با بزهکاری بجنگیم نه با بزهکار

با بزهکاری بجنگیم نه با بزهکار

یادداشت: معصومه تختی مشاور خانواده


«تعرض به متهم ولو اوباش قطعا مجاز نیست»؛‌ این جمله ای است که رئیس دستگاه قضا پس از ماجرای اوباش گردانی در تهران بیان کرد، جمله ای که می تواند برای جامعه ما بسیار سودمند باشد.
بدیهی است هیچ انسان سالمی با اعمال قانون قاطعانه و اثربخش نسبت به اشرار مخالفتی ندارد اما چگونگی اعمال قانون موضوع مهمی است. زمانی که نیروهای انتظامی و ضابطان قضایی مشغول اعمال قانون هستند اصل احترام به کرامت انسان ها را باید مدنظرداشته باشند و از رفتارهای خشونت آمیز پرهیز کنند زیرا توسل به چنین رفتارهایی تنها باعث‌ بازتولید  خشونت در جامعه می شود.
بزهکاران در جامعه ما اوباش خوانده می شوند ولی از دید علم روان‌شناسی آنها افرادی آسیب دیده هستند. پس اگر اوباش را افرادی آسیب دیده بدانیم مسلما دنبال عواملی می گردیم که موجب ایجاد و توسعه رفتارهای جسورانه و مجرمانه در افراد می شود، همچنین پیگیر سهم نهادها و حتی افراد مختلف در این ماجرا خواهیم بود.
مسلما افراد هنجارشکن که به رفتارهای مجرمانه دست می زنند محصول عملکرد خانواده، مدرسه، اقتصاد، جامعه و گسست عاطفی بین نسلی و نادیده گرفته شدن نیازهای روانی هستند که به صورت شخصیت‌های ناکام،‌ خشن و از هم پاشیده نمود می یابند. در واقع خیلی ها در بزهکار شدن افراد نقش دارند از جمله کسانی که از کنار آنها بی اعتنا گذشتند،‌ طردشان کردند یا دست به تنبیه شان زدند.   اگر مبنای ارزیابی ما این نوع نگاه باشد بعید نیست به این نتیجه برسیم که ما هم در بزهکار شدن فرزندان این مرز و بوم نقش داریم.
از دیدگاه روانشناختی برخوردهای خشن محکوم به شکست است وهیچ پیامد تربیتی، اصلاحی و بازدارنده ندارد. شخص بزهکاری که با برخوردهای خشن و توهین آمیز مواجه می شود سرمایه انسانی خود را از دست رفته می بیند و به مثابه کسی که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد،‌ ممکن است دست به کارهای بدتری بزند. بنابراین ما با واکنش های غلط،‌مجرمان قابل اصلاح را به مجرمان غیرقابل اصلاح و چه بسا بیمار تبدیل می کنیم . برخوردهای تحقیرآمیز با افراد بزهکار هیچ پشتوانه دینی، اخلاقی و حتی قانونی ندارد. بزرگترین  آموزگار درس عدل و انصاف امام‌علی(ع)است که مجازات قاتل خود را معین می کند: یک ضربت در برابر یک ضربت و نه بیشتر . ایشان حتی دستور می‌دهند از همان غذایی که خود میل کرده به ضارب بدهند.
زندگی این بزرگواران درسی برای همه ماست. البته این بدان معنی نیست که ما از رفتارهای مجرمانه ناراحت نباشیم و مقابله با آنها را مطالبه نکنیم. بلکه منظور این است که باید با بزهکاری درجامعه بجنگیم نه با افراد بزهکار آن هم با خشن ترین روش ها که خود الگویی منفی برای جامعه است.