محمدعلی شاه در روز تاجگذاری‌اش نمایندگان مجلس شورای ملی را دعوت نكرد. همچنین زمانی كه حكم سلطنت مشروطه را نزدش آوردند، از امضای آن خودداری كرد. او از امضا‌كردن متمم قانون اساسی مشروطه هم خودداری كرد، ولی با اعتراض‌های سراسری مردم به‌ناچار آن را امضا كرد، هر چند دشمنی‌اش با مشروطیت ادامه یافت.  در جشن تاجگذاری محمدعلی شاه، بزرگان داخلی و نمایندگان خارجی دعوت شدند...
اما  از نمایندگان مجلس دعوت نشد و این بر آزادیخواهان گران آمد و سرآغاز نزاع او با مشروطه خواهان شد یكی از نمایندگان در مجلس گفت: «سلطان ملت است و باید از طرف ملت تاج بر سرش بگذارند» و این صحیح‏ ترین سخنی بود كه آن روزها بر زبان جاری می‌شد، اما اندیشه محمدعلی شاه با این سخن خیلی فاصله داشت؛ او ملت را بنده و برده خود می‌دانست و آنها را لایق مداخله در امور كشور و مشورت در سیاست نمی‌دانست.
از نكات جالب در مراسم تاجگذاری این كه مشیرالدوله، صدراعظم، تاج پادشاهی را وارونه بر سرش گذاشت، یعنی قسمتی كه باید از جلو باشد، از عقب قرار داد، آنگاه با دست خود آن را راست كرد كه تاج یا گشادتر از سرش بود یا بر سرش سنگینی می‌كرد، بنابراین مجبور شد آن را چند دقیقه‌ای با دست نگه دارد و سپس آن را برداشت و كنار گذاشت كه حضار مجلس این امر را
به فال بد گرفتند.
یك واقعه دیگر نیز سلطنت او را شوم جلوه داد؛ به این معنی كه در همان روز تاجگذاری، جمعی كلاغ به پرچم سلطنتی حمله كردند و هر چه تفنگچیان به آنها تیراندازی كردند، مفید واقع نشد و سرانجام كلاغ‌ها پرچم را پاره پاره كردند؛ با چنین نشانه‌هایی، این سلطنت نامیمون آغاز شد و این وقایع در مجلس سر و صدایی ایجاد كرد كه این نكته بیش از هرچیز طرز فكر خرافی و باورهای عامیانه مردم و حتی درباریان را به خوبی
نشان می‌دهد.
از جمله اتفاقات مهمی كه در زمان محمدعلی شاه رخ داد، می‌توان به دو واقعه به توپ بستن مجلس و قرارداد 1907 اشاره كرد كه با بررسی این دو می‌توان به نكات مشتركی در مورد به وقوع پیوستن این اتفاقات دست یافت، از جمله بی‌كفایتی و بی‌لیاقتی او برای اداره كردن كشور و نكته مهم تر از آن، سرسپردگی كامل او به بیگانگان مخصوصا روس‌ها بود.