رد خون در کابل

پشت پرده عملیات گسترده و خونین داعش در فرودگاه کابل چیست؟

رد خون در کابل

در عصر و شامگاه پنجشنبه، وقوع چند انفجار سنگین و مهیب، فرودگاه کابل و محوطه اطراف آن را به لرزه درآورد. بر اثر این حملات، ده‌ها نفر کشته و صدها نفر زخمی شده‌اند. اولین انفجار در نزدیکی یکی از ورودی‌های فرودگاه کابل موسوم به «ابی گیت» و انفجار دوم نیز در فاصله کوتاهی از انفجار اول، مقابل هتل بارون روی داد. پس از آن نیز انفجارهای دیگری در کابل رخ داد که مسؤولیت اکثر آنها را گروه داعش به عهده گرفته است. بر اساس اعلام منابع رسمی پنتاگون، ده‌ها نظامی آمریکایی در این حملات کشته و زخمی شده‌اند. تعداد رسمی کشته شدگان آمریکایی 13نفر اعلام شده است، هر چند برخی منابع از وخامت حال بیش از 20نظامی آمریکایی دیگر (که از زخمیان حادثه هستند) خبر داده‌اند. در این حملات، 28نیروی طالبان و تعداد زیادی از شهروندان افغان از جمله چند کودک نیز کشته و زخمی شده‌اند. سؤال اصلی این‌است که چه مؤلفه‌هایی را می‌توان در قبال تحولات اخیر در افغانستان و انفجارهای ممتد در فرودگاه کابل مدنظر قرار داد؟ آیا می‌توان این انفجارها را نقطه آشکارساز ظهور رسمی داعش در افغانستان دانست یا باید در پشت پرده این حوادث، به دنبال مؤلفه‌ها و نشانه‌های دیگری بود؟

نشانی غلط بازماندگان دولت اشرف غنی

در اولین واکنش‌ها به این حادثه، امرا...صالح معاون اول رئیس‌جمهور پیشین افغانستان در گفت‌وگو با یورونیوز، طالبان را مسؤول این حادثه دانست. او گفت: «من به عنوان کسی که سابقه استخباراتی و اطلاعاتی دارم [می‌توانم بگویم] ما از دو سه روز قبل می‌دانستیم طالبان با یک رشته بمبگذاری‌ها به عنوان این که داعش می‌خواهد بمبگذاری کند [می‌خواستند] فاجعه میدان هوایی را ختم کنند. در عقب این بمبگذاری‌ها خودشان هستند.»
با این حال، پس از ساعاتی گروه تروریستی داعش مسؤولیت این حملات را در کانال تلگرامی خود به‌عهده گرفت. همزمان سهیل شاهین، سخنگوی دفتر طالبان در قطر، ضمن محکوم‌کردن انفجارهای روز پنجشنبه در فرودگاه کابل، شمار کشته‌ها و زخمی‌های این حادثه را به ترتیب ۱۳ و ۵۲ نفر اعلام کرد. او گفت: «ما این حادثه وحشتناک را به‌شدت محکوم می‌کنیم و هر اقدامی برای محاکمه عاملان آن انجام خواهیم داد.» همچنین ساعاتی پس از وقوع انفجارهای کابل، ذبیح ا... مجاهد، سخنگوی طالبان به انفجار نزدیک فرودگاه کابل واکنش نشان داد. وی با تروریستی خواندن این انفجار گفت: «این گروه درباره حملات احتمالی تروریست‌های داعش به فرودگاه کابل اطلاعاتی در اختیار آمریکایی‌ها قرار داده است. طالبان در برابر جامعه جهانی متعهد است و اجازه نمی‌دهد تروریست‌ها از افغانستان به عنوان پایگاهی برای اجرای عملیات‌شان استفاده کنند.» طالبان درباره احتمال حمله گروه‌های تروریستی به عنوان نمونه داعش، به نظامیان آمریکایی هشدار داده است.



نقطه آشکارساز حضور داعش

می‌توان از یک منظر، انفجارهای اخیر را در کابل به عنوان نقطه آشکارساز حضور داعش در افغانستان مورد شناسایی قرار داد. اعضای داعش مدت‌هاست در افغانستان حضور دارند و  روند جا به جایی و انتقال آنها از سال 2018 (پس از شکست داعش در سوریه و عراق) با هدایت و مدیریت واشنگتن و ریاض تسریع شده است. در حالی که مقامات دولت اشرف غنی همواره سعی داشته‌اند میان داعش و طالبان نوعی همسان سازی ایجاد کرده و طالبان را مسؤول وقوع هرگونه عملیات تروریستی در افغانستان قلمداد کنند، اکنون بسیاری از شهروندان افغان متوجه نشانی‌های نادرستی شده‌اند که درخصوص عدم وجود داعش در کشورشان از سوی عوامل آمریکا در ارگ ریاست جمهوری افغانستان (اشرف غنی و همراهانش) مخابره شده است.



ظهور داعش در یک دقیقه!

نکته اصلی این‌است که طی ماه‌های گذشته، رسانه‌های غربی از سه ضلع منازعه در افغانستان پرده برداشته بودند: طالبان، دولت افغانستان و اشغالگران ناتو.
سخن گفتن از حضور داعش در افغانستان و شبه قاره هند به خط قرمز امنیتی و رسانه‌ای در غرب تبدیل شده بود به‌گونه‌ای که بسیاری از تحلیلگران غربی نیز هرگز پای خود را از مثلث یاد شده (طالبان، دولت غنی، ناتو) فراتر نمی‌گذاشتند. در چنین شرایطی داعش به صورت ناگهانی با انجام عملیاتی در فرودگاه کابل عرض اندام می‌کند.سؤال اصلی این است که آیا داعش در عرض یک چشم بر هم زدن در کالبد افغانستان حلول کرده یا پشت سر حضور این گروه تروریستی و متوحش در این کشور نوعی نگاه هدفمند، خطرناک و برنامه ریزی شده وجود داشته است؟ متاسفانه پاسخ این سؤال مثبت است. انتقال اعضای داعش به 15ولایت افغانستان و تجهیز آرام و بی‌سروصدای آنها توسط واشنگتن، ریاض و برخی گروه‌های وابسته به رژیم سعودی (که در مناطق قبایلی و صعب العبور مرزی میان افغانستان و پاکستان مستقر بوده‌اند)، در قالب یک پروسه چند ساله صورت گرفته است. نکته جالب توجه این‌که طی دو روز اخیر، رسانه‌های غربی از عملیات داعش در فرودگاه کابل، به مثابه یک حادثه تکان‌دهنده و غیر‌قابل پیش‌بینی یاد کرده‌اند. آنها به گونه‌ای وانمود می‌کنند که گویا از وجود مؤلفه و متغیری به نام داعش در افغانستان خبر نداشته‌اند و اکنون با پدیده‌ای نوظهور و نوین رو‌به‌رو شده‌اند.



هشدارهای  ایران  و روسیه درخصوص ظهور داعش در افغانستان

حدود دو سال قبل و در سال 2019 میلادی، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور سابق کشورمان بر‌اساس اطلاعات موثق به‌دست آمده، در دیدار با عبدا... عبدا...، رئیس اجرایی دولت افغانستان هشدار داده بود: «گروه تروریستی داعش حالا که در عراق و سوریه زمینگیر شده به‌دنبال آن است که نیروهای خود را به افغانستان منتقل کند و باید با همکاری‌های دوجانبه از گسترش فعالیت‌های این گروه تروریستی جلوگیری کنیم».  در ماه آگوست امسال (مرداد ماه) هم سخنگوی وزارت خارجه روسیه در یکی از تکان‌دهنده‌ترین افشاگری‌های کشور متبوعش درخصوص پیوند واشنگتن و داعش اعلام کرد: «حقایقی کافی وجود دارند که نشان می‌دهند آمریکا در شمال افغانستان با شبه‌نظامیان وابسته به شاخه گروه تروریستی داعش در این کشور همکاری داشته است. ما پرسش‌های فراوانی پیرامون پروازهای ناشناس با هلی‌کوپتر که از سال ۲۰۱۷ در داخل حوزه‌های فعالیت شبه‌نظامیان داعش به‌ویژه در شمال افغانستان ثبت شده‌اند، داریم. »



هشدار قبلی طالبان درخصوص همکاری‌های آمریکا و داعش

در فوریه سال 2021 میلادی (بهمن ماه 1399)، نشریه پاکستان آبزرور به نقل از اعضای طالبان نوشت که آمریکا تروریست‌های داعش را به خاک افغانستان منتقل کرده است و به این تروریست‌ها برای فرار از محاصره طالبان کمک می‌کرد. طالبان در آن مصاحبه تاکید کردند که آمریکا از شرایط توافق شده در ماه فوریه 2021 (دی ماه 1399) در قطر کوتاهی کرده و حملات را از سر گرفته است. این اعضای طالبان افزودند: «ما به رسانه‌ها دسترسی نداریم اما آنها دارند. آنها خشونت‌ها را به ما نسبت می‌دهند که درست نیست، آنها خشونت را آغاز می‌کنند و همچنان ادامه دارد.»



یک حمله و  4  نکته

انفجارهای اخیر در کابل، با استناد به پیش‌فرض محکم و اثبات شده‌ای به نام پیوند آمریکا و داعش در افغانستان قابل تامل و بررسی است. در این خصوص، چهار نکته مهم وجود دارد: نخست این‌که ایالات متحده آمریکا همزمان با خروج و به عبارت بهتر، فرار خود از افغانستان از تروریست‌های داعش در پایتخت افغانستان رونمایی کرده و قصد دارد از توان تخریب و ترور این گروه، در راستای تحقق استراتژی ناامن‌سازی مداوم افغانستان استفاده کند. مقامات آمریکایی اعم از دموکرات‌ها یا جمهوریخواهان، تحقق افغانستان با ثبات را خط قرمز استراتژیک و راهبردی خود در منطقه و جهان اسلام می‌دانند. در اینجا تاکید می‌شود که پروسه پیچیده انتقال داعش به خاک افغانستان، با نظارت و مدیریت مقامات پنتاگون و سنتکام صورت گرفته و اساسا نمی‌توان داعش را متغیری مستقل از کاخ سفید و ناتو قلمداد کرد. براساس این فرضیه، داعش به مجرا و ابزاری برای ایجاد ناامنی فزاینده در افغانستان توسط آمریکا تبدیل شده‌است، به گونه‌ای که واشنگتن و متحدانش از طریق حمایت غیرمستقیم یا مستقیم از آن، توازن قوا را در افغانستان را ناظر بر اهداف داخلی و منطقه‌ای خود تنظیم کنند.
از سوی دیگر، گروه تروریستی تکفیری داعش در افغانستان، پس از خروج فوری نیروهای آمریکایی و دیگر نیروهای ناتو از این کشور، اطمینان خود درخصوص حمایت عملیاتی آمریکا از خود در نبرد با طالبان را از دست داده‌اند. در این خصوص نکته‌ای وجود دارد که نباید آن را به‌سادگی نادیده انگاشت: در طول دوران خلافت خودخوانده داعش در مناطقی از عراق و سوریه، نیروهای آمریکایی و دیگر اعضای ائتلاف صوری و دروغین مبارزه با تروریسم تکفیری (که توسط آمریکا و متحدانش ایجاد شده بود)، توان عملیاتی آمریکا در مسیر تقویت موقعیت میدانی نیروهای داعش تعریف می‌شد. بمباران‌های مکرر مواضع حشد‌الشعبی در بحبوحه نبردهای حساس این گروه مردمی با داعش و تروریست‌های تکفیری، مهر تاییدی بر این ادعا بوده‌است. اکنون، طالبان توانسته است قدرت را در افغانستان در دست بگیرد.
در چنین شرایطی به نظر می‌رسد اعضای داعش نیز نسبت به فرار صاحبان اصلی خود از افغانستان شوک‌زده هستند. نحوه خروج آمریکا از افغانستان، داعش را نسبت به آینده خود در این کشور و شبه‌قاره هند نگران ساخته است. اکنون اعضای داعش با فقدان حضور نیروهای پشتیبانی آمریکایی در افغانستان روبه‌رو هستند. همین مساله به طغیان بخشی از داعش علیه ایالات‌متحده منجر شده است. به عبارت بهتر، امروز داعش همان حسی را دارد که مهره‌ها و نیروهای وابسته به اشغالگران آمریکایی (طرفداران دموکراسی آمریکایی) در افغانستان در خصوص خیانت واشنگتن به خود دارند.
نکته سوم، مبتنی بر ایجاد شکاف میان آمریکا و اعضای اروپایی ناتو در افغانستان است. در این فرضیه، ناتو از یک منظومه واحد تبدیل به یک چندضلعی نامتقارن شده و در نتیجه، قدرت تمرکز خود بر معادلات افغانستان را از دست داده است. همین مساله سبب شده است تا درک مشترک واشنگتن و اکثر اعضای اروپایی ناتو از گذشته، حال و آینده افغانستان به حداقلی‌ترین میزان ممکن در طول دو دهه اخیر برسد. اظهارات اخیر جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در انتقاد از رویکرد آمریکا در افغانستان، می‌تواند در تشریح این فرضیه، راهگشا باشد.
جوزپ بورل، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با انتقاد از اظهارات اخیر جو بایدن در مورد کمک آمریکا به ملت‌سازی در افغانستان گفت ایالات‌متحده طی ۲۰ سال
روزی ۳۰۰میلیون دلار در افغانستان خرج کرد که نتیجه آن بسیار اندک و ناچیز بود.
بورل در گفت‌وگوی ویدئویی با نمایندگان کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا، سخنان رئیس‌جمهوری ایالات‌متحده در مورد افغانستان را بحث‌برانگیز خواند. او گفته‌های بایدن درباره این‌که حضور آمریکا در افغانستان به دلیل این بود تا  از حملات تروریستی به سرزمین آمریکا جلوگیری کند و هرگز قرار نبود دموکراسی متمرکز ایجاد شود را سوالاتی خواند که اغلب بی‌جواب ماند.
وزیر خارجه پیشین اسپانیا گفت: «این درست که اولین هدف مشارکت ایالات‌متحده در افغانستان مبارزه با القاعده و عاملان حملات 11سپتامبر بود اما به‌تدریج استراتژی آمریکا در جهت جاه‌طلبی جمعی به سمت ایجاد یک دولت مدرن در افغانستان تغییر پیدا کرد.»
این اظهارات به‌وضوح نشان می‌دهد استخوان‌بندی‌های استراتژیک آمریکا و متحدانش در افغانستان در هم شکسته و این درهم‌شکستگی، بر مولفه‌هایی ازجمله مدیریت تروریسم تکفیری از سوی غرب و ترسیم معادلات امنیتی در افغانستان تاثیرگذار بوده است.
مولفه و نکته چهارم که بسیار مهم تلقی می‌شود، به نقش‌آفرینی خاص رژیم اشغالگر قدس در این معادله خونین بازمی‌گردد. نباید فراموش کرد که پیوند میان صهیونیست‌ها و داعش، به مراتب گسترده‌تر و عمیق‌تر از آن چیزی است که تصور می‌شود. همزمانی عملیات داعش در کابل با سفر نفتالی بنت، نخست‌وزیر رژیم اشغالگر قدس به واشنگتن (جهت دیدار با بایدن) قطعا تصادفی نیست. تل‌آویو قصد دارد در این برهه زمانی حساس، پیام‌های آشکار و معناداری حتی به متحدان و حامیان غربی خود مخابره کند. این‌که حتی در مواردی که همکاری‌های امنیتی اعضای ناتو و رژیم صهیونیستی کمرنگ‌تر می‌شود، تل‌آویو بازی خونین خود را در منطقه غرب آسیا و شبه‌قاره هند از طریق پیوند با اعضای داعش دنبال می‌کند.



افغانستان؛ آشفته‌بازار غرب و صهیونیست‌ها

مخرج مشترک استراتژیک هر چهار مولفه، پیوند ذاتی میان تروریسم مولد (آمریکا) و تروریسم وابسته (داعش) می‌باشد که با توجه به اسناد و شواهد موجود غیرقابل انکار است. در عین وجود این پیوند ذاتی، باید توجه داشت واشنگتن و شرکای اروپایی آن اکنون با بحرانی تمام‌عیار در افغانستان مواجه هستند، به گونه‌ای که این کشور، به نماد شکست هر 29 عضو ناتو (مخصوصا ایالات‌متحده آمریکا) تبدیل شده است. تجمیع این مولفه‌ها، ما را به سوی درک تحولات اخیر افغانستان رهنمون می‌سازد. به نظر می‌رسد واشنگتن در عین تکیه بر استراتژی کلان تزریق ناامنی و ترور در افغانستان (از طریق داعش)، کنترل خود بر بخشی از تروریست‌های تکفیری را به دلیل خروج فوری از این کشور از دست داده است. نگارنده معتقد است آمریکا در این معادله، یک بازی دوسر باخت را تجربه کرده است: از یک‌سو افکار عمومی دنیا، مخصوصا شهروندان آمریکایی و اروپایی بابت شکست دولت‌های خود در افغانستان احساس خشم و پوچی می‌کنند و از سوی دیگر، اعضای ناتو در کنترل پروسه مدیریت تروریست تکفیری در افغانستان نیز با مشکلات جدی مواجه شده‌اند. در این معادله، صهیونیست‌ها نیز حکم بازیگری آسیب‌پذیر و درعین‌حال آسیب‌زا را دارند. آنها به امنیت افغانستان (از طریق پیوند مستقیم با داعش) آسیب می‌زنند و حتی در این مسیر حاضر هستند به متحدان غربی خود پشت کنند. هدف تل‌آویو از این اقدام، افزایش توان بازدارندگی این رژیم است، حال آن‌که خروجی این بازی در عمل به گونه‌ای نخواهد بود که امثال نفتالی بنت و یائیر لاپید تصور می‌کنند. تا اثبات این موضوع، زمان زیادی باقی نمانده است ... .