گزارشی از برنامه «روایت حبیب» که سراغ ناشنیدههایی درباره سردار شهید حاجقاسم سلیمانی رفته است
ولیکن حبیب نیست
بعضی از آدمها آنقدر بزرگ هستند که با رفتن هم تمام نمیشوند و مثل سردار شهید، حاجقاسم سلیمانی پروازشان هم شروع قصه تازهای است که جریانی به وسعت یک دنیا را به راه میاندازد. بعد از این پرواز، گروهها و افراد زیادی دست به کار شدند تا زندگی حاجقاسم را روایت کنند و از جریانهایی که شاید هیچکدام از آن نشنیدیم بگویند، روایتهایی که داستان هرکدام از آنها پر از ناشنیدههایی است که دانستناش خالی از لطف نیست. این شبها هم برنامه «روایت حبیب» در شبکه سه، در همین مسیر دست به کار شده است و سراغ بخشی از زندگی حاجقاسم رفته که از آن کمتر گفته شده. میشود گفت از اول قصه ورود او به جبهههای جنگ و اتفاقاتی که از 40 سال پیش توسط او رقم خوردند. این برنامه هر شب میزبان کسانی میشود که به شکلی همراه سردار بودند و تجربه این حضورها را در طول گفتوگوهایی که دارند، روایت میکنند. مجموعه هفت قسمتی، به تهیهکنندگی محمدمهدی سموعی که توسط «مکتب حاجقاسم؛ حفظ و نشر آثار شهید سلیمانی» تولید شده و با اجرای نادر طالبزاده، هر شب ساعت 20 روی آنتن میرود. در ادامه با تهیهکننده این روایت گپ زدیم تا از فراز و نشیبها، محوریت و جزئیات تولید این برنامه باخبر شویم.
منابع دیده نشده
بهگفته سموعی پیشتولید این برنامه از چندین ماه پیش شروع شده است، همچنین از آنجایی که آرشیو متمرکزی درمورد حاجقاسم و دوران جنگ او وجود نداشت؛ این کار به زمان بیشتری نیاز داشت. در این بین مکتب و بنیاد حاجقاسم سلیمانی، در این چند ماه توانستند آرشیوهایی از ایشان را که به دوران دفاعمقدس برمیگردد از کرمان و سراسر کشور و مناطق جنگی جمع کنند. او افزود: میتوان گفت ما برای اولینبار در این برنامه سعی کردیم تا شاهدمثالهایی را که فرماندهان محترم در گفتوگو مطرح میکنند به صورت آیتم، بین صحبت مهمانان نشان دهیم و از این خاطرات و اتفاقات در طول صحبتها رونمایی کنیم. من از بینندگان خواهش میکنم که این برنامه را ببینند و از فضایی که اجرا شده لذت ببرند.
این تهیهکننده در ادامه با اشاره به اتفاق دیگری که در جریان شکلگیری این گفتوگوها ایجاد شده، عنوان کرد: اتفاق خوبی هم که در این بین رخ داد این است که بچهها در دفتر تهران لوکیشنی را طراحی کردند تا همرزمان و سردارانی که با حاجقاسم بودند، به آنجا بیایند و تاریخ شفاهی که با خودشان از ایشان در زمانها و فضاهای مختلف دارند را روایت کنند. بخشی از این صحبتها به صورت آیتمی در این برنامه استفاده شده و قسمت دیگری از آن هم بهعنوان گنجینه دفاعمقدس ثبت و ضبط میشود تا در آینده بیشتر بشود به آن رجوع و از آنها استفاده کرد.
روایت متفاوت و یک اتفاق تازه
در این دست برنامهها که پیرامون یک چهره شکل میگیرد، شیوه روایت و نگاهی که در این مسیر وجود دارد از مواردی است که میتواند آن برنامه را با بقیه متمایز کند. روایت حبیب هم بهواسطه بخشهای تازه و دیده نشده از زندگی سردار شهید، به خودی خود با بقیه همگروهیهایش تا حدی این تفاوت را دارد اما اینکه در طول این گفتوگوها قرار است آن تمایز چطور بیشتر به چشم بیاید و اصلا آیا به فکر این ماجرا بودهاند یا نه؟ موضوعی بود که سموعی در پاسخ به آن میگوید: قاعدتا اهل هر کیش و دین و آیینی که باشیم، باید برای کسانی که به خاطر مرز، وطن و اعتقادمان جانفشانی کردند، احترام قائل باشیم و این در همه فرهنگها وجود دارد. در این بین من و دیگر همکارانم با چنین کارها و تلاشهای رسانهای شاید تنها بتوانیم گوشهای از رشادتها و بزرگواریهای امثال حاجقاسم را صرفا بیان کنیم. ما در این فضا اغلب غافل هستیم و الان در این زمان و مکان است که تازه متوجه میشویم که این بزرگان چه ابعاد شخصیتی داشتند و چه حقی به گردمان دارند. به همین دلیل تلاشمان این است که ادای دین کنیم. من پیشتر هم برنامههای دفاعمقدسی داشتم، مثل چهل هشت با اجرای مسعود دهنمکی که دو سال پیش با شبکه چهار آن را ساختیم ولی آن هم قابلمقایسه با روایت حبیب نیست، چون این برنامه و شخصیت حاجقاسم، شخصیت عظیمی است که امثال بنده سعی میکنیم از این رود خروشانی که حتی بعد از شهادت ایشان جاری شده، به اندازه ظرفیت خودمان برداریم.
آیا به جز بحث دفاعمقدس و جنگ قرار است روایتهای دیگری از زندگی ایشان را هم ببینیم؟ این سوالی بود که سموعی در بخشی از این گپ و گفت، در پاسخ به آن بیان کرد: من در صحبتی که از آقای قالیباف در طول این گفتوگوها شنیدم این بود که همه رزمندگان و بچههای دفاعمقدس در برههای وارد بحث جهاد و مجاهدت شدند اما حاجقاسم جزو تنها افرادی است که عین 40سال گذشته را در میدانهای مختلف جهان بوده و حتی زمانی که جنگ تمام میشود، برای بحث ایجاد امنیت، فرمانده قدس شرق کشور میشود و ماجرای مبارزه با اشرار را 10سال تجربه میکنند، بعد از آن هم در سپاه قدس بودند و جنگهای متعدد را پشتسر گذاشتند که یکی از آنها جنگ 33روزه و بحث اخیر سوریه بود یا نقشی که ایشان در موضوع یمن داشتند. قالیباف میگفت همه ما به کارهای دیگری مشغول شدیم اما این حاجقاسم بود که تمام طول 40سال گذشته را به جهاد پرداخت و با وجود آنکه برنامه، مجموعهای است که قرار است مقطع جنگ سردار را بررسی کند ولی ناخودآگاه خیلی وقتها سؤالات یا فضای گفتوگوها به سمت موارد مختلفی مثل حضور او در نیروی قدس و... میرود و نکات و خاطراتی بیان میشود.
چرا روایت حبیب؟
شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید چرا عنوان روایت حبیب روی این برنامه گذاشته شده است، او میگوید: اسمی که حاجقاسم در بیسیم به عنوان فرمانده داشتند، حبیب بود و این شبها هم ما در حال روایت از فرماندهی هستیم که موسس تیپ و سپس لشکر 41ثارا... بوده، به همین دلیل این عنوان را برای برنامه انتخاب کردیم. بعد از شهادت حاجقاسم، گروههای زیادی به سراغ زندگی ایشان رفتند، اتفاقی که نشان میدهد چنین جریانها و برنامههایی همچنان ادامه خواهند داشت، در مورد روایت حبیب هم سموعی در آخر گفت: ادامه دار بودن این جریان هم بیشتر به دوستان مکتب برمیگردد اما تاجایی که من اطلاع دارم، این مرکز برنامهریزیهایی کرده اند که شروعش با روایت حبیب است و بعد از آن برنامههای متنوعی در حوزه فرهنگی تدارک دیده شده است. همانطور که حیات و مبارزه حاجقاسم باعث برکت بود، شهادتشان هم نهال حرکت جبهه مقاومت را آبیاری کرده و منشا تولیدات و موج رسانهای تازهای شد و فکر میکنم تا سالگرد ایشان شاهد موارد تولیدی جالب توجهی باشیم که تاجایی که اطلاع دارم، جزو آثار فاخری هستند.
کدام چهرهها میآیند؟
در بخشی از این گپ وگفت صحبت از انتخاب مهمانان شد، افرادی که اصل موضوع توسط آنها و در طول گفتوگوها روایت میشود، سموعی درباره جریان و نگاهی که در خصوص گزینش و دعوت از مهمانان مهمانانی که در روایت حبیب حاضر شدند، اغلب جزو چهرههای شناخته شده این فضا هستند. کسانی مانند آقایان قالیباف، رئیس مجلس که در جنگ با ایشان آشنا شدند، محسن رضایی فرمانده سپاه در دوران جنگ و دبیر مجلس تشخیص مصلحت کنونی، عزیرجعفری فرمانده قبلی سپاه، علی فضلی جانشین معاونت هماهنگ کننده سپاه، حاجباقری که از همراهان حاجقاسم بوده، علیرضا رزم حسینی استاندار فعلی خراسان رضوی که از کرمانیهایی هستند که همراه شهید سلیمانی بودند، سردار اسدی که ایشان هم از همرزمان حاجقاسم بودند و....
2 جهان داریم
یکی قبل و یکی بعد از شهادت حاج قاسم
شما اصولا کمتر در جایگاه مجری در برنامهها دیده میشوید، چه شد که در روایت حبیب حاضر شدید؟
زمانی که این برنامه به من پیشنهاد شد چون موضوعش سردارسلیمانی بود، آن را با کمال میل و افتخار پذیرفتم. معمولا در برنامهها من خودم مهمان برنامه را انتخاب میکنم و چند روز و چند ساعت قبل با مهمان صحبت و یادداشتبرداری میکنم، اما اینجا چنین فرصتی نبود و زمان کوتاهی برای صحبت قبل از مصاحبه داشتیم. با این حال اغلب گفتوگوها خوب از آب درآمد و کسانی که با آنها صحبت کردهبودیم، از افرادی که با ایشان تا آخر بودند یا از ابتدای جنگ از فرماندهان بودند، نکات زیبا و جالبی را گفتند که در مجموع بعد از پخش هفت قسمت شاهد برآیند خوبی خواهیمبود.
شما اغلب در برنامههایتان وارد بحث یا سوالات چالشی میشوید، اینجا با چه نگاهی این گپها را پیش بردید و در واقع این مسیر را با چه نگاهی دنبال کردید؟
درست بعد از شهادت ایشان من تقریبا 10 برنامه داشتم که بیشتر با مهمانان آمریکایی و بعضا روس مصاحبه کردم، برنامههای زندهای که در آن نظر کارشناسان و کارمندان ارشد نظامی آمریکایی را که منتقد آن دولت هستند جویا شدم، این جنبه قدرت دیپلماتیک ایشان و اینکه توانست نیروهای خارج از ایران را جذب کند و علیه داعش بجنگد و در آخر هم منجر به شهادت ایشان به دست رئیسجمهور آمریکا شد، بستری بود که خیلی از این آمریکاییها با شدت و حرارت دربارهاش صحبت میکردند. در این بین آن بخش قصه مقاومتی که در سوریه و لبنان اتفاق افتاد برایم خیلی مهم بود و در این گفتوگوها هم یکی از موضوعاتی که مطرح میکردیم،همین تسلط ایشان در امر دیپلماسی بود؛ چون این یکی از ویژگیهای جذاب سردار است و جا دارد بیش از اینها روی آن کار شود و مستندات و آثاری دربارهاش نه تنها برای ما که برای جهان ساخته شود.
صحبت درباره شخصیتهای برجسته همیشه با حساسیتهایی در رسانه همراه است، برای این برنامه شما برای نزدیک تر شدن به شخصیت حاج قاسم و پیش بردن گفتوگوها، از چه منابعی استفاده کردید؟
بخشی از این اطلاعات از رسانههای غربی میآید و بخشی هم به گفتوگوهایی برمیگردد که خیلیهایشان مهمان ما در کنفرانسهای افق نو بودند. با همه اینها این برنامه کاملا واضح است و نقطه ابهامی ندارد به همین دلیل لازم نیست که کسی کار خاصی انجام دهد. نحوه شهادت ایشان و بعد هم موقعیت انتقام گرفتن ایران که فعلا درگیر تعویق است، صحنه دراماتیک قوی است که ادامهاش را همچنان شاهد هستیم. نکته دوم هم این است که آمریکایی که طراحی شهید کردن ایشان را به عهده گرفته، در معرض فروپاشی است؛ جریانی که مثل بعضی از اتفاقات دیگر، بعد از شهادت ایشان سرعت پیدا کرد. اینها مواردی است که در بعضی از قسمتها و مصاحبهها به آن اشاره میکنم ولی بیشتر به جنس برنامه خودم و مهمانانی که از آمریکا دعوتشان میکنم، میخورد.
بله و به نظر میآید که در روایت حبیب چندان به دنبال ایجاد چالش و چنین فضایی نیستید، چون ساختار برنامه چنین چیزی را نمیطلبد.
درست است؛ چرا که این برنامه تبیین است نه چالش و در آن از دوستان ایشان که در عملیاتهای مختلف مثل سوریه با ایشان بودند تا فرماندهان کل مثل محسن رضایی دعوت میشود و شنیدن این روایتها از زبان آنها خیلی شیرین است. اگر همه اینها را کنار هم بگذارید تصویر جذاب و تا حدی کاملی درباره ایشان شکل میگیرد، البته واقعا همه چیز را هم نمیشود گفت و بعدها باید مکتوب شود اما این موزائیکی در این چند شب کنار هم چیده شده، تصویر خوبی را ارائه میکند که به واسطه آن میشود تاحدی دید که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد.
بعد از این برنامه اگر بخواهید درباره حاجقاسم توصیفی داشته باشید یا صحبتی از ایشان که در ذهنتان است را مطرح کنید، چه میگویید؟
ایشان فرمانده منحصر به فردی بود که خداوند شهادتشان را در این مقطع زمان قرار داد، شهادتی که مثل حیاتشان بسیار مهم است و باعث نشر و انفجار روحیات و رخدادهای جدیدی در صحنه جهانی شد. ما یک جهان قبل از شهادت ایشان داریم و یک جهان هم بعد از رفتن او. یکی از این ابعاد هم علاوه بر مساله کرونا و این ویروس دستساز، بحث شمارش معکوس برای فروپاشی آمریکاست.
حاجقاسم واقعا یک شهید زنده بود
محمدباقر قالیباف که اولین مهمان این برنامه بود و به گفته خودش آشناییشان با حاجقاسم به دوران دفاعمقدس و جبهه برمیگردد، در بخشی از صحبتهای اولین روایت حبیب با اشاره به شخصیت ایشان گفت: همه ویژگیها و شخصیت حاجقاسم در دوران دفاعمقدس شکل گرفت. حاجقاسمی که در ۶۳سالگی به شهادت رسید با حاجقاسمی که در ۲۵سالگی به شهادت رسید مراحلی را طی کرد. شخصیت حاجقاسم در حوزه جنوب شرق کشور نیز مورد توجه بود. این منطقه درگیر مشکلات مختلف و ناامنی بود، مردم هم آنجا دچار گرسنگی بودند و سردار سلیمانی در این حوزه هم تاثیرگذار بود. در پی این سالهایی که گذشت حاجقاسم یاد گرفت و تجربه کرد. او در آن مناطق در دل روستاها و در دل مردم رفت و محرومیتها را فهمید. او خود رنج کشیده و زحمت کشیده بود به همین دلیل ایشان از چهرههای برجسته دفاعمقدس بودند. اثرگذاری ایشان را ما در میدان جنگ شاهد بودیم. هیچکس نمیتواند نقش او را در طراحیها و در والفجر۸ نادیده بگیرد. هیچکس نمیتواند عظمت او را در عملیات کربلای۵ نبیند. قالیباف در بخشی از صحبتهایش با تعریف خاطرهای ادامه داد: روزی حاجقاسم از فردی که در سیستان و بلوچستان رزمندگان ما را به شهادت رسانده بود، خواست در کرمان با ایشان دیدار کند. حاجقاسم به او وعده داده بود در امان است. پس از اینکه صحبت آنها به پایان رسید حاجقاسم او را رها کرد و پای حرف خود ایستاد، گرچه بعدها آن فرد در یکی از درگیریها کشته شد. اینها ویژگیهای حاجقاسم است. او در دلها رسوخ میکرد، چون بامحبت بود. هیچگاه فردی از دست او ناراحت نمیشد. حتی زمانی هم که به برخی افراد برای کار مردم تشر میزد دعوای او هم لذتبخش بود. مردمداری از دیگر ویژگیهای ایشان بود. هر تصمیم ایشان مبنای مردمی بودن داشت. اگر از کسی ناراحت میشد و حرفی میزد فردا برای دلجویی به او زنگ میزد. حاجقاسم زنده بود، ولی هیچوقت برای خودش زندگی نکرد. همیشه برای انقلاب و اسلام و مردم زندگی کرد. او واقعا یک شهید زنده بود.
او میگوید: بسیاری حاجقاسم را در این چند ساله میشناسند، اما ایشان همیشه خدمت کرد و قصد نداشت دیده شود. مکتب سلیمانی یعنی این. ایشان یک فرمانده شجاع ارشد و اثرگذار در دفاعمقدس بود. حاجقاسم با چه چیزی هژمونی آمریکا را برهم زد؟ ایشان دشمنشناس بود. نگاه سیاه و سفید و شیعه و سنی نداشت و هر که را به فرهنگ اهلبیت احترام میگذاشت را به پای کار میآورد. ایشان با اعتقاد به سنتهای الهی با مردمداری و با اخلاص ۲۰سال آمریکا را در خلیج فارس زمینگیر کرد. البته باید بدانیم آن قاسم سلیمانی که در نوجوانی کفش به پا نداشت و در روستایی محروم به سر میبرد، این فرهنگ جماران و مکتب حضرت امام و اهلبیت او را پرورش داد و امروز شاهد مکتب سلیمانی هستیم.