آسیب‌های محرومیت غذایی

کودکان،‌ جوانان و سالمندان در 8 استان محروم کشور با ناامنی غذایی و تبعات آن تهدید می‌شوند

آسیب‌های محرومیت غذایی

ابتدای این هفته برگه تقویم،‌ هم بوی غذا می‌داد و هم بوی بی‌غذایی، بوی سیری تا حد خفگی و بوی گرسنگی تا سر حد ضعف و ناتوانی. شنبه روز جهانی غذا بود، روزی که امروز به ظاهر موعدش به سر آمده و رفته‌است تا سال بعد. ولی این‌طور نیست چون هر روز، روز غذاست مخصوصا این که بیخ گوش خودمان، درست حالا که ممکن است در حال جویدن یک خوراکی خوشمزه باشیم، کسانی هستند که برای یافتن غذا تقلا می‌کنند. این افراد کم نیستند. به آمارهای رسمی وزارت بهداشت اگر استناد کنیم این افراد حداقل در هشت استان کشورمان پراکنده‌اند، در استان‌های پهناوری همچون سیستان وبلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد، خوزستان، هرمزگان، ایلام، کرمان، خراسان‌جنوبی و بوشهر که با وجود ثروت‌های طبیعی سال‌هاست نتوانسته‌اند از زیر بار سنگین محرومیت بیرون بیایند. مردم این هشت استان گرفتار ناامنی غذایی‌اند و به گفته زهرا عبداللهی، مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت، دولت باید هرچه زودتر کاری برایشان انجام دهد. او البته دو سال پیش نیز اقدام عاجل برای رفع ناامنی غذایی این مردم را از دولت وقت خواسته‌بود، این را نیز افزوده‌بود که شیوع سوءتغذیه کودکان در این مناطق نسبت به بخش‌های دیگر کشور بیشتر و کمبود ریزمغذی‌ها مشهودتر است. اکنون بعد از گذشت بیش از دو سال، در همچنان بر پاشنه سابق می‌چرخد و در توطئه‌ای دوجانبه میان تورم و کرونا،‌ ناامنی غذایی به روایت او در هشت استان یاد شده شدت یافته‌است؛‌ وضعیتی سست که امروز کودکان،‌ فردا جوانان و در آینده‌ای دورتر، سلامت سالمندان را هدف خواهدگرفت.

ناامنی غذایی چیست؟
ناامنی غذایی مفهومی پیچیده‌ ندارد. سازمان ملل معتقد است مردم در همه اوقات برای داشتن جسمی سالم باید به غذای کافی دسترسی داشته‌باشند و این دسترسی پایدار باشد که اگر این‌چنین باشد، امنیت غذایی وجود دارد و اگر این‌طور نباشد، ناامنی غذایی حاکم است. کور‌ش جعفریان،‌ متخصص تغذیه نیز درگفت‌وگو با ما تعریف کوتاهی ارائه می‌کند و می‌گوید هرجا دسترسی به غذای سالم مقدور نباشد، همان‌جا ناامنی غذایی شکل گرفته‌است که از قضا این ناامنی هرجا که فقر بیشتر و توزیع ثروت ناعادلانه‌تر باشد، بیشتر ایجاد می‌شود.
حامد پورآرام، متخصص تغذیه و مدرس ناامنی غذایی در دانشگاه اما تعریفی متفاوت از امنیت و ناامنی غذایی ارائه می‌کند و به ما می‌گوید: ناامنی غذایی به سیری و گرسنگی برمی‌گردد. امنیت غذایی به معنای تامین موادغذایی لازم برای ایجاد حس سیری است که به آن سیری شکمی گفته می‌شود به طوری که فرد گرسنه نباشد. بنابراین هر ماده غذایی که به فرد حس سیری بدهد، او را در امنیت‌غذایی قرار می‌دهد.
او البته در کنار امنیت غذایی از امنیت تغذیه نیز صحبت می‌کند که آن را تعریفی کامل‌تر می‌داند. او می‌گوید: امنیت تغذیه‌ای علاوه بر این که افراد سیری شکمی دارند، مواد مغذی مورد نیاز بدنشان نیز تامین می‌شود. پس امنیت غذایی به این برمی‌گردد که غذا به حد کافی موجود باشد و افراد قدرت خرید نیز داشته‌باشند و امنیت تغذیه‌ای به این برمی‌گردد که افراد موادی را بخرند که املاح،‌ ویتامین‌ها، ریزمغذی‌ها و درشت مغذی‌های مورد نیازشان را تامین کند.



ویژگی‌های غذای باکیفیت
یک برنامه‌غذایی کامل مثل حکایت فردی است که همه تخم‌مرغ‌هایش را در یک سبد نمی‌گذارد. یک تغذیه خوب و کامل که بتوان به آن مُهر استاندارد داد همه موادغذایی را در خود جای می‌دهد و هیچ چیزی را از قلم نمی‌اندازد و دقیقا چنین تغذیه‌ای است که سلامت فرد و جامعه را تضمین می‌کند.
پورآرام،‌ متخصص تغذیه معتقد است در دنیا یک الگوی غذایی تعریف شده و استاندارد وجود دارد که چند ویژگی دارد از جمله این که باعث ایجاد سیری شکمی می‌شود، نیازهای بدن از نظر املاح، ویتامین‌ها و ریزمغذی‌ها را تامین می‌کند، ‌از ابتلای افراد به بیماری‌های غیرواگیر جلوگیری می‌کند و وزن بدن را در چارچوب مطلوب نگه می‌دارد به طوری که فرد دچار اضافه وزن و چاقی نشود و زندگی سالم شادابی داشته‌باشد.  او اما یک البته کنار این جملات می‌گذارد و توضیح می‌دهد: در جوامعی که فقر در آنها زیاد است و افراد توانایی تامین موادغذایی مطلوب را ندارند، سراغ خوراکی‌هایی می‌روند که حس سیری را با قیمت پایین‌تر برایشان ایجاد کند که اغلب نیز چاق کننده‌اند. به همین علت است که شیوع اضافه‌وزن و چاقی در جوامع فقیر بالاست.
با وجود این توضیحات اما نتایج «طرح بررسی، تحلیل و تدوین سندملی تغذیه و امنیت غذایی کشور» نشان می‌دهد تنها درصد اندکی از مردم کشورمان دانش تغذیه‌ای کافی دارند به طوری که فقط ۴۲ درصد افراد میوه‌ها را به عنوان گروه اصلی غذایی می‌شناسند،‌ کمتر از 20 درصد آنها از نقش میوه‌ها و سبزی‌ها در دریافت فیبرغذایی آگاهی دارند و فقط ۲۰ درصد مردم از نقش شیر و لبنیات و ۳۰ درصدشان از نقش تخم‌مرغ به عنوان منبع پروتئین آگاه هستند. با این حال گرچه حجم ندانسته‌های تغذیه‌ای در جامعه ما زیاد است اما مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت همچنان اصرار دارد که چند عامل در تشدید ناامنی غذایی کشور بیشتر از عوامل دیگر دخیل است. او می‌گوید: همچون جهان، در ایران هم تبعات اقتصادی ناشی از کرونا خطر ناامنی غذایی را در مناطق محروم کشور به‌ویژه در اقشار کمتر‌برخوردار و دهک‌های درآمدی پایین‌تر افزایش داده که پیامد آن افزایش سوءتغذیه و کمبود ریزمغذی‌ها در اقشار آسیب‌پذیر تغذیه‌ای است. در کنار کاهش درآمدها، تورم و افزایش قیمت مواد غذایی و تحریم‌ها نیز دست به دست هم دادند تا احتمال ناامنی غذایی افزایش یابد.




 چرا گرفتار ناامنی غذایی می‌شویم؟
درباره این‌که چه تعداد از مردم جهان به غذای کافی و با‌کیفیت دسترسی ندارند آمارهای نگران‌کننده‌ای وجود دارد مثل این‌که ۳۰ درصد کودکان جهان سوء‌تغذیه شدید دارند و ۴۱ میلیون نفر در 43 کشور دنیا در معرض قحطی شدید هستند. روی تلخ ماجرا این‌که این عدد دو سال پیش یعنی در سال 2019، 27 میلیون نفر بود و از آن سال تاکنون 14 میلیون نفر به جمعیت قحطی‌زده جهان اضافه شده است.
همچنین آمارهای جهانی نشان می‌دهد بیش از دو میلیارد نفر در جهان به اضافه‌وزن و چاقی مبتلا هستند و حدود چهار میلیون نفر از بزرگسالان به‌علت الگوی غذایی غلط و کم‌تحرکی، در واقع بر اثر چاقی در جهان می‌میرند.
در عین حال آمارهای بین‌المللی حکایت از این دارد که در سال 2020 حدود 720 تا 811 میلیون نفر با گرسنگی دست‌به‌گریبان بوده‌اند در حالی‌که سال قبل از آن تعداد گرسنگان جهان بیش از 161 میلیون نفر نبوده است.
حالا اینها را بگذارید کنار این حقیقت تلخ جهانی که 14 درصد مواد غذایی در دنیا در مراحل کاشت، برداشت، ذخیره و حمل و نقل از بین می‌رود و 17 درصد مواد غذایی تولید شده نیز توسط مصرف‌کننده‌ها به هدر می‌رود.
حاصل همه اینها فقر مزمن غذایی در کره زمین است که جمعیت‌های میلیونی را گرفتار ناامنی غذایی کرده و گوشه‌ای از بال آن نیز به کشور ما گرفته به‌طوری‌که دست‌کم هشت استان کشور را وارد چالش تامین غذا کرده است.
با این که در جهانی زندگی می‌کنیم که به‌نظر می‌رسد پیشرفت علم و فناوری نباید آن را معطل تامین مواد غذایی نگه دارد اما ناامنی غذایی یک حقیقت محض است که به‌دلایل مختلف بروز می‌کند.
دو سال قبل فائو، سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد در گزارش خود با عنوان وضعیت امنیت غذایی و تغذیه در جهان اعلام کرده بود بسیاری از کشورهایی که رشد اقتصادی پایینی دارند، مخصوصا کشورهایی که درآمد متوسط دارند با افزایش گرسنگی رو‌به‌رو هستند. این کشورها همچنین جوامعی هستند که در آنها نابرابری درآمد در حال افزایش است و گروهی که به نام به‌حاشیه رانده‌شدگان شکل گرفته رو به فزونی می‌رود. در مورد کشور خود ما نیز که دست‌کم هشت استان آن گرفتار ناامنی غذایی و همه استان‌هایش متاثر از شرایط اقتصادی نامساعد هستند،‌ می‌توان تعابیر جهانی را به آن تعمیم داد. گرچه زهرا عبداللهی،‌ مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت رقم دقیقی از افرادی که در کشورمان به غذای کافی و باکیفیت دسترسی ندارند ارائه نمی‌دهد ولی تاکید دارد وضع فعلی متاثر از شرایط اقتصادی است.
او به ایسنا توضیح می‌دهد: بر‌اساس آخرین مطالعات وزارت بهداشت کمبود چهار ریزمغذی شامل ویتامین D، ویتامین A، آهن و روی در کشور شایع‌تر است و به‌نظر می‌رسد از زمان انجام این مطالعه تاکنون این کمبودها
بدتر شده است.
 وی می‌افزاید: گرانی منابع اصلی غذایی پروتئینی و ریزمغذی‌ها، مردم و اقشار کم‌درآمد را به سمت مصرف بیشتر نان‌، برنج و مواد نشاسته‌ای که ارزان‌تر و فاقد ارزش غذایی کافی است، سوق داده که تنها شکم‌شان را سیر می‌کند و سیری سلولی برایشان اتفاق نمی‌افتد. در چنین شرایطی چاقی ناشی از فقر رخ می‌دهد که نوعی سوءتغذیه محسوب می‌شود. این درحالی‌ است که کاهش تحرک مردم به‌دنبال کرونا نیز عاملی مضاعف برای افزایش چاقی شده که خود عامل خطر ابتلا به دیابت، بیماری‌های قلبی و عروقی و سرطان است.





آسیب‌های افت کمی و کیفی تغذیه
چه شوک‌های شدید آب و هوایی، چه ناپایداری قیمت مواد غذایی و کمبود آب و چه بروز قحطی از پی جنگ‌ها و ناآرامی‌ها و چه رشد شتابان جمعیت یا بهره‌برداری و فرسایش بیش از حد زمین، چالش‌ امنیت غذایی جهانی باشند مهم این است که ما نیز گرفتار این وضعیت هستیم.
ناامنی غذایی و ناامنی تغذیه‌ای در کشورمان گروه‌هایی را هدف گرفته که اگر سالم نباشند جامعه را ناسالم می‌کنند و آن‌وقت هزینه‌ای که باید برای خوراک آنها خرج می‌شد پس از مدتی کوتاه یا بلند باید برای بازگردان سلامتی‌شان هزینه کرد؛ اگر سلامت آنها بازگردد.
کورش جعفریان،‌ متخصص تغذیه در این باره به جام‌جم می‌گوید: ناامنی غذایی و دسترسی نداشتن به موادغذایی سالم، در هر سن و سالی می‌تواند آسیب‌های جبران‌ناپذیری به فرد و جامعه وارد کند، مثلا اگر به کودکان غذای کافی نرسد از نظر جسمی و ذهنی دچار عقب‌ماندگی می‌شوند که قابل جبران نیست. بدون شک اگر در شش ماهگی تا یک‌سالگی غذای مناسب به کودک نرسد، ذهنش رشد نمی‌کند و نمی‌شود در 20سالگی آن را جبران کرد چرا که قابل جبران نیست. به همین اندازه اگر نوجوانان و جوانان از غذای کافی و سالم برخوردار نباشند، نمی‌توانند استعدادها و توانمندی‌هایشان بروز دهند و در نتیجه کشور از داشتن نیروهای کار جوان محروم می‌ماند. در نهایت هم اگر سالمندان دسترسی به غذای سالم نداشته باشند، دچار انواع بیماری‌هایی می‌شوند که هزینه‌های بسیاری را بر جامعه تحمیل می‌کند.
احمدرضا درستی، دیگر متخصص تغذیه نیز در گفت‌وگو با ما درباره تبعات ناشی از ناامنی غذایی اینچنین توضیح می‌دهد: کسی که به طور موقت دچار کمبود موادغذایی مورد نیاز بدن می‌شود در همه ارگان‌های بدن از جمله پوست، اعصاب و گوارش صدمه می‌بیند. مثلا اگر گرفتار کمبود ویتامین‌ها باشد ابتدا پوستش درگیر و سپس مستعد ابتلا به عفونت می‌شود و پس از آن مشکلاتی همچون شب‌کوری، روزکوری و کوری دائم به سراغش می‌آید. اما اگر محرومیت از غذای کافی و مغذی در درازمدت اتفاق بیفتد در کودکی موجب کوتاهی قد و کاهش ضریب هوشی می‌شود که کارایی فرد در بزرگسالی را
تحت‌تاثیر قرار می‌دهد.
حامد پورآرام،‌ متخصص تغذیه نیز به ما توضیح می‌دهد ناامنی غذایی افراد را مستعد ابتلا به انواع بیماری‌های غیرواگیر می‌کند که حتی می‌تواند به طول عمر آنها نیز آسیب برساند.
در تکمیل این گفته‌ها، زهرا عبداللهی نیز چند جمله‌ای اضافه می‌کند و از تبعات در دسترس نبودن غذا و گرسنگی مزمن می‌گوید: وقتی درمنطقه‌ای سوءتغذیه در مادران باردار و کودکان زیر پنج سال وجود داشته باشد، یعنی فرد مبتلا سیستم ایمنی ضعیفی دارد و احتمال افزایش موارد ابتلا به بیماری‌ها و حتی افزایش مرگ و میر ناشی از بیماری‌ها در او وجود دارد. همچنین ممکن است اختلال در رشد و تکامل جنین را شاهد باشیم که می‌تواند بر بهره‌هوشی و کوتاه قدی کودکان اثرگذار باشد که نشان می‌دهد نسل آینده می‌تواند به دلیل سوءتغذیه به لحاظ توانمندی جسمی و ذهنی دچار مشکل شود.



راه‌های غلبه بر ناامنی غذایی
 از هر زاویه‌ای که نگاه کنیم فقر ارتباط تنگاتنگی با گرسنگی دارد، چون جیب‌های بی‌پول، شکم‌های گرسنه تولید می‌کنند. اما برخی گرسنگی‌ها نه گرسنگی شکمی بلکه گرسنگی‌های سلولی است. همان که ناشی از سواد تغذیه‌ای پایین و انتخاب موادغذایی کم‌ارزش و در عین حال گران‌قیمت است مثل انواع فست‌فودها.
به همین علت کورش جعفریان،‌ متخصص تغذیه معتقد است علاوه بر وضعیت اقتصادی حاکم بر هر جامعه، رابطه مشخصی بین ناامنی غذایی و سواد تغذیه افراد وجود دارد. به این صورت که یک مادر شاید از نظر اقتصادی نتواند گوشت قرمز یا ماهی تهیه کند اما اگر سواد تغذیه داشته باشد، می‌داند می‌تواند جای خالی آنها را با سویا، حبوبات و تخم‌مرغ پر کند و آن‌وقت ناامنی غذایی را که از وضعیت اقتصادی خانواده حاصل شده بود، از بین ببرد.
حامد پورآرام،‌ متخصص تغذیه نیز به ارتقای سواد تغذیه‌ای در جامعه اعتقاد راسخ دارد و می‌گوید: برای رفع ناامنی غذایی در کشور، ارگان‌های مختلفی باید دست به دست هم بدهند مثلا وزارت بهداشت که به طور تقریبی می‌داند نیازهای هر گروه سنی و جنسی به انواع موادغذایی چقدر است باید این اطلاعات را در اختیار جهادکشاورزی قرار دهد تا این وزارتخانه دست به کار تولید شود و اگر قادر به تولید به حد کفایت نیست، در همکاری با وزارت صمت این مواد را به کشور وارد کند. همچین وزارت بهداشت باید در هماهنگی با آموزش و پرورش درجهت آموزش اطلاعات تغذیه‌ای به افراد جامعه گام بردارد. البته در کنار همه این ارگان‌ها، سیستم اقتصادی کشور باید در بحث حقوق و دستمزدها مبالغی را تعیین کند که مردم بتوانند حداقل نیازهای غذایی
خود را تامین کنند.
آن‌طور که مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت می‌گوید برنامه‌هایی نیز در این خصوص در حال اجراست. مثلا عبداللهی به ایسنا گفته است برای هشت استان درگیر ناامنی غذایی برنامه مداخله‌ای به اسم «باغ» ( بسته امنیت غذایی) اجرا می‌شود که شامل سه محور آموزش اصول و فنون تغذیه، پروژه‌های درآمدزایی و اشتغال‌زایی در مناطق محروم و اقدامات توسعه‌ای منطقه است. همچنین وزارت بهداشت، برنامه‌ای مشترک با کمیته امداد برای کمک‌های تغذیه‌ای به مادران باردار و کودکان زیر پنج سال درخانواده‌های فقیر دارد که کمک‌ها را به صورت بن‌کارت‌های تهیه اقلام غذایی به خانواده‌ها ارائه می‌کند.
البته عبداللهی که گوینده این جملات است، خود اذعان دارد این گام‌ها کافی نیست و لازم است دولت هرچه زودتر با برنامه‌های فوری‌تر و اثربخش‌تر به چالش ناامنی غذایی در کشور ورود کند.