شوخی با یک حرفه جدی

شوخی با یک حرفه جدی


 در کدام حرفه شما می‌توانید هر روز را با یک ماجرا شروع کنید؛ از همه مشاغل دنیا خبر ندارم، اما خبرنگاری دقیقا همین است و جز این نیست. روزگار نه‌چندان دوری که نه تکنولوژی این‌قدر پیشرفت کرده بود و نه یک ویروس تاجدار این‌طور سایه انداخته بود بر سر مناسبات و ارتباطات بشری، ما خبرنگارها دست‌کم در هفته با سه آدم جدید، ملاقات و گفت‌وگو می‌کردیم، آن هم گفت‌وگوهایی که همیشه به میزانی از صمیمت و دوستی ختم می‌شد و گاهی هم اتفاقات مهمی را رقم می‌زد. در حرفه خبرنگاری این فرصت را دارید که پای حرف‌ها و داستان‌های آدم‌های مختلف بنشینید؛ از درد و دل‌های یک مسؤول رده‌بالا بگیرید تا داستان پر آب چشم یک فرد آسیب‌دیده از پایین‌ترین سطوح جامعه؛ قصه وزیری که با بحران‌های جدی و بزرگ مواجه شده یا معتادی که بعد از 30 سال تزریق اعتیاد، تصمیم گرفته پاک زندگی کند و هزار داستان دیگر.
قرار نیست در ادامه، نقدهایی بخوانید از این‌که چرا در کشورمان چهره درستی از خبرنگاران در فیلم‌ها و سریال‌ها ترسیم نمی‌شود، بلکه ماجرا از این قرار است که خبرنگاری مواد اولیه و داستان‌های خام جذاب و قابل اعتنایی برای ساخت فیلم و سریال در اختیار می‌گذارد. ظ‌‌رفیت های این حرفه برای ساخت کمدی‌های جذاب و خوش‌ساخت به اندازه‌ای هست که یک فیلمنامه‌نویس طناز دست به قلم شود و بن‌مایه یک اثر تماشایی را شکل بدهد. منهای حجم قابل اعتنای ارتباطات در حرفه خبرنگاری و حواشی این همه ارتباط، تغییراتی که تکنولوژی در این حرفه ایجاد کرده هم می‌تواند دستمایه آثار کمدی قرار بگیرد؛ چیزی فراتر از «بدون شرح» و ماجرای دیجیتالم کجا بود.
ماجرای خبرنگاری و دنیای دیجیتال به دو دهه پیش برمی‌گردد؛ حالا کمی بیشتر. زمانی که نه از شبکه‌های اجتماعی خبری بود، نه تلفن‌های هوشمند و نه حتی رایانه‌ها. خبرنگارهای رسانه‌های مکتوب بیشتر از هر چیز از ضبط‌صوت و کاغذ استفاده می‌کردند. بعضی از ما حتی روزگاری را به خاطر دارند که صفحه‌آرایی مجلات با بریدن کاغذهای پرینت‌شده و چسباندن و چیدمان حروف و کلمات انجام می‌شد. اواسط دهه 70 پای کامپیوتر به جهان روزنامه‌نگاری باز شد و نرم‌افزارهای صفحه‌آرایی انقلابی به‌پا کردند. زمانی برای داشتن چند عکس خوب از یک فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی، عکاس‌های روزنامه باید می‌رفتند از سوژه‌ها عکس می‌گرفتند، آن هم عکس‌های نگاتیوی که باید پروسه ظهور چاپ را پشت سر می‌گذاشت یا تهیه‌کنندگان عکس‌های چاپ‌شده را امانت می‌دادند که در دفتر روزنامه اسکن کنیم و بعد به آنها برگردانیم. آن وقت‌ها ورق ورق سیاه می‌کردیم تا یک مصاحبه یا گزارش خلق شود و این روزها حتی یک گوشی هوشمند تلفن همراه هم می‌تواند کارمان را راه بیندازد.
سیر تحولی حرفه روزنامه‌نگاری از ماشین تایپ تا تبلت و لپ‌تاب آن هم در دو دهه، آنقدر سریع بوده که دستمایه ساخت یک کمدی جذاب و خوش‌ریتم قرار بگیرد، به‌خصوص اگر شخصیت اصلی چنین اثری براساس یک تعریف دراماتیک، مدام در گذشته و آینده در نوسان باشد یا مثل آقای کاووسی «بدون شرح» دلش نخواهد که با تکنولوژی کنار بیاید. اصلا حتی می‌شود همین رویدادهای ساده حرفه خبرنگاری را کمی شوخ و شنگ تعریف کرد و به تماشا گذاشت.