عادت به یک تراژدی

عادت به یک تراژدی

علیرضا رأفتی روزنامه‌نگار

    خیلی چیزها که در این دنیا رسانه‌ای می‌شود بعد از چند سال ته و تویش‌ درمی‌آید که یک پویش تبلیغاتی برای یک برند تجاری پشت ماجرا بوده. مثال زیاد است، نمونه‌اش همین‌که چند دهه گذشته که بازار ظروف یک‌بارمصرف تازه داشت شکل می‌گرفت، تبلیغات زیادی ساخته و مقالات زیادی نوشته شد از این‌که این ظروف پلاستیکی و یکبارمصرف را با خیال راحت مصرف کنید و بعد در «سطل بازیافت» که تازه اسمش را گذاشته بودند روی «سطل زباله»، بیندازید و خاطرتان جمع باشد که بازیافت  و دوباره تبدیل می‌شود به یک‌چیز به‌دردبخور. بعد از چند دهه حالا رسانه‌ها اعتراف می‌کنند این پلاستیک‌ها بازیافت نمی‌شوند و آن ماجرای رسانه‌ای همه‌اش یک تبلیغ تجاری بود. اما این‌که روزنامه‌نگارها و رسانه‌های دنیا می‌گویند سفر با هواپیما امن‌ترین نوع سفر است، یک تبلیغ تجاری نیست. آمارها این را می‌گویند. آمارهای دنیا حتی در کشورهای کمتر توسعه‌یافته نشان می‌دهد که حمل‌ونقل هوایی در مقایسه با حمل‌ونقل‌های جاده‌ای و ریلی و دریایی، امن‌ترین و بی حادثه‌ترین نوع حمل‌ونقل بوده است. حالا چرا سقوط یک هواپیما این‌قدر در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند؟ چرا هرچند سال یکبار که یک هواپیما در کشور ما سقوط می‌کند همه به هم تسلیت می‌گویند و همه با عکس پروفایل‌های سیاه در فضای مجازی ابراز تأسف می‌کنند، اما کسی با پروفایل سیاه مثلا برای کشته‌های حمل‌ونقل جاده‌ای که به‌مراتب بیشتر از حمل‌ونقل هوایی است،عزاداری نمی‌کند؟ نمی‌دانم اما شاید تنها حادثه مهلکی که در نظر مردم ما همچنان مهلک باقی‌مانده، سقوط یک هواپیماست. شاید تصادفات جاده‌ای دیگر عظمتش‌ را در چشم مردم ازدست‌داده. شاید مرگ به علت آلودگی هوا دیگر برای مردم عادی شده است. عادی شدن برای وقتی است که مردم مدت زیادی آن واقعه را به‌طور مستمر لمس کنند، اما چرا آمار فوت‌شدگان کرونا کسی را تکان نمی‌دهد؟ حالا مدتی است که در کشور ما روزی یک هواپیما سقوط می‌کند. اما کسی با پروفایل سیاه در فضای مجازی ابراز تأسف و تسلیت نمی‌کند. سقوط روزانه یک هواپیما دیگر دارد برای مردمی که رعایت و پیشگیری از کرونا را جدی نمی‌گیرند، عادی می‌شود.