درس مدیریت بحران از زلزله بم
مهدی زارع کارشناس مدیریت بحران
در زلزله پنجم دیماه 1382 بم با بزرگای 6.5، تمام سامانههای امدادی در زمان وقوع زلزله در شهر بم از کار افتادند. 20درصد ارائه کنندگان خدماتبهداشتیداخلی به دلیل زلزله جان خود را از دست دادند و تمام مراکز مراقبت و سه بیمارستان اصلی شهر کاملا تخریب شد. 80درصد بنای بیمارستانها، 85درصد مراکز بهداشتی درمانی شهری و 100درصد مراکز بهداشتی درمانی روستایی از جمله این واحدهای آسیبدیده یا کاملا تخریبشده بودند.
حدود 12هزار مصدوم در 48ساعت اول در بیمارستانهای حومه بستری شدند و مقامات بهداشتی موفق شدند 93درصد اجساد را در مدت 48 ساعت پس از حادثه دفن کنند. در جریان این حادثه، اکثر دانشگاههای علومپزشکی کشور در کنترل بیماری ، بهداشتمحیط، بهداشت روان و برنامه بازسازی مراکز مراقبتهای بهداشتی بم مشارکت کردند.
با اینکه برنامههای بهداشتروان، بعد از زلزله بم برای بخشی از بازماندگان اجرا شد، اما بسیاری از آسیبهای روانی زلزله بم به صورت دیرپا و تا یکدهه بعد از زلزله بم، همچنان در بخشی از بازماندگان قابل ردیابی بود. برنامههای بهداشت محیط هم که شامل تهیه و توزیع بطریهای آبآشامیدنی، دفعزباله و ترمیم سیستم فاضلاب و همچنین ضدعفونی بود، از همان روزهای اولیه آغاز شد؛ البته این اتفاق درحالی بود که65درصد سیستمهای آبرسانی شهر تخریب شده و نیازمند بازسازی بود.
اما موضوع مهم این است که در زلزله بم مشخص شد نیروهای امدادی، بهداشتی و پزشکی برای کار در شرایط فاجعهآمیز به خوبی آموزش ندیدهاند؛ آنقدر که هیچ تلاش سازمانیافتهای برای آواربرداری به صورت منظم در ساعتهای اول بعد از حادثه قابل انجام نبود و از همین رو، تیمهای حرفهای جستوجو و نجات در طول 24ساعت اول زلزله، نتوانستند در محل حاضر شوند.
در واقع، در ساعتهای اول بعد از حادثه، بیشتر شهروندان محلی بودند که وظیفه پاکسازی آوار و انجام کارهای جست وجو، نجات و امداد را با ابزارهای ابتدایی و به ابتکار خودشان انجام میدادند.
تخریب بیمارستانها، مراکز مراقبتهای پزشکی، داروخانهها، اداره پلیس، مدارس، بانکها، ایستگاههای آتشنشانی و ساختمانهای ارتباطی و شهری، مانع عملیات پاسخ پس از فاجعه زلزله بم شد. در چنین شرایطی، به دلیل اشکال در برنامهریزی و مدیریت فاجعه، روزهای حیاتی پس از واقعه، به دلیل تاخیرهای بروکراتیک، با اشکال جدی در هماهنگی بین افراد در صحنه و مقامات دولتی همراه بود و همین تعللها، منجر شد تا بعضی از زیر آوارماندگان با خفگی و هیپوترمی جدی روبهرو شدند که همین به افزایش چشمگیر تعداد کشتهها انجامید.
اما در ایران و در سالهای اخیر، مراکز بزرگ شهری در نزدیکی زمینلرزههای اصلی
(با بزرگای بیش از7) نبودهاند و این موضوع موجب شده که مرگ ومیر گستردهای رخ ندهد. تنها استثنا این روال، زلزله پنج دیماه 1382 بوده که شهری 100 هزار نفری در مجاورت کانون زمینلرزهای با چنین بزرگی قرار داشت و این موضوع موجب شد 26هزارو 271 نفر (طبق آمار ثبت احوال) کشته شوند. چنین مرگ ومیری عملا بیشترین قربانیان ایران در یک سانحه طبیعی در یک قرن اخیر بودهاست. به نظر میرسد رشد جمعیت، توسعه ناپایدار شهرنشینی، گسترش زیرساختهای فیزیکی ولی بدون الزام به رعایت ملاحظات ایمنی در برابر زلزله و سوانح طبیعی، موجب شده ریسک سوانح در ایران به تدریج افزایش یابد. سالگرد زلزله بم بهانهای است که فراموش نکنیم وقوع زلزله در آینده و در مناطق پرجمعیت، اجتنابناپذیر است و البته راهچاره، مدیریت کاهش ریسک زلزله است تا خسارت جانی و مالی به حداقل برسد.
تیتر خبرها
-
سهم نوجوانان از آنتن
-
کرونا، یک بیدارباش بزرگ است
-
تصور عجیب دولت از جیب مردم
-
لیبی تسلیم توطئه شیاطین نخواهد شد
-
جای خالی فرهنگ در سبد سیاست
-
آسمان هست غزل هست کبوتر داریم...
-
بازگشت عصر جدید با هشتگ
-
نفوذ در بــودجـه
-
یک فیس لیفت جدید!
-
نیویورک تایمز: مصونیت قضایی بنسلمان پروندههای جنایی او را لغو میکند
-
نیمی از آمریکاییها خواستار حذف الکترال کالج از نظام انتخاباتی هستند
-
مشق ایمنی از مدارس آغاز میشود
-
درس مدیریت بحران از زلزله بم
-
تیر خلاص به لایحه بودجه