فرزنــــد بی‌قـــرار ایـــــران

امروز نودوپنجمین زاد‌روز ایرج افشار است فرهنگ‌پژوهی كه زیستن با كتاب را از او آموخته‌ایم

فرزنــــد بی‌قـــرار ایـــــران

میلاد عظیمی که فهرست آثار ایرج افشار را تدوین کرده، درباره او به جام جم می‌گوید
پژوهشگر پیوسته روان

 یک دفترچه در مجموعه میراث بزرگ ایرج افشار قرار داشت که یادداشت‌های آن، سرنوشت بسیاری از تألیفات او را روشن کرد. افشار پیش از ترک این جهان، آثار ناتمامش را فهرست کرده بود و در مقابل نام هر اثر، نام کسی را نوشته بود که آن را به سرانجام برساند. یکی از این افراد میلاد عظیمی است که از همکاران و شاگردان ایرج افشار بود و بعد از درگذشت او  مجموعه‌ای سه‌جلدی بانام «کتاب‌شناسی موضوعی-تاریخی از چاپ کرده‌ها و نوشته‌های ایرج افشار (منتشرشده در سال‌های ۱۳۹۵-۱۳۲۳)» را گردآوری و تدوین کرد. این کتاب بیش از 3000‌صفحه متن را شامل می‌شود که  900 صفحه آن نمایه است و 250 صفحه مقدمه و کتاب‌شناسی نوشته‌ها و مقالات ایرج افشار در فاصله میان‌سال‌های ۱۳۲۳ تا ۱۳۹۵ خورشیدی را معرفی می‌کند. همین کافی است تا بدانیم ایرج افشار چه میراث بزرگی برای پژوهشگران ایرانی برجای گذاشته و عظیمی چه‌کار دشواری را به ثمر رسانده است.  به بهانه سالروز تولد ایرج افشار گفت‌وگویی کرده‌ایم با این استاد دانشگاه تهران.
سال‌های زیادی صرف گردآوری و تدوین کتابی کرده‌اید که فهرست آثار آقای افشار را شامل می‌شود. صرف این زمان به علت حجم قابل‌توجه آثار ایشان بوده است؟
تعداد و تنوع کتاب‌ها و مقالات دکتر افشار به‌اندازه‌ای بود که تلاشی چندساله را بطلبد، اما پراکندگی این آثار و نیز گستردگی موضوعی آنها هم باعث شد زمان بیشتری صرف گردآوری آنها شود. من زمان زیادی را صرف یافتن آثار ایشان کرده‌ام و تمام کتاب‌ها را یکی‌یکی از نزدیک دیده‌ و بعد آنها را فهرست کرده‌ام. ضمن این‌که از آقای افشار هرسال به‌اندازه زمانی که در قید حیات بودند، کتاب منتشر می‌شود و همچنان انتشار آثارش ادامه دارد.  
شما که ایشان را از نزدیک می‌شناختید، فکر می‌کنید چه چیزی باعث شده بتوانند در سال‌های عمرشان، این تعداد اثر پژوهشی را گردآوری و تدوین کنند؟
مهم‌ترین ویژگی ایرج افشار این بود که عشق و علاقه عجیبی به ایران داشت. همواره دغدغه و سوال مهمش این بود که چه‌کاری می‌تواند برای کشورش انجام بدهد و چون خدمات فرهنگی و ادبی کاری بود که خوب می‌توانست انجام بدهد، تمام‌وقتش را صرف آن کرد. آقای افشار ساعات زیادی در شبانه‌روز کار می‌کرد و البته بسیار فروتن و عاقل بود که این دو ویژگی نیز در تنوع و تعداد آثارش نقش داشته، چراکه معتقد بود حتی کوچک‌ترین دستاورد پژوهشی را نیز باید منتشر کند تا در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد و اگر نقص یا مسأله‌ای دارد، آن را اصلاح کنند. آقای افشار باکی نداشت از این‌که حرف نهایی و کامل را در یک زمینه نگفته باشد و فرصت اصلاح و تکمیل را برای خودش و همکارانش قائل بود. درنتیجه همواره جوینده و رونده بود و تا آخرین روزهای زندگی درحالی‌که رمقی درجانش نمانده بود همچنان به کار و مقالاتش فکر می‌کرد.
به همین دلیل است که بعد از مرگ ایرج افشار همچنان کتاب‌های او سال‌به‌سال منتشر می‌شود؟  
بله. اسنادی که گردآوری کرده بود، آنچه از او باقی‌مانده و یادداشت‌ها و تألیفاتش به‌قدری است که از ایرج افشار یک پژوهشگر پیوسته روان و پویا ساخته است. کارهای ناتمام زیادی داشت، اما آنها را رها نکرد و ازآنجاکه خوش‌ذات بود و دغدغه داشت، خداوند هم به کارش برکت داده است. او همواره معتقد بود که نباید اجازه داد حاصل کار پژوهشگران دیگر از بین برود به همین دلیل با شوق و دلواپسی دستاورد همه استادان و پژوهشگران را مدنظر قرار می‌داد.
ایرج افشار در حوزه‌های موضوعی متنوعی کارکرده بود. می‌دانید کدام‌یک از آنها برای خودش جذاب‌تر بوده؟
حوزه کتاب‌شناسی یکی از مهم‌ترین علاقه‌های ایشان بوده و از پیشاهنگان کتاب‌شناسی مدرن ایران به‌حساب می‌آید. او کتاب‌ها و اسناد بسیار در زندگی دیده و معرفی کرده است، همین‌طور نسخه‌های خطی و اسناد بسیار. ایرج افشار کارنامه پربرگ و باری دارد و بسیار نکته‌سنج کارکرده است. از مهم‌ترین ویژگی‌های او این بود که در چاپ سند کاملا نگاه علمی و پژوهشی داشت و بدون حب و بغض عمل می‌کرد. گاهی خودش می‌گفت مردم مرا دست می‌اندازند، چون هم خاطرات سید حسن تقی‌زاده را منتشر می‌کنم، هم خاطرات دکتر مصدق را.
یکی دیگر از حوزه‌های موردعلاقه ایشان، ایران‌شناسی بود. ایرج افشار به معنای واقعی کلمه یک ایران‌شناس بود. نسخه‌های خطی کتاب‌های ایران‌شناسی و اسناد زیادی را از مقاله و کتاب تا تصویر درباره بناهای تاریخی، سنگ‌ها ، کتیبه‌ها و داشته‌های تاریخی و فرهنگی ایران منتشر کرده است. دکتر افشار در شناساندن ایران به ما کارنامه درخشانی داشته و دارد.
این‌که مردم او را دست می‌انداختند یا حتی کسانی به دلیل انتشار خاطرات تقی‌زاده به او برچسب می‌زدند، دلیلی نمی‌شد که طور دیگر عمل کند؟
شیوه کاری و اعتقادش به انتشار همه اسناد پژوهشی باعث شده بود به او برچسب فراماسونری بزنند و این چیزی نبود که ایرج افشار بخواهد به خاطرش، شیوه کارش را عوض کند تا آن‌همه شوق و انگیزه و دغدغه برای انتقال داشته‌های فرهنگی به نسل‌های بعدی و پژوهشگران را نادیده بگیرد.  البته خودش در دوران حیاتش آن را رد کرد و در مقاله‌ای نوشت به دلیل رابطه دوستانه‌اش با نقی زاده این اظهارات مطرح‌شده، اما نه خودش این ادعا را قبول دارد و نه هیچ سندی برای اثبات آن وجود دارد. من درباره فراماسونری اطلاعات چندانی ندارم، اما مطمئنم ایرج افشار مطلقافراماسون نبود.

برسد به شما و آقای موحد
 تا پیش از آشنایی با آثار دو نفر از ایرانیان، با این گزاره كلیشه‌ای كنار نمی‌آمدم كه می‌گفتند فلانی عمری تمام، پای فرهنگ گذاشته است و روزی نبوده كه چیزی نخواند، نكاود و ننویسد. به خودم می‌گفتم مگر می‌شود همه عمر را پای فرهنگ ریخت؟ مگر می‌شود این همه تمام‌وقت بود؟ صدور چنین گزاره‌هایی را ادعاهایی اغراق‌آمیز می‌پنداشتم كه ما اغلب عادت داریم در ستایش دیگران به آن متوسل شویم. اما آشنایی با كارنامه دو نفر، این ادعای نخ‌نما و كلیشه‌ای را پیش رویم ذبح و به حقیقتی ساده تبدیل كرد. حتی به خودم می‌گفتم كم است كه بگوییم محمدعلی موحد و ایرج افشار، یك عمر را پای فرهنگ گذاشته‌اند ... . مگر می‌شود طی «یك عمر» این‌چنین كار كرد و اثر به‌جای گذاشت؟ هر چه در كارنامه محمدعلی موحد پیش می‌رفتم، به حیرتم افزوده می‌شد؛ دو سال پیش، نتایج آن حیرت را در همین روزنامه جام‌جم مكتوب كردم با تیتر «یك قرن خروش». در حدودات گمان و تصورم نمی‌گنجید كه مگر می‌شود در شش یا هفت دهه این كارها را به سرانجام رساند؟ آن هم چه سرانجامی ... . وقتی می‌دیدم تنوع فعالیت‌های مكتوب موحد، نه‌تنها اثری از تشتت در آثارش به‌جای نگذاشته، بلكه در هر حوزه‌ای كه ورود كرده، مورد ستایش واقع‌شده، ماجرا برایم عجیب‌تر می‌نمود. پنج كتاب از او در پنج حوزه مختلف، برنده جایزه كتاب سال شده‌اند! انگار مسؤولان آن جایزه منتظر باشند موحد از شاخه‌ای كه هم‌اكنون روی آن ایستاده به شاخه‌ای دیگر بپرد تا خودشان را برسانند پای ماجرا و جایزه‌شان را تقدیمش كنند. ماجرای ایرج افشار هم همین‌گونه بود. با این تفاوت كه او «كتاب» را به‌عنوان محور فعالیت‌هایش تعیین كرده بود و هرآنچه را به آن ربط واضحی داشت دنبال می‌كرد؛ كتاب‌شناس بود. با كتابداری شروع كرده بود و چند كتابخانه مهم راه انداخته بود. آن‌قدر در مسیر كسب معرفت درباره «كتاب» پیش‌رفت و به ما آموخت كه امروز به او بگوییم پدر كتاب‌شناسی ایران. در كتاب‌شناسی از او یاد گرفتیم مسیرهای بهینه نسخه‌پژوهی چیست و چگونه می‌توان كار را از هسته مركزی خود گسترش داد و به زمین ایران‌شناسی غیرمتعصبانه و تاریخ‌نگاری چندسویه و شناخت ادبیات با ابزار نوین فهم كشاند. به اینها باید شناخت دقیق او از فرهنگ عمومی و پژوهش در جغرافیای تاریخی را هم افزود؛ او ایران را درنوردید و به هر پستویی سرك كشید. عكس‌های او را با كتانی و لباس كوهنوردی و ابزار و ادوات همزیستی با جغرافیا لابد دیده‌اید. و اینها باز همه آنچه‌هایی كه باید درباره او صرفا فهرست كنیم هم نیست.