تلفیق سنت با دغدغه‌های امروز

تلفیق سنت با دغدغه‌های امروز


مجموعه «اشک شوق» به تازگی از سروده‌های غلامرضا آقایاری منتشر شده‌است. ناشر این مجموعه انتشارات قوست که کتاب را در 152صفحه و به قیمت 35هزار تومان منتشر کرده‌است. مهم‌ترین وجه شعری از نظر مضمونی «آقایاری» که در این کتاب مشهود است، دل بستگی او به مدح و منقبت ائمه(ع) و بیان دغدغه‌های یک انسان به شدت آرمانگرا در روزگاری است که احساس می‌کند آرمان‌های نسل او دستخوش تزلزل و تردید شده‌است. در این نگاه، او گاه خشمگین و عاصی و گاه نومید و خسته به مناسبات روزگار می‌تازد و همه چیز را با جهانی آرمانی خود یعنی حکومت عدالت‌گستر علوی مقایسه می‌کند. از منظر فرمی نیز دلبستگی او به سنت، در تقید او به مناسبات ادبیات کهن و تعهد به قوالب سنتی شعر فارسی دیده می‌شود.
نکته اما در اینجاست که او در تلفیق این دو دغدغه فرمی و مضمونی، ماهرانه عمل کرده‌است. (حداقل در بسیاری از شعرها، شعرهایی مثل ماهواره را از این قضاوت مثبت کنار می‌گذارم!) وقتی دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی شاعری به روز است اما زبان شعری او کاملا سنتی است، انتظار این است که او در ایجاد فرم شعری مطلوب خود چندان موفق عمل نکند یا در بسیاری از موارد دچار نظم‌سرایی شود اما آقایاری از این آزمون در بسیاری از شعرهایش به سلامت گذر کرده‌است و با این‌که شعرش همچنان سنت‌گرا باقی می‌ماند، می‌تواند با استفاده از قدرت مضمون آفرینی خود از این پیچ سخت به سلامت بگذرد.
بد ندیدم در اشاره‌ای به شعرهای غلامرضا آقایاری بخش‌هایی از یک غزل او را که به سردار شهید قاسم سلیمانی تقدیم شده‌است،  مرور کنیم:
ثبت شد در یک اثر هر عضو از پیکر جدا
سرجدا، پاها جدا، دستی و انگشتر جدا
نقش می‌بندد به ذهنم رد تملیحی عجیب
از تن صدپاره، از قرآن سرلشکر جدا
 هیچ نقاشی چنین تصویر عاشورا نکرد
مانده این نقاشی از هر طرح صورتگر جدا
این اثر تلفیق عاشوراست در اجزا ببین
مانده از روح الامین و دیگران، یک سر، جدا
جزء جزء رنگ، تصویر و فضا تفسیر کرد
از تن قاسم جدا و از علی‌اکبر جدا
خوب می‌بینی پس از نقشی جدا از دست‌ها
دست و انگشتر جدا، دستان آب‌آور جدا
 ... پرچمش امروز می‌گوید
 به ما یک لحظه نیست
شیعه از جان باختن،
ا... از اکبر جدا