بتر ز عهد باستان
آفتابهای
برای اعلیحضرت
یكی از آخرین دست و پاهایی كه شاه برای ماندن در سلطنت زد، نخستوزیر كردن بختیار بود. بختیار كه از اعضای جبهه ملی بود، در پی تز اساسی این جبهه كه «شاه، شاه باشد؛ اما فقط سلطنتش را بكند» نخستوزیری را پذیرفت و البته بلافاصله بعد از پذیرش این سمت از جبهه ملی اخراج شد. بختیار، آخرین تیر تركش شاه بود. شاه به محدودشدن اختیاراتش رضا شد تا اصل سلطنت را از كف ندهد. اما این حربه هم سودی نداشت. مردم به جایی رسیده بودند كه جز سقوط سلطنت را نمیخواستند. مردم دست شاه را خوانده و دریافته بودند كه بختیار آمده است تا سرپوشی باشد بر گندی كه شاه بالا آورده و تمسخركنان فریاد میزدند: «شاه كمر شكسته/ تو توالت نشسته/ داد میزنه: بختیار/ یه آفتابه آب بیار».
كوروش، برخیز!
یكی از اقدامات شاه برای نمایش اقتدار و هیمنهاش، برگزاری جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی بود. در یكی از آیتمهای این جشنهای پرخرج و عریض و طویل ـ كه با حضور سران بسیاری از كشورهای خارجی برگزار شد ـ شاه رو به مزار كوروش كبیر كرد و گفت: «كوروش، آسوده بخواب، كه ما بیداریم.» كه یعنی ما وارث برحق امپراتوری ایران بزرگ هستیم و چهبسا از خود كوروش هم بهتر باشیم. اما هنور مدت زیادی از برگزاری آن جشنها در كمال سكوت و ثبات نگذشته بود كه نظام شاهنشاهی در آستانه سقوط قرار گرفت. این بود كه روی دیوارهای تهران، نقیضهای ناب برای جمله شاه نوشتند: «كوروش/ برخیز كه گندش در آمد».
خدا، شاه، میهن
خدا، شاه، میهن؛ این شعاری بود كه حامیان سلطنت برای خودشان تراشیده بودند و گاهی كه دویستسیصد نفری، تظاهراتی، چیزی میكردند، روی پلاكاردهایشان مینوشتند یا از بلندگوهای دولتیشان فریاد میكردند. البته باید بگوییم بخش اول و بخش آخر این شعار اتفاقا كاملا درست است. «خدا» و «میهن» دو اصل اصولی هر موضعگیری سیاسی است. مشكل در «بخش وسطی شعار» است. مشكل اینجاست كه مردم در زمستان ۵۷ معتقد بودند «شاه» نمیتواند رابط خوبی بین بخشهای ابتدایی و انتهایی این شعار باشد، لذا رابطه بهتری بین اجزای این شعار برقرار كردند: «خدا شاه میهن/ گر بگیرد اولی جان پلید دومی/ ملتی یابد نجات، آسوده گردد سومی».
شاهنشه ما...
«شاهنشه ما زنده بادا» سرود ملی ایران شاهنشاهی با این عبارت آغاز میشد. این درست كه حضور شاه و دعای زندهباد برای او در سرود ملی، این سرود را بیشتر به «سرود شاهنشاهی» شبیه كرده بود تا «سرود ملی» اما به هر تقدیر مردم برای این سرود احترام قائل بودند آن را سرود رسمی كشورشان میدانستند و در مناسبتهای رسمی میخواندندش. تا اینكه تقویم به زمستان57 رسید و شد آنچه شد. انزجار مردم از رژیم شاهنشاهی، مردم را از هرچه رنگ و بوی شاه و شاهنشاهی داشت بیزار كرده بود. در چنین فضایی بود كه «نقیضه سرود شاهنشاهی» هم ساخته شد:
«شاهنشه ما مرده بادا/ ایران شده ویران/ با گارد جاویدان/ كز پهلوی شد ملك ایران/ صد ره بتر ز عهد باستان/ از دشمنان/ بودی پریشان/ در سایهاش ایران شده ویران/ ایرانیان پیوسته نالان/ همواره یزدان/ كند او را پریشان».
تیتر خبرها