آنطور که مسؤولان شهری میگویند حتی یک ریال از این ارقام در سه سال گذشته هنوز تخصیص پیدا نکرده است. پرداخت یارانه بلیت اتوبوسرانی تهران نیز از سال ۹۵ تاکنون متوقف بوده تا اینکه اخیرا اخباری مبنی بر پرداخت ۱۰میلیارد تومان از حدود ۶۱۶ میلیارد تومان یارانه اتوبوسرانی پایتخت منتشر شد!