در روز ملی روستا سراغ بچههای استارتآپ روستاتیش رفتیم که با هدف توانمندسازی و توسعه جامعه محلی روستایی، در حال فعالیتاند
تنور روستا را روشن نگهدار
میخواهند عمر روستاها به پایان نرسد؛ آتشی که از گذشته در دل روستاها روشن بوده، شعلهور بماند و جمعیتشان روزبهروز کمتر نشود. بچههای استارتآپ روستاتیش، از دیماه سال گذشته با همین هدف و با ابزار تکنولوژی به کمک جامعه روستایی کشورمان آمدهاند تا با کشف و احیای ظرفیتهای پایدار محلی و افزایش انگیزه و روحیه همکاری بین آنها، روستاها را به توسعه پایدار برسانند؛ هدفی که از روز اول برای خودشان تعریف کردهاند و تا اینجای مسیر از نتیجه کارشان راضیاند؛ کاری که میگویند محصولش را در سالهای آینده برداشت میکنند. برای مینا کامران و احسان مهتدی، زوج جوان ایرانگردی که سالها با دوچرخه از روستاهای مختلف کشورمان میگذشتند، حالا روستاتیش یک دستاورد بزرگ است؛ فضایی برای بهتر دیده شدن محصولات تولیدی روستاییان، فرصتی برای خودکفایی و البته توسعه روستاها؛ چراکه منابع مالی اجرای پروژههای توسعهمحور در روستاهای هدف این شرکتنوپای کارآفرینی، از فروش محصولات خود آنها تامین میشود و این یعنی اعتقاد به یک باور خوب؛ اینکه جوامع محلی خودشان از توان و ظرفیت لازم برای توسعه برخوردارند.
دلیل مهاجرت؛ نبود کار
حاشیهنشینهای مهاجر، اولین جرقه را در ذهن این تسهیلگر اجتماعی بهوجود آوردند تا ایدهای را به اجرا بگذارد که هدفش جلوگیری از مهاجرت روستاییان باشد:« در این برخوردهایی که با حاشیهنشینها داشتم احساس کردم من باید بروم در سرمنشأ ماجرا کار کنم، یعنی همان جامعه روستایی. من حدود 12 سال با همسرم در شهرهای مختلف ایران با دوچرخه سفر میکردیم و روستاهای زیادی را از نزدیک دیده بودیم و همیشه هم صمیمیت، مهربانی و سبک زندگی روستاییان ما را تحتتاثیر قرار داده بود. همین شد که تصمیم گرفتیم تمرکز فعالیتهایمان را روی توسعه روستاها بگذاریم؛ چرا که از نظر ما عامل اصلی که باعث مهاجرت روستاییان میشود و در روستاها وجود ندارد، نه بحث فقدان امکانات است و نه بحث زیرساختهای آموزشی و بهداشتی. بهنظر ما، دلیل مهاجرت، نبود شغل و درآمد است و به همین دلیل خیلی وقتها جمعیت جوان از روستا میروند و روستا میماند و جمعیت سالمندش.»
جای خالی بازار فروش
آنها همینجا بود که تصمیم گرفتند فضایی را بهوجود بیاورند که بهواسطه آن حداقل یک جوان در روستایش بماند و توانمند شود و از پس هزینههای زندگیاش بربیاید. در جریان این فعالیتها بود که این زوج جوان حس کردند که به یکی از نیازهای اصلی جامعه روستایی هیچوقت خوب پاسخ داده نشده؛ نیازی که کامران دربارهاش میگوید:« ما دیدیم که روستاییها خیلی وقتها محصولات باکیفیتی هم تولید میکنند اما نمیتوانند بهخوبی آن را مارکتینگ کنند چون دسترسیهای محدودی دارند. از طرف دیگر یکسری روستاها هم محصول دارند اما کیفیت چندان خوبی برای ارائه ندارند چون اصول پایداری به آنها یاد داده نشده است.»
او در توضیح بیشتر میگوید:« ما در جریان این فعالیتها دیدیم که انجمنهای مختلف در روستاها و مناطق حاشیهای کار تسهیلگری انجام میدهند ولی وقتی از آن منطقه بیرون میآیند، کاری که راه افتاده از بین میرود؛ چراکه بیشتر وقت تولیدکنندگان، صرف تولید میشود و نمیتوانند برای بازاریابی و فروش زمان بگذارند یا امکاناتش را ندارند.»
آنها همینجا بود که تصمیم گرفتند وارد میدان شوند:« ما فکر کردیم قرار نیست صفر تا صد همه کارها در روستا انجام شود و بهتر است یک شبکه بهوجود بیاید تا در نهایت یک روستایی در تولید محصول باکیفیتش توانمند بشود. از طرف دیگر ما در آن طرف، این نیاز را در بازار هم دیدیم که علاقهمند به خرید محصولات باکیفیت روستایی بودند، البته یک خرید متعهدانه.»
این مسیر سبز
مسیر پیشرو برای این استارتآپ، مسیری سرسبز است؛ « ما میدانیم که میوههای این فعالیت را در سالهای آینده خواهیم چید. تا اینجای کار هم از مسیری که طی کردهایم راضی هستیم، مخصوصا الان با مشکلات اقتصادی موجود جامعه و شیوع بیماری کرونا و تعطیلی نمایشگاههای صنایعدستی و افت فروش محصولات روستایی، واقعا این نیاز را احساس کردیم باید فضایی باشد که به این محصولات فرصت عرضه بدهد. ما نسبت به جامعه روستایی متعهد هستیم و همین تعهد انگیزه ادامه راه است، مخصوصا وقتی میشنویم که خیلیهایشان میگویند فقط شما هستید که به ما سفارش میدهید.» این همان هدفی است که روستاتیش از ابتدا دنبال میکرده:« از نظر بانک جهانی مهمترین اهداف توسعه روستایی شامل بهبود بازدهی و افزایش اشتغال، بالا بردن درآمد روستاییان و همچنین تامین سطح قابل قبول تغذیه، مسکن، آموزش و پرورش و بهداشت است. روستاتیش هم از این اهداف غافل نمانده. فعالیتی که ما انجام میدهیم به عنوان کارآفرینی اجتماعی شناخته میشود. شاخص کارآفرینی اجتماعی خلاقیت است. برخلاف کارآفرینی اقتصادی که مبنایش افزایش سود شخصی و اقتصادی است، مبنای کارآفرینی اجتماعی، سود و منفعت جمعی است.» کامران در توضیح بیشتر میگوید:« روستاتیش تنها یک پلتفرم فروش محصول نیست. ما میخواهیم از طریق روستاتیش مشارکتکنندگان را در جریان ماموریتهای انجام شده و پروژههای توسعه روستایی قرار دهیم؛ بهعبارتی میخواهیم مشارکتکنندگان بدانند چه تغییراتی در چه جایی ایجاد کردهاند.» همین است که حالا بخش پروژههای روستاتیش، یکی از پربازدیدترین بخشهایش است و مخاطبان در جریان پیشرفت پروژههای مختلفی قرار میگیرند و هدفی جز کمک به توسعه جامعه روستایی ندارند؛ پروژههایی که رد و نشان هرکدامشان به یک روستای دور میرسد، روستاهایی که در چشمانداز آیندهشان سرنوشتی جز مهاجرت و خالی از سکنهشدن تصور نمیشد و حالا این تصویر تغییر کرده؛ حالا آدمهای خیلی از این روستاها امیدوار شدهاند به ماندن و ادامه زندگی در خاک آباواجدایشان؛ این همان دستاورد بزرگ این کار جمعی است که میتواند یک کار خیر و ثواب در کارنامه همه مشارکتکنندگان در این طرح بنویسد؛ چه آنها که خریدار کالای تولیدشده در یک روستا هستند، چه آنها که واسطه شدهاند برای فروش و چه آنها که آستین همت بالازده و مردانه ایستادهاند پای حل یکی از نیازهای روستا.
چرا روستاتیش؟
این همه دلایلی بود که باعث شد استارتآپ روستاتیش از دی ماه سال گذشته فعالیتش را شروع کند؛ استارتآپی که متعهد است بخشی از سود فروشش را به جامعه روستایی برگرداند تا پروژههای مختلف روستایی در آن اجرا شود و برای رسیدن به این هدف بستری دیجیتال ایجاد کرده تا مخاطبان بتوانند با خرید محصولات، در اجرای پروژههای مختلف مشارکت کنند. اما چرا روستاتیش؟ کامران درباره دلیل این انتخاب میگوید:« روستاتیش از ترکیب دو کلمه روستا و آتش ساخته شده با هدف حفظ آتش روشن در روستاها که نماد ماندگاری و گرم بودنشان است. این شرکتنوپا فعلا حدود 15 روستا را از استانهای مختلف کشور تحت پوشش دارد و محصولات تولیدیشان را مارکتینگ میکند و میفروشد و از طرف دیگر به سرانجام رسیدن پروژههایی که خود جامعه محلی تعریف کرده، کمک میکند.«
توضیحی که همسرش احسان آن را کامل میکند:« ما میخواهیم با کمک اهالی روستا ریشههایمان را گرم و روشن نگه داریم. اما تا زمانی که همگی دور آتش بنشینیم، آتش روشن نمیماند و به مرور خاموش میشود. تنها کاری که برای روشنماندنش باید انجام دهیم، این است که گاهی از آتش دور شویم تا هیزمش را فراهمکنیم. ما میخواهیم با کمک افراد بومی برای آتش هیزم جمع کنیم. این رسالتی است که برای خودمان تعریف کرده ایم.»
این زوج جوان همچنان مسافرند اما اینبار هدف سفرهایشان فرق کرده و کامران دربارهاش میگوید:« ما همچنان برنامه سفر داریم چون تمام این پروژهها نیاز به راهبری دارد، نیاز به نظارت مستقیم دارد و ما حداقل دو ماه در میان به اینها سر میزنیم، در جریان این سفرها هم به آنها چیزهایی میدهیم و هم از آنها چیزهایی یاد میگیریم.»