شاکی می‌خواهد مرا مجبور به ازدواج کند!

ادعای عجیب متهم به آزار دختر جوان

شاکی می‌خواهد مرا مجبور به ازدواج کند!

دختر کارمند درحالی از خواستگار آزارگرش به اتهام تهدید به انتشار فیلم و عکس سیاه و اخاذی 250 میلیون تومانی شکایت کرده که متهم مدعی  است شاکی قصد دارد با این شکایت او را مجبور به ازدواج کند.
به گزارش خبرنگار جنایی جام‌جم، هفته گذشته دختر 41 ساله کارمندی با حضور در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از سه مرد به اتهام آدمربایی و آزارواذیت شیطانی،تهیه فیلم و عکس سیاه و اخاذی شکایت کرد. با دستور قضایی پرونده به پلیس آگاهی تهران ارسال شد و شاکی در تحقیقات گفت: کارمند یک شرکتم که چندی قبل با یکی از ارباب‌رجوع‌های شرکت به نام شهروز آشنا شدم. می‌گفت فردی پولدار و
با نفوذ است. حتی با هم در چند مهمانی هم شرکت کرده بودیم. بعد از مدتی به هم علاقه‌مندشده و تصمیم به ازدواج گرفتیم. پولی از من گرفت تا برایم با سهمیه دولتی خودرو بخرد که مدام امروز و فردا می‌کرد. بعد از مدتی به بهانه‌های واهی خواستگاری را برهم زد و رابطه‌مان قطع شد. او یک روز با من تماس گرفت و خواست برای آخرین‌بار با او ملاقات کنم و می‌خواهد پولی را که بابت خودرو از من گرفته بازگرداند.  بنابراین سر قرار در یکی از محله‌های مرکزی تهران رفتم. او با دو دوستش به محل قرار آمده بود که به زور مرا سوار خودرو کرده و به خانه‌ای در شرق تهران بردند. دو مرد غریبه رفتند و شهروز در خانه ماند و مرا به اتاقی برد و زندانی کرد.  او به زور شربتی به من داد که با خوردن آن بیهوش شدم و عصر روز بعد به هوش آمدم.
دخترجوان خاطر نشان کرد: شهروز مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و از صحنه آزارم فیلم و عکس گرفته بود و تهدید کرد اگر شکایت کنم، فیلم و عکس را منتشر می‌کند. در این هفت ماه با تهدیدهایش 250 میلیون تومان  از من اخاذی کرد.  
در ادامه رد دو دوست شهروز به دست آمد و آنها مورد تحقیقات قرار گرفته و گفتند شاکی اشتباه  می‌کند ما آن روز فقط سوار خودرو شهروز شدیم و بعد از طی مسافتی پیاده شدیم و از ماجرایی که او تعریف می‌کند بی‌خبر هستیم.
سپس شهروز بازداشت شد و با طرح ادعای عجیب گفت: با شاکی دوست شده و قصد ازدواج داشتم، اما وقتی فهمیدم سنش را دروغ گفته و به جای 32 سال 41 ساله است، اعتمادم را ازدست دادم و از او جدا شدم. ربایشی در کارنبود، دوستانم را به مقصد رساندم و شاکی خودش به خانه‌ام آمد تا با هم حرف بزنیم. تجاوز و اخاذی سیاهی هم در کار نبود. او با گفته‌های دروغین می‌خواهد مرا به دردسر بیندازد تا به اجبار با وی ازدواج کنم.