بازخوانی گفتوگوی نشریه ورایتی با جیمی لی کرتیس
طرف راه درست را بگیریم
خود جیمی لی کرتیس تصدیق میکند که کارنامه هنری پرفرازونشیبی داشته و انواع و اقسام کارهای هنری را تجربه کردهاست. او نهتنها یک بازیگر در قالب گونههای مختلف سینمایی که تهیهکننده، داستاننویس برای کودکان و خالق وبسایتهای مختلف هم بودهاست. خودش میگوید: «خوشبختانه فرصت آن را داشتهام که کارهای مختلفی انجام داده و چیزهای زیادی را تجربه کنم. ابایی از انجام کارهای مختلف ندارم و دوست دارم تجربیات تازه را تجربه کنم. در طول این سالها کارهای زیادی انجام دادهام و خودم را آدم خوششانسی میدانم که توانایی انجام تمام آنها را داشتهام. من کسی هستم که تمام آنچه را میخواستم انجام دهم، انجام دادهام.»
این بازیگر قدیمی که فرزند دو ستاره کلاسیک تاریخ سینما تونی کرتیس و جنت لی است، در دور اخیر جشنواره بینالمللی ونیز که هفته آینده آغاز میشود شیر طلایی ویژه یک عمر فعالیت پرثمر هنری را میگیرد. تازهترین فیلم او نسخه جدید و احیا شده درام ترسناک کلاسیک «هالووین» است که بهزودی اکران عمومی خواهد شد.
این فیلم «هالووین میکشد» نام دارد و نمایش ویژهای در جشنواره ونیز خواهد داشت. او در فیلم دوباره در قالب شخصیت لاری استراد ظاهر میشود. لاری در داستان این مجموعه فیلم، تنها کسی است که قاتل نقابپوش هالووین را میشناسد و میتواند با او مقابله کند.
جایزه جشنواره ونیز را تبریک میگوییم. واکنشتان نسبت به آن چیست؟
خب، برایم پیشبینی نشده بود و انتظارش را نداشتم. فکر کنم من آن آدم درستی نیستم که باید چنین پرسشهایی را از او بکنید! دلیلش هم این است که من آدمی هستم که همیشه تلاش میکنم همانجایی باشم که باید باشم. انتظار فرارسیدن چنین لحظهای را نداشتم و برای همین، خودم را آماده آن نکرده بودم. اما دنیای سینما سرشار از چیزهای غیرقابل پیشبینی است. جذابیتش هم در همین است.
شما در گونههای مختلف سینمایی ظاهر شدهاید و فیلمهایی با حال و هواهای متفاوت بازی کردهاید. اما همیشه شما را با گونه وحشت و ترس به یاد میآورند و به نوعی با این گونه سینمایی درهم آمیخته شدهاید.
بسیاری از تماشاگران خوشحال هستند که دوباره به آن برگشتهاید. اکنون این احساس عمومی وجود دارد که گونه ترس و وحشت با احترام بیشتری مورد صحبت قرار میگیرد و در حال بهدست آوردن جایگاه درست و حقیقی خودش است.
حالا عموم مردم و تماشاگران به گونه وحشت احترام لازم را میگذارند و بسیار خوب است که در چنین شرایطی هالووین میکشد هم به ونیز میآید و هم بهزودی روانه پرده سینماها خواهد شد.
با شما موافقم. فکر میکنم سینمای ایتالیا آن احترام لازم را نسبت به گونه ترس ابراز داشته است و به نوعی با احترام با این گونه برخورد کرده که صنعت سینمای آمریکا با آن برخورد نکردهاست.
خیلی خوب است که ما به این گونه سینمایی احترام بگذاریم و با احترام در مورد فیلمهایش صحبت کنیم. زمانی که من بازی در فیلمهای ترسناک را شروع کردم، از آنها بهعنوان آثار درجه2 اسم میبردند. دلیلش هم مشخصبود.
میگفتند فیلمهای ترسناک از هنر والایی برخوردار نیستند. اما این گونه به راه خودش ادامه داد و تسلیم نشد. با گذشت زمان، البته ترقی و پیشرفت کرد و خودش را بهتر و بهتر کرد.
کار به جایی رسید که همگان مجبور به پذیرش آن شدند و این واقعیت را قبول کردند که گونه ترسناک هم اهمیت خودش را در کنار بقیه گونههای سینمایی دارد. سالهاست که در فیلمهای ترسناک بازی میکنم و از این کار، پشیمان نیستم. خوشحالم که جایگاه درست خودش را در بین تماشاگران و منتقدان پیدا کرده است.
فکر میکنید چرا هنوز بعد از گدشت این همه سال، مردم نسبت به مجموعه فیلم هالووین و شخصیت لاری استراد این چنین شیفته هستند و مایلند ماجراجوییهای آن را دنبال کنند؟
میلیونها پرسش در این مورد وجود دارد. کسی هم احتمالا نمیتواند پاسخی برایشان پیدا کند. این چیزی است که جان کارپنتر و دبرا هیل خلق کردند و تمامیت شیطان و نیروی شر را در مقابل تمامیت خوبی و نیروی خیر قرار دادند.
این دو چیزی خلق کردند که نهتنها در سینما، که در تئاتر، اپرا، کتابها و خیلی چیزهای دیگر امتداد یافت و مردم ماجراهای آن را در دیگر رسانهها هم دنبال میکنند.
احساس میکنم همین تقابل دو نیروی خیر و شر و خوبی و بدی است که این مجموعه فیلم را تماشایی کرده و مردم میخواهند آن را دنبال کنند.
زمانی که ایروین یابلانس، تهیهکننده سراغ کارپنتر رفت، به او گفت: «قرار است 300 هزار دلار به تو داده شود تا یک فیلم چاقوکشی با محوریت یک پرستار بچه بسازی.»، این تصمیم کارپنتر بود که ماجراها را در شب جشن هالووین برنامهریزی کند.
این ترفند جواب خیلی خوبی داد و راه را برای تولید بقیه قسمتهای فیلم هموار کرد. این مضمون همیشه زنده است و هیچوقت نمیمیرد. مضمونی جاری در روح زمان است و با گذشت زمان، خود را تازه و به روز میکند. این چیزی است که همه ما در زندگی روزمره با آن روبهرو هستیم و تلاش داریم تا در مبارزه بین خیر و شر، طرف درست را بگیریم.
این فیلم «هالووین میکشد» نام دارد و نمایش ویژهای در جشنواره ونیز خواهد داشت. او در فیلم دوباره در قالب شخصیت لاری استراد ظاهر میشود. لاری در داستان این مجموعه فیلم، تنها کسی است که قاتل نقابپوش هالووین را میشناسد و میتواند با او مقابله کند.
جایزه جشنواره ونیز را تبریک میگوییم. واکنشتان نسبت به آن چیست؟
خب، برایم پیشبینی نشده بود و انتظارش را نداشتم. فکر کنم من آن آدم درستی نیستم که باید چنین پرسشهایی را از او بکنید! دلیلش هم این است که من آدمی هستم که همیشه تلاش میکنم همانجایی باشم که باید باشم. انتظار فرارسیدن چنین لحظهای را نداشتم و برای همین، خودم را آماده آن نکرده بودم. اما دنیای سینما سرشار از چیزهای غیرقابل پیشبینی است. جذابیتش هم در همین است.
شما در گونههای مختلف سینمایی ظاهر شدهاید و فیلمهایی با حال و هواهای متفاوت بازی کردهاید. اما همیشه شما را با گونه وحشت و ترس به یاد میآورند و به نوعی با این گونه سینمایی درهم آمیخته شدهاید.
بسیاری از تماشاگران خوشحال هستند که دوباره به آن برگشتهاید. اکنون این احساس عمومی وجود دارد که گونه ترس و وحشت با احترام بیشتری مورد صحبت قرار میگیرد و در حال بهدست آوردن جایگاه درست و حقیقی خودش است.
حالا عموم مردم و تماشاگران به گونه وحشت احترام لازم را میگذارند و بسیار خوب است که در چنین شرایطی هالووین میکشد هم به ونیز میآید و هم بهزودی روانه پرده سینماها خواهد شد.
با شما موافقم. فکر میکنم سینمای ایتالیا آن احترام لازم را نسبت به گونه ترس ابراز داشته است و به نوعی با احترام با این گونه برخورد کرده که صنعت سینمای آمریکا با آن برخورد نکردهاست.
خیلی خوب است که ما به این گونه سینمایی احترام بگذاریم و با احترام در مورد فیلمهایش صحبت کنیم. زمانی که من بازی در فیلمهای ترسناک را شروع کردم، از آنها بهعنوان آثار درجه2 اسم میبردند. دلیلش هم مشخصبود.
میگفتند فیلمهای ترسناک از هنر والایی برخوردار نیستند. اما این گونه به راه خودش ادامه داد و تسلیم نشد. با گذشت زمان، البته ترقی و پیشرفت کرد و خودش را بهتر و بهتر کرد.
کار به جایی رسید که همگان مجبور به پذیرش آن شدند و این واقعیت را قبول کردند که گونه ترسناک هم اهمیت خودش را در کنار بقیه گونههای سینمایی دارد. سالهاست که در فیلمهای ترسناک بازی میکنم و از این کار، پشیمان نیستم. خوشحالم که جایگاه درست خودش را در بین تماشاگران و منتقدان پیدا کرده است.
فکر میکنید چرا هنوز بعد از گدشت این همه سال، مردم نسبت به مجموعه فیلم هالووین و شخصیت لاری استراد این چنین شیفته هستند و مایلند ماجراجوییهای آن را دنبال کنند؟
میلیونها پرسش در این مورد وجود دارد. کسی هم احتمالا نمیتواند پاسخی برایشان پیدا کند. این چیزی است که جان کارپنتر و دبرا هیل خلق کردند و تمامیت شیطان و نیروی شر را در مقابل تمامیت خوبی و نیروی خیر قرار دادند.
این دو چیزی خلق کردند که نهتنها در سینما، که در تئاتر، اپرا، کتابها و خیلی چیزهای دیگر امتداد یافت و مردم ماجراهای آن را در دیگر رسانهها هم دنبال میکنند.
احساس میکنم همین تقابل دو نیروی خیر و شر و خوبی و بدی است که این مجموعه فیلم را تماشایی کرده و مردم میخواهند آن را دنبال کنند.
زمانی که ایروین یابلانس، تهیهکننده سراغ کارپنتر رفت، به او گفت: «قرار است 300 هزار دلار به تو داده شود تا یک فیلم چاقوکشی با محوریت یک پرستار بچه بسازی.»، این تصمیم کارپنتر بود که ماجراها را در شب جشن هالووین برنامهریزی کند.
این ترفند جواب خیلی خوبی داد و راه را برای تولید بقیه قسمتهای فیلم هموار کرد. این مضمون همیشه زنده است و هیچوقت نمیمیرد. مضمونی جاری در روح زمان است و با گذشت زمان، خود را تازه و به روز میکند. این چیزی است که همه ما در زندگی روزمره با آن روبهرو هستیم و تلاش داریم تا در مبارزه بین خیر و شر، طرف درست را بگیریم.